
باشگاه خبرنگاران جوان - نمایشگاه «وین تیباود: هنر از هنر میآید» در موزه «لژیون آو آنر» سانفرانسیسکو، با نمایش بیش از ۶۰ اثر از وین تیباود، نقاش فقید آمریکایی، نگاهی نو به خلاقیت او ارائه میدهد. این نمایشگاه که تا ۱۷ اوت ۲۰۲۵ (۲۵ مرداد ۱۴۰۴) ادامه دارد، نشان میدهد چگونه تیباود با الهامگیری از بزرگان تاریخ هنر، از رامبرانت تا پیکاسو، آثاری بدیع خلق و مرزهای هنر مدرن را جابهجا کرد.
وینتیباود، نقاش برجسته آمریکایی که بیشتر به خاطر نقاشیهای رنگارنگ از کیکها، دسترها و مناظر شهری شناخته میشود خود را «دزد هنری» مینامد. او با نگاهی عمیق به تاریخ هنر، آثار هنرمندان بزرگی چون رامبراند، ولاسکز، ماتیس، پیکاسو و د کونینگ را مطالعه و بازآفرینی میکرد.
همین بازآفرینیهای استادانه تیباود از آثار بزرگ تاریخ هنر و خلق آثاری بدیع و متنوع دلیل شهرت اوست. درواقع بازآفرینیهای او علاوه بر ادای احترامی به اساتید گذشته، که راهی برای درک عمیقتر مفاهیم هنری و توسعه سبک شخصیاش محسوب میشود. نمایشگاه جدید تیباود، نگاهی تازه به این هنرمند کالیفرنیایی و تاثیرپذیریهایش از دیگر هنرمندان ارائه میدهد و نشان میدهد چگونه الهامگیری او از بزرگان، نه تنها از ارزش آثارش نکاسته، بلکه جایگاه او را بهعنوان یکی از نوآوران هنر قرن بیستم تثبیت کرده است.
نقلقولی منسوب به پابلو پیکاسو میگوید: «هنرمندان خوب کپی میکنند، هنرمندان بزرگ میدزدند.» گرچه این سخن هرگز از زبان پیکاسو بیان نشد و به افرادی چون تی.اس.الیوت و حتی استیو جابز نیز نسبت داده شده، اما به دلیل بازتاب یک حقیقت ظاهری درباره هنرمندان محبوب است: اگر تاثیرپذیریهای یک هنرمند آشکار باشد، شاید او چندان اصیل نباشد. نمایشگاه «هنر از هنر میآید» این پیشفرض را به چالش میکشد و با نمایش بیش از ۶۰ اثر برجسته از تیباود، در کنار بازآفرینیهایی از نقاشیهایی که او از آنها الهام گرفته، نشان میدهد که پیوند او با استادان پیشین، گواهی بر عمق و خلاقیت اوست.
تیموتی ا. بورگارد، مسئول این نمایشگاه، تیباود را «دزد هنری خودخوانده» توصیف میکند و خود را کارآگاهی میداند که در پی ردیابی سرنخهای این «سرقت» است. بورگارد، که سالها آثار تیباود را مطالعه کرده، با تهیه مجموعهای از آثار این هنرمند و منابع احتمالی الهام آنها ایده این نمایشگاه را شکل داد. او این ایده را با مدیر موزه در میان گذاشته و در کمتر از یک ساعت تاییدیه گرفته؛ به گفته بورگارد، «سریعترین تاییدی که تاکنون از یک مدیر موزه» دیده است.
فهرست هنرمندانی که تیباود از آنها الهام گرفته، گسترده و متنوع است: از ریچارد دیبنکورن، دوست نزدیک و همکار کالیفرنیاییاش، تا استادان کلاسیک مانند رامبرانت و ولاسکز و حتی مدرنهایی چون مارک روتکو، جوآن میچل، ویلم و الین دکونینگ که شاید در نگاه اول چندان با سبک تیباود همخوان به نظر نیایند. همچنین اثری از یک پیرو گمنام توماس هیل، نقاش مناظر قرن نوزدهم، در این فهرست جای دارد.
نمایشگاه با اثر درخشان «شاهکارهای ۳۵ سنتی» آغاز میشود؛ نقاشیای که در آن تیباود ویترینی از کارتپستالهای شاهکارهای هنری را به تصویر کشیده، هر یک به قیمت ۳۵ سنت. این اثر ادای احترامی است به هنرمندانی چون موندریان، مونه، دکیریکو، پیکاسو، دگا و سزان و در عین حال نقدی بر تجاریسازی و مصرفگرایی در دنیای هنر. این نقد زمانی معنادارتر میشود که میبینیم آثار خود تیباود نیز در سالهای اخیر با قیمتهای نجومی در بازار هنر به فروش رسیدهاند.
در گالری ابتدایی نمایشگاه، علاوه بر «شاهکارهای ۳۵ سنتی»، پرترهای تاثیرگذار از همسر تیباود، «بتی جین تیباود و کتاب»، به نمایش درآمده است. این گالری همچنین میزبان آثاری است که تیباود جمعآوری کرده بود و کپیهایی که او از شاهکارهای رامبرانت، فرانس هالس و ولاسکز خلق کرده بود. این کپیها نه تنها تمرینهایی برای تقویت مهارت بودند، بلکه به تیباود کمک میکردند تا راهحلهایی برای چالشهای هنری خود بیابد. به گفته بورگارد، تیباود معتقد بود: «من به دیگر هنرمندان برای الهام و حل مشکلات نگاه میکنم. گاهی در نقاشیام به مشکلی برمیخورم و به آثار هنرمند دیگری مراجعه میکنم تا ببینم او چگونه با مسئلهای مشابه روبهرو شده است.»
مجموعه هنری شخصی تیباود، که خانهاش را آراسته بود، احتمالا از طریق معامله با آلن استون، دلال و مجموعهدار قدیمیاش، گردآوری شده است. با دقت در آثار ارائه شده در نمایشگاه، گستردگی و تنوع آثار تیباود بیش از پیش آشکار میشود. کیکها، مناظر شهری پرهیجان و پرترهای دلانگیز از دستگاه آدامسفروشی، که امضای سبک او هستند، در کنار آثاری کمتر شناخته شده مانند بازآفرینیهایی از اکسپرسیونیسم انتزاعی، مناظر روستایی، پیکرههای برهنه، طبیعت بیجان و حتی یک صندلی الکتریکی به سبک کافکا به نمایش درآمدهاند.
پرترهای صمیمی از اواخر عمر تیباود، خلقشده در سال ۲۰۲۰، زمانی که او ۱۰۰ ساله شد، با عنوان «دلقک صدساله» تصویری تکاندهنده از هنرمندی سالخورده ارائه میدهد که با دنیای هنر وداع میکند. بورگارد میگوید: «در این نمایشگاه، از پیکرهها و طبیعت بیجان گرفته تا کوهها، نقاشیهای دلتای ساکرامنتو و دلقکها، نمیتوان موضوع یا احساسی واحد را مشخص کرد. تیباود از ما میخواهد که آثارش را حس کنیم؛ رنگ را، نور را.»
نور در آثار تیباود نقشی محوری دارد. فضاهای منفی در نقاشیهای او، که با سفیدهایی به غنای خامه کیک عروسی پر شدهاند، خود نمایشگاهی مستقلاند. بورگارد این سفیدها را «سمفونی سفیدها» مینامد و به لایههای ظریف سبز، زرد، آبی و قرمز اشاره میکند که تیباود در این فضاهای به ظاهر خالی جای داده و افکت هاله مانند امضای خود را خلق کرده است. او میافزاید: «این سفیدها انگار تمام سفیدهای شناخته شده بشری را در بر دارند؛ دریایی از سفید که میتوانید در آن غرق شوید.
بازآفرینی این تنوع رنگی با پالت شاید به ۱۰۰ رنگ نیاز داشته باشد. خلق چنین تنوعی برای نقاشی یک جنگل قابل تصور است، اما برای انسانی در وان حمام؟ این جادوی محض است.» گرچه غرق شدن در زیبایی بصری آثار تیباود وسوسهانگیز است، این نمایشگاه بازدیدکنندگان را دعوت میکند تا در لایههای عمیقتر تاریخ هنر، که در این آثار نهفته است، کاوش کنند. بورگارد میگوید: «نقاشیهای تیباود چنان فریبندهاند که گاهی تمایل داریم فقط به سطح آنها بسنده کنیم. وظیفه من این است که عمق دانش تاریخی و حافظه بصری نهفته در این آثار را آشکار کنم. تیباود با سطح آثارش همه را، از هر پیشینهای، به خود جذب میکند، اما امیدوارم این نمایشگاه نشان دهد که او فراتر از این سطح، انسانی اندیشمند و احساسمند است و پنجرهای به تاریخ هنر میگشاید.»
این نمایشگاه نه تنها دریچهای به تاریخ هنر، بلکه به ذهن یک پستمدرنیست بزرگ باز میکند. بورگارد معتقد است: «تیباود هنگام کار، روح دیگر هنرمندان را در خود جاری میکرد. بازدیدکنندگان این فرصت را دارند که ببینند او چگونه میاندیشید.» او امیدوار است که مخاطبان با ورود به ذهن هنری تیباود، برداشتهای خود را شکل دهند و به درک شخصی از آنچه ذهن این هنرمند را به حرکت درمیآورد برسند. بورگارد میافزاید: «اگر کسی با نتیجهگیریهای من مخالف باشد، خوشحال میشوم، چون این یعنی او درگیر شده است. در این صورت، او، هنرمند و همه ما برندهایم. بیتفاوتی دشمن هنر است.»
رامبرانت فان راین (۱۶۰۶-۱۶۶۹)، نقاش هلندی دوره باروک، با تسلط بینظیرش بر نورپردازی و عمق احساسی، یکی از منابع الهام وین تیباود بود. تیباود به ویژه مجذوب توانایی رامبرانت در استفاده از کنتراستهای نوری برای خلق حس درام و صمیمیت در پرترهها و صحنههای مذهبیاش شد. او با مطالعه و کپیبرداری از آثار رامبرانت، مانند «خودنگارهها» و «شام در عمواس»، آموخت چگونه با لایهبندی رنگ و بازی با سایهها، حجم و حضور انسانی را در نقاشیهایش تقویت کند. این تاثیر در پرترههای تیباود، مانند «بتی جین تیباود و کتاب»، به چشم میخورد، جایی که نورپردازی ظریف، شخصیت و حس و حال سوژه را برجسته میکند. رامبرانت به تیباود نشان داد که نقاشی میتواند فراتر از بازنمایی، به بیان روح سوژه بپردازد.
ریچارد دیبنکورن (۱۹۲۲-۱۹۹۳)، نقاش برجسته آمریکایی و دوست نزدیک وین تیباود، با آثار انتزاعی و فیگوراتیوش الهامبخش او بود. دیبنکورن، که به خاطر مجموعه «اوشن پارک» با ترکیببندیهای هندسی و رنگهای شفافش شناخته میشود، به تیباود آموخت چگونه تعادلی بین فرمهای انتزاعی و واقعیتهای ملموس برقرار کند. برخلاف گزارشهای رایج که تیباود را صرفا به پاپ آرت مرتبط میدانند، تاثیر دیبنکورن او را به کاوش در مرزهای اکسپرسیونیسم انتزاعی سوق داد. تیباود از رویکرد دیبنکورن در استفاده از فضاهای باز و رنگهای درخشان برای خلق حس مکان و حرکت الهام گرفت، که در مناظر شهری و دلتای ساکرامنتو او مشهود است. دوستی این دو هنرمند، تبادل ایدههایی را رقم زد که سبک تیباود را غنیتر کرد.
روی لیکتنستاین (۱۹۲۳-۱۹۹۷)، نقاش آمریکایی و چهره کلیدی جنبش پاپآرت، مانند وین تیباود و ادوارد هوپر، با اقتباس خلاقانه از منابع موجود، آثاری بدیع خلق کرد. او به صراحت از تصاویر کمیک استریپها، تبلیغات و حتی نقاشیهای کلاسیک الهام میگرفت و آنها را با تکنیکهای نقطهگذاری (Ben-Day dots) و رنگهای جسورانه به تصاویری نمادین تبدیل میکرد. آثارش مانند «Whaam!» و «دختری در حال غرق» نه تنها بازسازی کمیکها بودند، بلکه نقدی بر مصرفگرایی و احساسات اغراق شده فرهنگ مدرن ارائه میدادند. مانند تیباود که از شاهکارهای تاریخی «دزدی» میکرد، لیکتنستاین نیز از پیکاسو و مونه الهام گرفت و آنها را در سبکی طنزآمیز بازآفرینی کرد. شباهت او به هوپر در به تصویرکشیدن حس بیگانگی مدرن است، اما با زبانی طنزآلود و رنگهای درخشان. لیکتنستاین با این «دزدی» هنری، نشان داد که اقتباس میتواند به خلاقیتی عمیق و تاملبرانگیز منجر شود.
جوآن میچل (۱۹۲۵-۱۹۹۲)، نقاش اکسپرسیونیست انتزاعی آمریکایی، با آثار پرشور و رنگمحورش تاثیر عمیقی بر وین تیباود گذاشت. میچل که برای نقاشیهای بزرگ مقیاس با ضرب قلمهای پرانرژی و پالتهای جسورانه شناخته میشود، به تیباود نشان داد چگونه رنگ میتواند احساسات خام و تجربههای شخصی را منتقل کند. تیباود که اغلب با سوژههای روزمره مانند کیکها و اشیای عامهپسند کار میکرد از میچل آموخت که حتی در موضوعات ساده میتوان با رنگ و بافت، عمق عاطفی خلق کرد. این تاثیر در استفاده تیباود از لایههای رنگی در فضاهای سفید و انتخاب پالتهای زنده برای القا حس شادی یا نوستالژی دیده میشود. میچل به تیباود الهام داد تا نقاشی را به عنوان فرایندی احساسی و شهودی در نظر بگیرد.
ادوارد هوپر (۱۸۸۲-۱۹۶۷)، نقاش برجسته آمریکایی، با خلق صحنههایی از زندگی روزمره که سرشار از سکوت و احساساند، شباهتهایی به وین تیباود دارد. هوپر، که بهخاطر آثاری چون «شبزندهدارها» (Nighthawks) شناخته میشود، سوژههای سادهای مانند کافهها، خانهها و خیابانهای خلوت را با نورپردازی دراماتیک و رنگهای غنی به تصاویری تاملبرانگیز تبدیل کرد. او مانند تیباود، از فضاهای خالی و بازی نور و سایه برای القای حس تنهایی و نوستالژی استفاده میکرد. هوپر از هنرمندانی چون رامبرانت و امپرسیونیستها الهام گرفت، اما این تاثیرات را در سبکی منحصربهفرد و مدرن بازآفرینی کرد. نقاشیهای او، با ترکیببندیهای سینمایی و حس عمیق مکان، بیننده را به تامل در زندگی مدرن دعوت میکنند، درست همانطور که تیباود با کیکها و مناظرش مخاطب را به تجربهای بصری و احساسی میکشاند.
منبع: روزنامه هفت صبح