هر شب با قرآن/دیری است که تا جهان چنین است!
بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی به انعکاس آن در ادب پارسی، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران:
*تو بی هیچ کینه با آنها پیکار کن که آدمی در پیکار در برابر دیو، قهرمان و رستم دستان می‌شود و این تضادها که کارخانه صیقلی است پیوسته بر کار خواهد بود و به قول مولانا:
*داستان‌ها و نمایشنامه‌ها در جهان عموما حامل عنصری به نام تضاد هستند که بدون آن داستانی ساخته نمی‌شود. خمیر مایه هر داستانی تضادهایی است که میان انسان و انسانهای دیگر یا با طبیعت پیش می‌آید و معمولا در اکثر داستان‌ها عنصر تضاد در اولین بخش داستان ظاهر می‌شود.
*تسلی رسول و همه خوبان در این است که پایان داستان‌ها همه روی در خیر دارد یعنی به پیروزی بر بدان ختم می‌شود و داستان عالم کمدی است نه تراژدی و اگر داستانی است که در آن بَدان بر خوبان مسلط هستند معلوم است که هنوز داستان به پایان نرسیده است.
آیه 112سوره انعام
وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ
الْجِنِّ يُوحي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ
لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ
*در این مقام خداوند رسول را تسلی می‌دهد که تو
از دشمنی و فتنه کافران و دسیسه‌ها دلگیر مباش زیرا ما برای مصلحتی که اقتضای این
عالم است برای هر پیامبری دشمنانی قرار دادیم از جن و انس (پنهان و آشکار) زیرا آن
رسول و پیروانش در فضای فضای این دشمنی‌ها به کمال می‌رسد. و همچنین ما هر پیغمبری را از شیطانهای انس و جن دشمنی در
مقابل برانگیختیم که آنها برخی با برخی دیگر برای اغفال مؤمنان سخنان
آراسته ظاهر فریب اظهار کنند. و اگر پروردگار تو می خواست چنین نمی کردند ،
پس اینها را با دروغشان واگذار.
*تو بی هیچ کینه با آنها پیکار کن که آدمی در پیکار در برابر دیو، قهرمان و رستم دستان می‌شود و این تضادها که کارخانه صیقلی است پیوسته بر کار خواهد بود و به قول مولانا:
این جهان جنگ است چون کل بنگری ذره ذره همچو دین
با کافری
*نظامی با اشاره به همین آیه برای تسلی خاطر خود
اصل حضور دشمن و اهریمن را در عرصه هنر و اخلاق و علم چنین بیان کرده است:
این است که گنج نیست بی مار هر جا که رطب بود،
بود خار
هر ناموری که این جهان داشت بدنام کُنی ز همرهان داشت
یوسف که ز ماه عقد می‌بست از حقد برادران نمی‌رست
احمد که سرآمدِ عرب بود هم خسته خارِ بولهب بود
دیری است که تا جهان چنین است بی نیشِ مگس کم انگبین است
هر ناموری که این جهان داشت بدنام کُنی ز همرهان داشت
یوسف که ز ماه عقد می‌بست از حقد برادران نمی‌رست
احمد که سرآمدِ عرب بود هم خسته خارِ بولهب بود
دیری است که تا جهان چنین است بی نیشِ مگس کم انگبین است
*داستان‌ها و نمایشنامه‌ها در جهان عموما حامل عنصری به نام تضاد هستند که بدون آن داستانی ساخته نمی‌شود. خمیر مایه هر داستانی تضادهایی است که میان انسان و انسانهای دیگر یا با طبیعت پیش می‌آید و معمولا در اکثر داستان‌ها عنصر تضاد در اولین بخش داستان ظاهر می‌شود.
*تسلی رسول و همه خوبان در این است که پایان داستان‌ها همه روی در خیر دارد یعنی به پیروزی بر بدان ختم می‌شود و داستان عالم کمدی است نه تراژدی و اگر داستانی است که در آن بَدان بر خوبان مسلط هستند معلوم است که هنوز داستان به پایان نرسیده است.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک
کنید
در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان مطرح شد؛
ماجرای شبحی که دست از «مهیار عیار» بر نمیدارد!
باشگاه خبرنگاران جوان گزارش می دهد؛
آرزوهای بر باد رفته در مسیر جاده شوتیهای لرستان
