_اگر رادیو هفت یک کتاب بود چه اسمی رو براش انتخاب میکردید؟
سوال خیلی عجیبی است. وقتی شما یک برنامه تلوزیونی طراحی میکنید برای یک ساعت خاص از شبانه روز با ساختار خاص برای یک شبکه و برای مخاطبهای خاص خودش نمیتواند یک کتاب باشد چون بخش عمدهای از آن جلوههای بصری و زیباییهای برنامه است اما اگر بخواهم برای این برنامه یک اسم کتاب انتخاب کنم، میتونم (شبهای کاغذی) را پیشنهاد بدهم.
_امیر علی داستاننویس با امیر علی مجری چه تفاوتی دارد؟
تفاوت زیادی دارد. وقتی میخواهی جلوی دوربین یک برنامه تلوزیونی بروی یک سری عرفها وجود دارد و شاید شما به عنوان یک نویسنده پایبند آنها نباشی. به تناسب آنتن زنده تلوزیون باید یک مقدار محترمتر جلوی دوربین ظاهر بشی اما من معمولا در نوشتههایم خیلی رهاتر هستم تا در اجرا گرچه در اجرا معمولا سعی میکنم محترم نباشم اما در رادیو هفت وقتی شب قبل آقای رشید کاکاوند و شب بعد برنامه من را علیرضا معینی اجرا میکند من وقتی این وسط قرار میگیرم باید یکم اون سرمستیها و سرخوشیها رو کنترل کنم.
_یک کتاب خوب بهمون معرفی کنید؟
هروقت این سوال رو از من میپرسند میگم (دایی جان ناپلون) از نگاه من تنها رمان طنز تاریخ ادبیات داستانی این سرزمین است.
_یک تکنیک خوب برای خلق یک شخصیت در داستان نویسی؟
یکی از تکنیکهایی که آدمها بکار میگیرند و به نتیجه میرسند این است. اگر نخاهید شخصیت اقتباسی داشته باشد و بخواهید یک شخصیت تازه خلق کنید بهتر است برویم سراغ آدم هایی که نمیشناسیم ودرست مثل کسی که نزدیکترین دوستش در حال ازدواج است و هیچ شناختی به همسر او ندارد سوال کنیم چند سال دارد؟ اهل کجاست؟ پدر ومادرش چه کسانی هستند؟..... برای ساخت شخصیت با این تکنیک باید کنجکاویمان را بسیار بالا ببریم هرچقدر سوالات زیاد باشه و جوابها خلاقیت داشته باشند، رسیدن به شخصیت اون کارکتر قویتر و غنیتر است.(درجریان قصه شعور شخصیت باید جاری باشد نه نویسنده کار)
_حستون در نوشتن رو از چه چیزی میگیرید؟
ترجیح میدهم هرچه میخواهم مبنویسم در آن فضا قرار بگیرم درباره آن بنویسم درباره آن بخوانم و درباره آن گوش دهم.
_زندگی بدون کتاب رو تعریف کنید؟
اگر منظورتون زنگی بدون مطالعه است که باید بگویم فاجعه است اما اگر منظورتون وجود کتاب در زندگی است باید بگویم من باتوجه به قطع درختان و جریان بازیافت ترجیح میدهم کتاب باشد چون من با کتاب خیلی راحتترم تا بشینم پای لب تاپ و تبلت یک کتاب را بخوانم.
_تا به حال کتابتون با ممیزی روبه رو شده؟
نه به دلیل اینکه کتابهای من خلاصه کارهای تلوزیونی من بود و همه میدانند که مجوز تلوزیون گرفتن خیلی سختتر از مجوز ارشاد است.
_نظرتون در خصوص ممیزی؟
به عنوان یک نویسنده برای خودم در (برخی) موارد ممیزی باعث پیشرفت میشه چون باید خلاقیت به خرج داد و بعد میشه از اتفاقات جذابتر استفاده کنیم.
_همیشه یه رگه از نوشتههای طنز داشتید؟علتش چه بود است؟
قصههای امیر علی یک طنز است. اما یک طنز سیاه است.
_تا به حال اتفاق افتاده که کاری بنویسید که بخواهید فیلمش را هم بسازید؟
دارم، اما همچین کارهایی فعلا برای من زود است.
_اوضاع نشر در حال حاضر؟
اوضاع نشر هم مثل همه چیز دیگر است و ما امیدواریم بهتر شود.
_امیر علی نبویان را دریک کلمه خلاصه کنید؟
خودم هستم.
_اوضاع ادبیات داستانی در حال حاضر؟
کارهای من گونهای از خاطرهنویسی است اوضاع ادبیات داستانی مثل سینما. مثل ترانه.... امیدوارم بهتر بشه و خدا امیدمون رو ناامید نکنه.
_ویژگی یک داستاننویس؟
چشماش باز باشه، تحلیل داشته باشه، با پدیدهها با مطالعه مواجه بشه ذوق داشته بشه، مثل یک اقیانوس پهناور باشه با عمق پنج سانت اما به موقعهاش بشه تو این اقیانوس تحلیل کرد.
_عاملی که مسبب نوشتن شما میشه چیست؟
یه گونهای از جنس نیاز که به اینگونه برطرف میشود. به صورت مزاح هم بخوام بگم عامل نوشتن پول است.
_اگر هنرمند نمیشدید چه کاره میشدید؟
گزارشگر فوتبال میشدم
-به عنوان سوال پایانی نظرتون رو در خصوص کلمات زیر بگید:
منصور ضابطیان: برادر بزرگترمه
نیلوفر لاری پور: یک دوست خوب
ایکس باکس: اگر وقت بیشتری داشتم قطعا بیشتر ازش استفاده میکردم
رادیو هفت: خونمون
تلوزیون: در حال حاضر فقط تماشا میکنم
کتاب: رفیق
گفتگو از: سعیده احمدی
انتهای پیام/