باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسین مهدیتبار - اقدامات اجرایی اخیر دونالد ترامپ، از جمله خروج از توافق پاریس و حمایت از منافع صنعت سوختهای فسیلی، پیشبینی شده بود. ترامپ به طور مستقیم به رهبران صنعتی وعده داد که با اهدا یک میلیارد دلار به کمپین انتخاباتی او، مقررات زیستمحیطی بایدن را معکوس خواهد کرد که این نشاندهنده شکلی قانونی از فساد است که به امری رایج تبدیل شده است. افراد کلیدی صنعت مانند هارولد هم، میلیاردر بخش حفاری، شروع به جمعآوری مبالغ قابل توجهی برای کمپین ترامپ کردهاند که این نشاندهنده همپیوندی قدرت سیاسی و منافع شرکتی است.
اعلام "اضطرار انرژی ملی" توسط ترامپ به منظور توجیه این سیاستهاست، اما عمدتاً دستکاری در زبان است، زیرا بحران انرژی واقعی وجود ندارد. دلیل او برای اینکه بیشتر به انرژی نیاز است تا مراکز داده بتوانند در رقابت با چین در زمینه هوش مصنوعی پیشرو باشند، از جایگزینهای قابل اجرا مانند میکروگریدهای خورشیدی غافل میشود که میتوانند به طور مؤثرتری این مراکز را تأمین کنند. این اقدام بیشتر به نفع صنعت سوختهای فسیلی است تا رفع نیازهای واقعی انرژی.
در همین حال، بحران واقعی تغییرات اقلیمی است، با سالهای اخیر که گرمترین سالهای ثبتشده بودهاند و فجایعی مانند آتشسوزیها و طوفانها شدت بیشتری پیدا کردهاند. با وجود تلاشهای فعالان و رئیسجمهور بایدن برای مقابله با بحران اقلیمی از طریق ابتکارات انرژی پاک، فوریت این مسئله به طور کامل نادیده گرفته شده است. اضطرار انرژی ساختگی ترامپ از بحران اقلیمی واقعی منحرف میکند و استفاده از حفاری نفت را به عنوان راهحل ادعایی معرفی میکند، در حالی که اکوسیستمهای سیاره همچنان در حال آسیبدیدن هستند.
اقدامات ترامپ نشاندهنده تمایل او به اشتباه گرفتن توجه با واقعیت است، به طوری که تمرکز خود را بر دستاوردهای سیاسی کوتاهمدت میگذارد و از آسیبهای زیستمحیطی بلندمدت چشمپوشی میکند. برخلاف پادشاه تاریخی کانوته، که به طور فروتنانه به محدودیتهای قدرت خود اعتراف کرد، ترامپ از موقعیت سیاسی خود برای پیشبرد سیاستهایی استفاده میکند که به تخریب محیطزیست ادامه میدهند و امیدوار است که عموم مردم و رسانهها را فریب دهد، در حالی که اثرات واقعی تغییرات اقلیمی همچنان در حال افزایش است.
منبع: نیویورکر