سفری در پیش است
سفری در پی گمگشته ی خویش
سفری تا به سرا پرده ی دل
سفری در غم پنهانی خویش
سفری در پیش است
می روم تا بالا
می روم عرش که ترسیم کنم تقدیری
می روم تا ته شیدایی جان
می روم تا بکشم تصویری
می روم تا نکند رخنه به من
کبر و آز و حسد و تزویری
می روم تا خود عشق
باید انگار کنم تدبیری
می روم باز اگر رانده شدم
غربت اشک کند تاثیری
می روم گر فرجی حاصل شد
شاید اینبار کنم تغییری
سفری در پیش است
میروم تا فردا...