
باشگاه خبرنگاران جوان؛ محمدرضا قاسمینیا*--حضرت امیرمومنان علی علیه السلام در وصف پرهیزگاران میفرماید:اعینهم باکینه؛ دیدگانش گریان است. ویا درخطبه ۱۷۶ کتاب شریف نهج البلاغه بشارت میدهد و میفرماید:خوشا به حال کسی که به خطاهای خویش بگرید.
اسوه بکائین و زینت عابدین حضرت امام سجاد علیه السلام از خدای متعال برای گریستن در خواست کمک میکند و میفرماید:اعنی بالبکاء علی نفسی؛ خدایا مرا به گریه به حال خود یاری کن؛ و این زنگ بیداری است که درفرصت ماه مبارک رمضان ما نیز در این راه یاری او را طلب کنیم. وتمرینی برای طول زندگی باشد.
حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) دربیان علت خوف از حق تعالی میفرماید: ((این خوف، علاوه بر آن که خود یکی از کمالات معنویه است، منشا بسیاری از فضایل نفسانیه و یکی از مصلحات مهمه نفس است؛ بلکه سرچشمه تمام اصلاحات و مبدا علاج جمیع امراض روحانی، میتوان آن را شمرد؛ و انسان مومن به خدا و مالک و مهاجر الی ا لله؛ باید به این منزل خیلی اهمیت دهد و به چیزی که آن را در دل زیاد کند و ریشه آن را در قلب محکم کند، خیلی توجه نماید. حساب و عذابهای گوناگون جهنم و تذکر عظمت جلال و قهر و سلطنت حق!))پیامبراعظم حضرت محمدصلی الله علیه وآله میفرماید:هرمومنی که ازترس خداوندگریه کند، خداوندگناهانش رامی آمرزدهرچند (تعدادآن ها) بیشترازآسمانها وتعدادقطرههای آب دریاها باشد.
فخر ساجدین حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) در دعایی که ابوحمزه ثمالی از آن حضرت نقل کرده است ودرسحرهای ماه مبارک رمضان توصیه به خواندن شدهایم درخصوص علت گریه کردن میفرماید:چرا نگریم، که نمیدانم مسیرم تا کجاست و به کجا میروم و اکنون میبینم که نفس با من خدعه میکند و روزگار با من مکر میورزد، در حالی که بالهای مرگ برسرم گشوده است؛ فما لاابکی؛ پس چرا نگریم برآن حالتی که روح از بدن جدا میشود و لحظه مردن است. میگریم به خاطر تاریکی قبرم، میگریم به خاطر تنگی جایم، میگریم به خاطر سوال منکر و نکیر، میگریم به خاطر روزی که از قبر خارج میشوم، در حالی که عریان و ذلیل هستم.
در فرازی از دعای کمیل امیرمومنان حضرت علی علیه السلام به خداوندمتعال میفرماید: «ارحم من راس ماله الرجا و سلاحه البکا؛ خدایا، تو رحم کن برکسی که تمام سرمایه اش امید به توست و اسلحه او اشک چشم گریان است.»
برای ایجادارتباط ورازونیازباخدای سبحان وکسب فضایل نفسانیه ؛هریک ا زاعضای بدن انسان وظیفه ونقشی را برعهده دارند.
به عنوان نمونه بادراز کردن دست به طرف آسمان ؛کوچکی وذلت خودرااعلام واعتراف می کنیم.با زبان،خواندن را انجام می دهیم،با پیشانی برخاک گذاشتن ،بندگی را و با چشم هایمان،اشک می ریزیم و شرمندگی خودرا به معبود می رسانیم.
همان طور که در رفتار و گفتارائمه و پیشوایان دینی علیهم السلام آمده است،اگرچه گریه و اشک ریختن به خاطر خوف از خدای (عزوجل) بنده ای که می گرید پیش کسی است که می داند همه چیز دارد و می تواند خواسته هایش را برآورده سازد و او را چنان می شناسدکه آبرو و احترامش را حفظ می کند ومی داند که نزد او عزیزاست و اورا هرچه باشد از کنار سفره ی گسترده اش دور نمیکند وبار ها می گوید :ایاک نعبد وایاک نستعین.پس اشک وگریه بنده دربرابر معبودنشان عاشقی واوج بندگی و مروارید عشق ورزی در طریق عبودیت ونازنیاز است!.
چشم،دریچه عبور قلب است و به جا آوردن حق آن شکر این نعمت بزرگ می باشد .اشک ریختن و گریستن نوعی شکرگزاری محسوب است .هرچیزی دراین عالم دارای وزن وقیمتی است ،مگر اشکی که از خشیت و خوف خداوند ریخته شود.زیرا یک قطره آن گویی کوه هایی از آتش غضب الهی را خاموش می کند و چون اشک تمام چشم را فرا گیرد،گرد خواری و ذلت برآن چهره ننشیند ،چون روی چهره جاری گرددوبرقلب ودلش تاثیرمعنوی وخشوع و خضوع گذارد و خداوند بدن ظوهری وباطنی آن بنده را برآتش حرام سازد وچنانچه فردی در امتی از روی خشیت گریه کند همه امت مورد رحمت الهی واقع شوند.
حضرت امام صادق (علیه السلام)از قول پدر بزرگوارش می فرماید:رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده است:خوشا به حال آن چهره ای که خداوند آن را گریان ببیند به آن گناهی که جز خدا ،کسی برآن آگاه نباشد و تنها برای ترس از خدا باشد .درحدیث دیگری حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)فرموده است:کسی که از ترس خدا چشم هایش گریان شود،به هرقطره از اشک او در بهشت قصری مزین به درّ و گوهر به او عنایت شود،که هیچ چشمی ندیده باشد و به قلب کسی خطور نکرده باشد و یا می فرماید :هیچ چیز نیست مگر آن که برای آن معادلی است،مگرخداوند که هیچ چیز معادل او نیست و لااله الا لله ، که معادله نکند با آن چیزی و قطره اشکی از ترس خدا،که هم میزان آن چیزی نیست .و در حدیث است انسانی که از کثرت گناه فاصله بین او و بین بهشت بیشتر است از بین زمین تا عرش .پس هرگاه گریه کند از خوف خدا،در صورتی که از آنها پشیمان شده است،ما بین او و بین بهشت نزدیک نشود مثل مژگان چشم به چشم.
وچشمی که باخضوع وخشوع ازخوف خداگریه کند آتش دوزخ رانمی بیند!
زمانی که خداوندمتعال امرکردهمه فرشتگان به فرمانش برآدم سجده کنندولی ابلیس باتکبروغرور ازاین امرسرپیجی ونافرمانی نمودو مردود درگاه احدیت گردیدوازصف فرشتگان خارج شد جبرییل ومیکاییل که ازمقربان بارگاه خداوندهستندبا هم به گریه و زاری نشستندخطا ب الهی به ایشان رسید که چه شده است شما را و به چه سبب گریه میکنید؟ عرض کردند که پروردگارا از امتحان تو میترسیم از ابتلای تو ایمن نیستیم پس خداوند فرمود :که همیشه چنین باشید و از مکر من ایمن نگردید .
روایت شده است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله و جبرئیل امین علیه السلام از خوف خدا گریستند خدا وندبه ایشان وحی فرستاد که چرا میگریید و حال آنکه من شمارا ایمن گردانیدم عرض کردند کیست که از آزمایش تو ایمن شود.!
مرحوم صدوق در کتاب علل الشرایع از پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله روایت مىکند: شعیب پیامبرعلیه السلام بقدرى از حبّ خدا گریست تا کور شد، آنگاه خدا بینائیش را به او باز گرداند. دوباره به حدّى گریه کرد تا کور شد، خداوند متعال دوباره بینائیش را به او بازگرداند. چون بینا شد گریست تا کور شد، خدا بینائیش را باز گرداند. چون نوبت چهارم شد به او وحى شد: یا شعیب تا کى به این کار ادامه مىدهى اگر از ترس آتش است، از آتش پناهت دادم، و اگر از شوق بهشت است آن را عطایت کردم.
عرض کرد: الهى اى سیّد من ! تو مىدانى که از ترس آتش و شوق بهشت گریه نمىکنم، بلکه، محبتت بر دلم گره خورده، نمىتوانم تو را ببینم و صبر کنم.
وحى شد: حال که چنین است کلیم خود موسى بن عمران را به خدمت تو مىگمارم.شیخ صدوق رحمت الله علیه درباره این حدیث اضافه کرده است که: منظور حضرت شعیب علیه السلام از اینکه به درگاه خدای متعال عرض کرد «نمیتوانم صبر کنم تا تو را ببینم» این است که پیوسته اشک میریزم تا ببینم تو من را به عنوان حبیب و دوست خودپذیرفتهای.
حضرت رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: هیچ بنده مومنی نیست که از چشم او از خوف خدا اشکی بیرون آید اگرچه به قدر سر مگسی باشد و بر روی او ریزد ، مگر این که خدا آتش جهنم را بر روی او حرام میکند.
از داوود پیغمبرعلیه السلام ترک اولایی صادر شد.تا زنده بود بر خود نوحه میکرد و پیوسته شغل او گریه و زاری بود ! روزی متذکر خطای خود شد بیاختیار فریاد کرد و از جای خود برخواست، دست بر سر نهادو سر به کوه و بیابان گذاشت و نوحه و گریه می کرد،به حدی که سباع و درندگان بر دور او جمع شدند.گفت برگردید من شما را نمیخواهم! من طالب کسانی هستم که بر گناه خود گریانند! مردم به او میگفتند که تا چه مدتی میگریی و خود را رنج میدهی؟ گفت بگذاریدکه گریه کنم پیش از آنکه روز گریه کردنم فرارسد و پیش از آنکه استخوانهایم را خرد کنند و شعله در احشای من افکنده ملائکه غلاظ و شداد را به گرفتن من امر کنند.!
ماه مبارک رمضان که همه بندگان برسرسفره الهی بابرکت ورحمت ومغفرت دعوت شده ایم فرصت بی مانندومغتنمی هست که ازلحظه به لحظه و اوقات آن به ویژه در خلوت شب ها وسحرهای آن بهره ببریم وخوشه های معنویت ومعرفت بچینیم وباپرهیزازگناهان درمقام صدیقین جای بگیریم و ازخشیت وخوف او اشک بریزیم و اوج بندگی وعاشقی رانشان بدهیم وآلودگی ها وناپاکی هاورذایل اخلاقی راازدل وجان وروح بادعا،انابه ،توبه ،استغفار،ابتهال وتلاوت قرآن کریم ونماز شستشوسازیم.
دراین میان جوانان ازفرصت های بهارعمرشان ونیز از ماه مبارک رمضان وشب های قدروماه نزول قرآن کریم وباتهجدوشب زنده داری وباتفکروتعقل باید ازهمه بندگان پیشروتر و سبقت بگیرند.و سعادت دنیاوآخرت وعاقبت بخیری خودراتامین کنند.
* کارشناس دینی و پیشکسوت عرصه آموزش و پرورش استان قم