ششم بهمن که روز درگذشت صفیالدین ارموی، موسیقیدان، خوشنویس و ادیب ایرانی قرن هفتم هجری است، در تقویم جمهوری اسلامی ایران به نام «روز آواها و نواهای ایرانی» ثبت شده و در سال ۱۴۰۱ روز «آواها و نواهای ایرانی و روز بزرگداشت صفیالدین ارموی» برای نخستین بار در گاهشمار رسمیکشور درج شد تا مناسبتی باشد برای یادآوری اهمیت موسیقی عامیانه ایرانی.
به تازگی از این مناسبت عبور کردیم و به همین منظور با مهدی گروسی، مدیر هماهنگی موسیقی استانهای رسانه ملی، محمود اکرامی، شاعر و کارشناس و شهرام منظمی، کارشناس موسیقی محلی و سنتی مرکز شعر، موسیقی و سرود و از استادن برجسته این حوزه به گفتوگو نشستیم.
مهدی گروسی، مدیر هماهنگی موسیقی استانهای رسانه ملی درباره میزان توجه رسانه ملی به آواها و نواهای ایرانی، اظهار کرد: توجه ما به این حوزه بسیار زیاد بوده، به صورتی که در یک سال و نیم اخیر در سیاستهای رسانه ملی که سند تحول سازمان مبنای آن است، به مسائل بومی و زیستبوم مناطق، توجه ویژهای کردهایم.
وی ادامه داد: این موضوع در حوزه نواهای ایرانی هم صدق میکند و ما در موسیقی عامیانه بهلحاظ انگیزهبخشی به کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند نگاه ویژهای داشتهایم. برایناساس، بسیاری از نواهای در حال فراموشی، دوباره احیا و تنظیمات جدیدی صورت گرفت و این نواها به نحوی جدید ارائه شد؛ یعنی بسیاری از این نواها اگر به شکل قدیم ارائه میشد شاید نسل جدید آنها را نمیپذیرفت، ولی تنظیمات جدید که تلفیقی از موسیقی پاپ و عامیانه هستند موجب شده است تا هم جذابیت کار بالا برود و هم سلائق نسل جدید ما در آن لحاظ شود.
مدیر هماهنگی موسیقی استانهای رسانه ملی یادآور شد: به همین دلیل است که امروز بسیاری از آثار عامیانه از شبکههای آوا و پیام پخش میشوند و بسیار موردتوجه قرار گرفتهاند. ضمن اینکه در این مدت آشتی بزرگی بین استادان این حوزه با صداوسیما داشتیم، مثلاً استادانی، چون فرج علیپور یا حبیبالله قادر آتشگر (از چهرههای سرشناس موسیقی نواحی سیستان) و حسن عابدینی از استادان موسیقی بومی و محلی ما به شمار میآیند و امروز دوباره با رسانه ملی کار میکنند. بنابراین، نگاه ویژه رسانه ملی و رئیس سازمان به موسیقی عامیانه و محلی و منطقهای، آشتی بزرگی را رقم زده است تا چهرههای برجسته این حوزه دوباره در رسانه ملی حضور یابند و حتی کارهای جدیدشان را اجرا کنند و به همین دلیل است که میبینیم قسمت بزرگی از موسیقی محلی ما دوباره برای مردم در رسانه ملی ارائه میشود.
گروسی اضافه کرد: در حوزه موسیقی استانها تمام آثار محلی و بومی را بهشکل یک بانک اطلاعاتی درآوردهایم تا از بین نروند و شاید اکنون قابل استفاده نباشند، ولی ما بدانها توجه ویژه داشته و آنها را جمع کردهایم. حتی از آثاری که از استانها تولید میشود بخش اعظمی از این تعهدات رسانهای را به موسیقی نواحی اختصاص دادهایم تا این آثار از بین نروند، چون آینده موسیقی ما به اینها وابسته است و این موسیقی اساس و پایه موسیقی اصیل و قومیتی ما محسوب میشود. بهعنوان مثال کاری که برای موسیقی معروف لری «دایه دایه وقت جنگه» صورت گرفت از این دست اقدامات بود؛ موسیقیای که مدتها بود در رسانه از آن استفاده نمیشد با تنظیم جدید به مخاطبان عرضه شد.
وی افزود: یکی از موضوعاتی که پیشنهاد دادهایم و بر روی آن کارهایی صورت گرفته این است که مستندها و نماهنگهای کوتاهی از این استادان (حوزه موسیقی مقامی و محلی) ساخته شود؛ یعنی اینکه از این استادان دعوت کنیم که به رسانه بیایند و درباره سازها و نواهای خودشان صحبت کنند، چراکه این استادان میراث ماندگار سرزمین ما هستند و ما باید به آنان ارج نهیم. شاگردان این استادان و کلاسهایی که برگزار میکنند پایههای موسیقی ماست؛ به همین دلیل ما در حال تولید مستندهای کوتاه ۱۵ تا ۲۰ دقیقهای این عزیزان هستیم تا برای آیندگان بماند و از تجربیات این استادان استفاده و نگهداری شود.
مدیر هماهنگی موسیقی استانهای رسانه ملی با اشاره به اهمیت این نوع موسیقی در تیتراژهای تلویزیونی تصریح کرد: یکی از دلایلی که سریالهای تلویزیونی در حوزه بومی و محلی ماندگار شدهاند (سریالهایی، چون «پس از باران»، «سنجرخان» و «میرزا کوچکخان») موسیقی عامیانه و محلی آنها بوده است. وقتی این موسیقیها را در هرجایی گوش میدهید یاد این آثار میافتید و آن منطقه جغرافیایی و فضا برای شما تداعی میشود. البته بیتوجهیهایی در این حوزه صورتگرفته که تذکرهایی هم دادهایم، مثلاً سریال «سوجان» میتوانست از موسیقی قومیتی و محلی گیلان استفاده کند، درحالیکه از موسیقی پاپ دهه ۶۰ و ۷۰ در آن استفاده شده، آن هم درحالیکه قصه سریال در دهه ۳۰ و ۴۰ میگذرد و گویی موسیقی این کار وصله ناجوری برای آن است.
گروسی گفت: آواهای ایرانی میراث ماندگار ما هستند که نمیتوانیم خودمان را از آنها جدا کنیم. در تمام دنیا علاوهبر موسیقی کلاسیک و پاپ و جاز و ... که استفاده میکنند، اصلیترین موسیقیها موسیقی قومیتی آن مردم است؛ یعنی موسیقی فولک یاعامیانه مبناست و توجه به آن سبب میشود که گونههای دیگر موسیقی هم اعتلا یابند. وی افزود: یکی از دلایل توفیق موسیقی در جهان همین بهرهگیری از موسیقی عامیانه خودشان است که در قطعات استفاده و سبب ماندگاری آثار میشود. متأسفانه ما از این فضا فاصله گرفتهایم. رسانه ملی تلاش خود را در احیای این حوزه میکند، اما بخش مهمی از این موضوع به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و فضای مجازی مربوط میشود که نیاز به بازنگری جدی دارد تا با بررسی کارشناسی راهکار مناسب برونرفت از این وضعیت را رقم بزند.
موسیقی مقامی و نواحی مادر موسیقی رسمی کشور است
محمود اکرامیفر، شاعر و کارشناس حوزه شعر عامیانه درباره ماهیت آواها و نواهای محلی ایرانی و جایگاه آن در رسانه ملی گفت: ما از گذشتگان دو نوع میراث داریم: مادی و معنوی. هرآنچه را که شیء باشد در رسته مادی قرار میدهیم و هرآنچه را مبنایی از دانش دارد میراث معنوی میخوانیم که موسیقی محلی و بومی ازجمله میراث معنوی مهم ماست که متأسفانه به این میراثهای ناملموس توجه کمتری داریم.
وی افزود: اصولاً موسیقی در صداوسیما تعریف خاصی دارد و نه بهعنوان یک میراث که بهعنوان مؤلفهای برای تغییر ذائقه، فاصله و ایجاد لذت در نظر گرفته میشود. برایناساس ما به موسیقی نه بهعنوان یک ارزش معنوی که بهعنوان یک ابزار نگاه میکنیم که در خدمت سایر برنامههاست، مثلاً موسیقی برای فاصله بین برنامهها پخش میشود یا مثلاً وقتی سریال تمام میشود تا قبل از پخش اخبار، موسیقی پخش میکنیم.
این کارشناس حوزه شعر عامیانه ادامه داد: اگر موسیقی میراث معنوی است که هست، باید بهعنوان یک اصل به آن بپردازیم و توجه کنیم و درباره آن برنامه بسازیم. البته که در این باره برنامهسازی شده است، اما در چنین برنامههایی بیشتر با خوانندگان حرف زده میشود. خواننده کسی است که صدای خوبی دارد، میتواند شعر خوب شاعر و آهنگ خوب آهنگساز را روی صحنه ارائه دهد، اما در جامعه ما کسی برای موسیقیدان و آهنگساز و نوازنده و شاعر آنچنان که باید ارزش نمیگذارد و این وضعیت در حوزه موسیقی محلی به دلیل بیتوجهیها به این عرصه، حتی اسفبارتر است.
وی تأکید کرد: موسیقی مقامی و نواحی، مادر موسیقی رسمیکشور است، همانگونه که ادبیات عامیانه، مادر ادبیات رسمیکشور است، لذا باید در صداوسیما در این باره برنامهسازی شود و آن هم نه صرف توجه به خوانندگان.
اکرامیفر در توضیح شکل تکریم از استادان حوزه آواها و نواهای ایرانی، تصریح کرد: باید به این مهم توجه کنیم که تکریم خوانندگان تکریم از موسیقی نیست. تکریم از موسیقی زمانی است که شما درباره موسیقی برنامهسازی کنید و مثلاً به این بپردازید که موسیقی «نوایی، نوایی، همه با وفایند، تو بی وفایی» چگونه ساخته شده است، نه اینکه صرفاً خوانندهای را بیاوریم که این را بخواند. درنتیجه متأسفانه بهعنوان یک اصل کمتر به دانش موسیقایی نواحی پرداختهایم. برای جبران مافات و تکریم از این استادان، باید تحلیل کنیم که رابطه موسیقیهای تربت جام، شمال خراسان، گیلک و لر و سایر موسیقیهای نواحی با نوع زندگی آنان چگونه است و این موسیقیها چه تأثیری در آیینها و فرهنگ مردم آن خطه دارند.
مروری بر سیر پرداخت به موسیقی محلی در رسانه ملی
شهرام منظمی، کارشناس موسیقی محلی و سنتی مرکز شعر، موسیقی و سرود و از استادن برجسته این حوزه درباره میزان توجه رسانه ملی به آواها و نواهای ایرانی، اظهار کرد: در دورهای از موسیقی، موسیقی مقامی و محلی در ساختار دفتر موسیقی بهعنوان رسانهای که بر موسیقی، تولید و تأمین آن نظارت داشت، بسیار مهجور بوده و این قصه شاید مربوط به ۳۰ سال پیش باشد. من از سال ۱۳۷۲ که به مرکز شعر، موسیقی و سرود تردد و آن زمان با اعضای شورا و استادان موسیقی مقامی و محلی ارتباط داشتم، متوجه بودم که این موسیقی بیشتر یک شوخی است، چراکه آثاری با کیفیت بسیار نازل از ظرفیتی بسیار بزرگ تولید میشد.
وی افزود: موسیقی مقامی، اساس موسیقی ماست و موسیقی ردیف دستگاهی ما نشئتگرفته از موسیقی مقامی ماست و در آن دوران از چنین ظرفیت بالایی آثاری در حد شوخی وارد مرکز میشد که نغمات و آهنگهایش قوی، اما اجراهایشان بسیار ضعیف بود و نشان میداد که نیاز به توجه و حمایت دارند. اتفاق خوبی که در سال ۱۳۸۴ در مرکز شعر، موسیقی و سرود افتاد این بود که رئیس وقت آقای پیریایی بهشدت به موسیقی مقامی توجه کرد و شورایی ۱۲ نفره از موسیقیدانان مرکز تشکیل داد که هرکدام از اعضا شخصیتهایی شناختهشده از موسیقی مقامیبودند. این شورا را خودش (آقای پیریایی) هر هفته با دقت تمام مدیریت میکردند و این کار موجب توجه به موسیقی محلی و مقامیشد، چراکه از این پس آثاری که به شورا میآمد بسیار دقیق واکاوی و به مرکز بازگردانده و اصلاح میشد و این روند باعث تولید آثاری فاخر در آن دوره و برگزاری باکیفیت جشنوارهها شد.
این کارشناس موسیقی محلی و سنتی توضیح داد: البته جشنوارهها قبل از این دوران هم بودند، اما از زمان پیریایی بسیار شکوفا شدند و ما در سه جشنواره محمودآباد، شیراز و اصفهان بسیار درخشش داشتیم. پس از آن به دورهای رسیدیم که موسوی مقدم، معاونت امور استانها را برعهده گرفته بود و در بندرعباس جشنوارهای را برگزار کرد که بخش موسیقی در آن نمود پررنگی داشت. هرچه جلوتر آمدیم اوضاع بهتر شد و زمانی که سیدحمیدرضا حسینی، مدیریت واحد موسیقی استانها را برعهده گرفت، موسیقی استانها شخصیتی تاموتمام یافت و دارای تشکیلاتی شد که تعاریف جدیدی داشت.
وی ادامه داد: این تعاریف نیاز به حمایتها و بودجههای مختلف داشت و مثلاً اگر اثری قبلاً با ۴۰۰ هزارتومان تولید میشد ارتقای بودجه یک میلیون و ۱۰۰ هزارتومانی داشت و تأثیرش در کار نمود یافت. به این ترتیب جلو آمدیم و تولید آثارمان به ۱۰۰۰ مورد در سال رسید و موسیقی مراکز زنده شد. همین امر سبب شد که شبکههای رادیویی و تلویزیونی توجه وافری به این موضوع داشته باشند و برای آن باکس درست کنند و شما امروز میبینید که در شبکهای مانند رادیو آوا باکس سهتایی پاپ، سنتی و محلی وجود دارد و آثار در این دستهبندی پخش میشود. پس از حسینی، مهدی گروسی آمد و قاطعانه باید بگویم که موسیقی محلی امروز جایگاه خوبی در رسانه ملی پیدا کرد.
منظمی افزود: اگر بتوانیم در شبکههای تلویزیونی به جایی برسیم که هر شب، بخشی در سیما برای نمایش موسیقی محلی داشته باشیم، تأثیرات آن را در بازگشت مردم به سمت موسیقی محلی و ایرانی خواهیم دید.
وی درباره تکریم استادن این حوزه یادآور شد: ما در موسیقی استانها هنرمندان برجسته و شاخص عرصه موسیقی محلی را شناسایی و حتی در پرونده رایانهای، اطلاعات تمام این استادان را با عکس و پیشینه گردآوری کردهایم و تنها کار لازم این است که باید نهادی در درون سازمان بودجهای برای این کار تخصیص دهد و از این استادان قدردانی شود.