سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

كافه كتاب/ 103

هنوز به آخر خط نرسیده ام

آدمی که به هدفش رسیده باشد، به آخر خط رسیده است.

حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ علی‌اصغر سیدآبادی همان‌قدر که در روزنامه‌نگاری فعال بوده، کارنامه پروپیمانی هم در زمینه نوشتن کتاب کودک و نوجوان دارد. از او تاکنون حدود ۲۰ کتاب در حوزه ادبیات کودک و نوجوان منتشر شده است. دو کتاب اخیر او، یکی کتاب شعر ‌چه کسی کلاغ را اختراع کرد؟ و دیگری رمانی برای نوجوانان با عنوان شاهزاده‌ی بی‌تاج و تخت زیرزمین که هر دو را نشر چشمه منتشر کرده است. همچنین به تازگی کتاب روزها دیوها از آدم‌ها می‌ترسند، در پنجاه و ششمین نمایشگاه بین‌المللی كتاب كودك كه همه‌ساله در آلمان برگزار می‌شود، جزو ۱۵ کتاب برتر جهان قرار گرفت.


*آقای سید آبادی تفاوت کار در حوزه کودک و نوجوان با دیگرحوزه ها در چیست؟
بستگی به موضوع دارد. مثلا فرق ادبیات کودک با ورزش یک جور است و فرق ادبیات کودک با ادبیات بزرگسال جور دیگری است. در مجموع وقتی پای مخاطب تعریف شده ای وسط می آید، خود به خود مخاطب و ویژگی ها و خواست هایش چیزهایی را به شما تحمیل می کند.
 
* آیا نویسندگان در حوزه کودک جای رشد دارند؟
چرا نداشته باشند؟ حتما جای رشد دارند، اما خب خیلی مشهور و ستاره نمی شوند. 
 
* با توجه به اینکه هم کار نویسندگی  انجام میدهید فکر شعر می گویید می کنید در کدام حوزه بیشتر موفق هستید؟
من هم رمان می نویسم، هم قصه تصویری، هم شعر گفته ام و هم بازنویسی و بازآفرینی افسانه ها و متون کهن و هم کتاب های غیرداستانی به خصوص در زمینه تاریخ داشته ام.

قضاوت خاصی ندارم. شاید جای خالی کتاب های غیرداستانی به خصوص در زمینه تاریخ فکر و تاریخ انتقادی و تحلیلی باعث شده باشد که آن جور کارهایم مثل داستان فکر ایرانی، تاریخ با غرغرهای اضافه و ....بهتر دیده شود.
 
 
*با توجه به پایین آمدن آمار كتاب خوانی و رفتن افراد جامعه به سمت فضایی مجازی چه راهكار هایی را برای رفع این مشكل پیشنهاد می كنید؟
متاسفانه تلقی عامیانه ای حتی در بین بخشی از نخبگان ما وجود دارد که خیال می کنند، ابزارها و تکنولوژی های جدید در آموزش تاثیر بیشتری دارند و مثلا دیدن فیلم مستند و یا استفاده از نرم افزارهای آموزشی در یادگیری بهتر از "خواندن" عمل می کند و از این نکته غافلند که "خواندن" مهارت پایه است و هیچ وقت یکی که پای سخنرانی می نشیند یا فیلم می بیند یا از نرم افزار استفاده می کند، نمی تواند به اندازه کسی که می خواند یاد بگیرد و یادگیری اش خلاقانه و انتقادی باشد. ضمن این که خیلی از نرم افزارها هم نیاز به مهارت خواندن دارند.
مهارت خواندن فقط با خواندن تقویت می شود و بهترین و عالی ترین نوع خواندن خواندن ادبیات و کتاب های غیرآموزشی است. و تحقیقات بین المللی نشان می دهد که دانش آموزانی که شعر و قصه می خوانند در یادگیری موفق ترند.
 
*چه راه هایی را برای تشویق كتابخوانی ارائه می كنید؟
ساده ترین راه اصلاح نظام آموزش و پرورش در مقطع ابتدایی در ایران تشویق به خواندن ادبیات در مدارس است. ظرفیت این کار در دستگاه رسمی آموزش و پرورش نیست. خانواده ها و معلمان و مربیان موثرترین گروه ها هستند. به نظرم باید آن ها را قانع کرد که خواندن مهم است.
 
* دغدغه ی شما برای نوشتن چه چیزی بود كه شما را به سمت نویسندگی كشید؟
نوشتن برای من امتداد خواندن است. خیلی وقت ها برای این که چیزی بخوانم نوشته ام. مثلا داستان" فکر ایرانی" یا "تاریخ با غرغرهای اضافه "را به این دلیل نوشتم که می خواستم تاریخ ایران را جدی تر بخوانم. یا شاهنامه از پنجره ای تازه را به خاطر این نوشتم که می خواستم شاهنامه را دقیق تر بخوانم و در ضمن بچه ها را نیز در خواندن خودم شریک کنم. در واقع من مهمانی بر سر سفره شاهنامه بودم و بچه ها  را هم به آن مهمانی دعوت کردم.
 
* چه چیزی تخیل شما را برای نوشتن بر می انگیزد؟
خیلی چیزها. زندگی روزمره، روابط آدم ها و گاهی یک کتاب
 
* بیشتر كار كدام یك ازنویسندگان  را دنبال می كنید؟
من معمولا دایره خواندنی هایم گسترده است و چند حوزه را دنبال می کنم. رمان و داستان بزرگسال را دنبال می کنم. حوزه بحث های روشنفکری ایرانی و به خصوص روشنفکری دینی را دنبال می کنم. خاطرات و زندگینامه های چهره های موثر یکی از حوزه های علایق من است. شعر می خوانم و کتاب هایی که در قالب گفت و گو تنظیم شده و خیلی چیزهای دیگر...
 
* كتاب هایی كه خودتان می خوانید چقدر به شما ایده می دهند؟
گاهی کتابی به من ایده می دهد اما آن ایده تا روی کاغذ بیاید هزار جور چرخ می خورد و یک چیز کاملا متفاوت می شود.
 
* چه كسی یا چه چیزی باعث شد شما به سمت و سوی كتاب بروید؟
خانواده و به خصوص پدربزرگ هایم. با اینکه آدم های باسوادی نبودند اما کتاب خوان بودند و در خانه هاشان کتاب یافت می شد.
 
* تا به امروز به هدف مورد نظرتان در نویسندگی رسیده اید؟
هدف از پیش تعیین شده دایمی ندارم. در طول کار امیدها و آرزوهایم تغییر کرده اند. آدمی که به هدفش رسیده باشد، به آخر خط رسیده است. هنوز به آخر خط نرسیده ام.
 
بیشتر سعی می کنید داستانهایتان به واقعیت نزدیک باشد یا تلفیقی از تخیل هم در آن باشد؟
از پیش تصمیم نمی گیرم و می گذارم داستان خودش پیش برود.
 
* آینده ادبیات مارا چگونه پیش بینی می کنید؟
به خیلی چیزها بستگی دارد که فقط یکی اش را می گویم. به نظرم ادبیات ما در محیط بسته گرفتار بوده است و نتوانسته پایش را از مرزهای زبانی خودمان بیرون بگذارد و تاثیرگذار باشد. عضو نبودن ما در کپی رایت باعث شده است که ادبیات ما در رقابت با ترجمه عقب بیافتد. همه جای دنیا از تالیف حمایت می کنند و ما با نپیوستن به کپی رایت عملا  به تالیف ظلم کرده ایم. الان در حوزه کتاب کودک، ناشر به این دلیل که حق ناشر خارجی را پرداخت نمی کند می تواند با 100 تا 200 هزارتومان یک کتاب تصویری را برای چاپ آماده کند، در حالی که برای آماده چاپ کردن یک کتاب تالیفی دست کم باید بیش از 2 میلیون تومان خرج کند. برای همین با اینکه ما تصویرگران و نویسندگان خیلی خوبی داریم، ناشران رغبت نمی کنند که کار تالیفی منتشر کنند و با منطق اقتصادی حق هم دارند. رقابت نابرابر است. 

امیدوارم در آینده با پیوستن به کپی رایت بتوانیم به این رقابت نا برابر پایان دهیم و همان طور که در صنعت و کشاورزی از تولیدات داخلی حمایت می کنیم، در حوزه کتاب نیز دست کم رقابت را برابر کنیم.


گفتگو از اکرم رضایی ثانی



انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.