هر چند عده اي دست به تفاسير اغراق آميز می زنند و مثلا اين سريال ها را افسانه هايی صهيونيستي می خوانند! يا عده اي ديگر با رويكردي روشنفكرانه، براي به رخ كشيدن طبع بلند و فرهيخته خود این آثار و سلیقه عامه استقبال کننده از این گونه سریال ها را تحقیر می کنند. حتی اگر چنین دیدگاه هایی را قبول نداشته باشیم، نمی توانیم منکر شویم که به هر حال، این آثار در جهت تبلیغ تاریخ و ترویج جهان بینی کشور مبدأ ساخته و به کشورهایی چون ما فروخته می شوند.
نکته در خور تأمل این است که سرزمین ما با اين همه غنا و سرمايه فرهنگي و توانمندي سينمايي، واردكننده يك اثر فرهنگي ايدئولوژيك از كشوري چون كره جنوبي شده است. يعني آنها توانسته اند با آميختن مفاهیم و روايت هاي مختلف و برخي زمينه هاي تاريخي، براي خودشان اسطوره سازي نمايند، به عبارتي كار كره اي ها در سریال هایی چون «دونگ یی»، «جواهری در قصر» و «افسانه جومونگ» بازنمايي صرف تاريخ نيست، بلكه بازسازي تاريخ به گونه اي است كه همه آدم ها در هر كجاي دنيا و با هر فرهنگي آن را بپذيرند.
كره اي ها مثل ما دارای تاريخ و فرهنگ عظيم و پرافتخار نیستند، اما با استفاده از امكاناتي مانند تصوير و افسانه سازي، خلاهاي هويتي و تاريخي خود را پر مي كنند. با اين كارشان، هم خود را به دنيا بهتر معرفي مي كنند و هم باعث مي شوند كه نسل هاي آينده به خود و تاريخشان افتخار كنند. چون كره اي ها هم دريافته اند كه در نظام جهاني و شرايطي كه عده اي مي خواهند دنيا را به زور تبديل به يك دهكده نمايند و خود كدخداي آن باشند، عدم توجه به تاريخ، فرهنگ و هويت خویشتن، خطر اضمحلال تمدنی را در پی خواهد داشت. تفاوت ما با آن ها اين است كه آن ها براي تاريخ سازي به افسانه متوسل شده اند- به قول حافظ «چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند»- اما كشور ما نياز به اين گونه افسانه سازي ها ندارد.
اين بايد براي برنامه سازان سینما و تلویزیون کشور ما يك درس عبرت باشد. چون تاريخ و فرهنگ ما داراي داستان هايي شيرين تر و پرفراز و نشيب تر از امثال جومونگ است و چنانچه به آن ها مراجعه و درباره شان فيلم و سريال بسازيم، قطعا موفق خواهیم بود. يك نمونه اش، «يوسف پيامبر» است. اين سريال با اين كه نقاط ضعفي هم داشت، اما به خاطر توجه به قصه گويي، ارائه مفاهيم عام انساني و اخلاقي و رجوع به متون ديني و آسماني، توانست تبديل به يكي از پربيننده ترين برنامه هاي تلويزيون، از ابتداي ورود اين جعبه جادويي به ايران تاكنون شود. به همين دلائل نيز توانسته، يك سفير فرهنگی محبوب براي كشورمان در ساير ملل باشد. حال حساب كنيد اگر بتوانيم حداقل سالي يك «يوسف پيامبر» توليد كنيم، چه خواهد شد.
ضمن اینکه مجموعه هايي مثل «دونگ یی» علاوه بر معرفی تاريخ و فرهنگ کشور کره به جهانیان، زمينه ساز فعاليت هاي اقتصادي آن کشور در سایر جوامع هستند. هنوز فراموش نکرده ایم كه سفر بازيگر نقش جومونگ به ايران در زمان پخش آن سریال، در قالب يك برنامه تبليغاتي تجاري، چگونه زمینه ساز گسترش فعالیت های تجاری و بازرگانی در ایران شد.
درباره تحقير ذائقه ايراني از سوي عده اي هم بايد گفت فارغ از اين كه سليقه عامه مردم در جامعه ما در چه سطحي قرار دارد،استقبال از سریال های کره ای طبيعي است. درباره چرايي جذب مخاطب توسط این آثار و به خصوص سریال «افسانه جومونگ» که در دوران پخش از سیما بخش اعظم هموطنانمان را به خود جذب کرده بود، عوامل مختلفي را مي توان برشمرد. اما يكي از اين عوامل مهم، تكيه بر درام مجذوب کننده است. يعني داستان آن ها ساده و سرراست طراحی می شود و فاقد پيچيدگي و فراز و نشيب هاي خاص و ادا و اطوارهای هنری و شبه روشنفکرانه است. به طور كلي، انسان ذاتا به قصه علاقه مند است. هر چه عنصر قصه و درام در يك روايت پررنگ تر باشد، در جذب مخاطب موفق تر است.
سریال های کره ای وارداتی از اين نظر قابل توجه هستند. چون در داستان اين سريال ها، تمام عواملي كه كشش لازم را ايجاد مي كنید، رعايت می شود؛ سهل و روان هستند، تعليق دارند، شخصيت پردازي خوبی در آن ها صورت می پذیرد، داراي قهرمان و ضدقهرمان هستن،. کنش ها و واكنش هاي آدم هاي فيلم با روحيه و كيفيت رواني همه انسان ها هماهنگ است و.... ضمن اینکه وجود ماجراهاي رمانتيك و عاشقانه و همچنين اكشن و زد و خورد، آن هم بين دو قطب خير و شر قصه، مزيد بر علت می شود.
البته، اين نكات، دليل بر اين نيست كه افسانه های کره ای، از نظر ساختاري يك كار كامل ارزيابي مي شوند. خیر! آثاری چون «دونگ یی» بسیار طولانی و کشدار هستند و ایجاد اين همه قسمت براي آن ها بي معني است. آشکار است که تنها اهداف تجاري و مادي، هدف طولانی ساختن سریال های کره ای است. آدم ها در اين سريال ها، سياه و سفيد هستند. عده اي خیلی خوب و عده اي بیش از حد بد به نمایش در می آیند. در نبردهايشان نيز هميشه اين مسئله وجود دارد؛ صحنه هاي جنگي سريال های کره ای تكراري است و همیشه خوب ها پيروز مي شوند.
علاوه بر اين ضعف هاي ساختاري، سریال های افسانه ای کره که نمونه اخیرش تحت عنوان «دونگ یی» درحال پخش از سیماست، از يك محتوا و ارزش درونمايه اي خاص و منحصر به فرد بي بهره هستند و تماشاگر خود را با تجربه اي تازه از زندگي آشنا نمي كنند. چون اتفاقات آن ها بسيار سطحي، کلیشه ای و دم دستي است. به بیانی دیگر، سازندگان این گونه آثار، از ذائقه مخاطب عام سواستفاده می کنند. به این معنی که عوام، از تماشا يا شنيدن داستان هاي پيچيده كه نيازمند تمركز، دقت و تجزيه و تحليل باشد روي گردان هستند و برعكس؛ گرايش زيادي به توجه به داستان های ساده و سطحی و کلیشه ای در همه انسان ها موجود است. البته اين يك نقطه ضعف براي عوام محسوب نمي شود. اما اگر يك اثري هنري، ادبي يا سينمايي، صرفا بخواهد به اين نوع ويژگي ها محدود شود، راه به خطا می برد.