رویارویی جبهه حق با جبهه باطل به قدمت تاریخ حیات بشر است، از زمانی که قابیل جان برادرش را گرفت تا امروز که کودکان و بانوان مظلوم غزه و لبنان توسط سگ هار منطقه همان رژیم صهیونیستی غاصب به خاک و خون کشیده میشوند، همچنان این تقابل وجود دارد، منتها پایان این تقابل مطابق با سنت الهی، پیروزی جبهه حق است.
در این میان جبهه باطل که حیات و بقای خودش را لرزان میبیند، با استفاده از بازی جنگ روانی و بهرهگیری از عناصر رسانهای سعی در تضعیف جبهه حق بهخصوص جبهه مقاومت دارد. به طور مثال رسانههای اسرائیلی و دیگر همقطاران رسانهای همسو با آن در این یک سال گذشته با انتشار اخبار نادرست درباره شهادت فرماندهان مقاومت، تلاش کردند تا حامیان جبهه مقاومت را به واکنش هیجانی وادار کنند یا پس از شهادت فرماندهان مقاومت در حملات رژیم صهیونیستی به لبنان، باز این رسانههای با انتشار شایعاتی درباره شهادت دیگر فرماندهان ارشد، برای ایجاد تردید و تفرقه در افکار عمومی تلاش کردند. حال در چنین شرایطی چگونه میتوانیم از صحت یا سقم اخبار مطمئن شویم، موضوعی که باب گفتوگوی ما به مناسبت هفته جهانی سواد رسانهای و اطلاعاتی با مدرس و پژوهشگر سواد رسانهای معصومه نصیری شد که در ادامه میآید:
چند فرم عکسی که حیثیت اسرائیل را زیر سؤال برد
*خانم دکتر نصیری در این یک سال اخیر بهخصوص در این چند ماه گذشته شاهد انتشار اخبار کذب از سوی دشمن برای تضعیف روحیه افراد درون جبهه مقاومت بودیم، در چنین شرایطی صحت یا سقم اخبار چگونه قابل دستیابی است، به عبارتی دیگر چه راهکاری در این زمینه جوابگو است؟
ـ در این یک سال و اندی که از طوفانالاقصی، وعده صادق یک و دو و اتفاقاتی دیگر در منطقه افتاده است، شاهد نشر اخبار و اطلاعات جعلی دستکاری شده و شایعات متنوع و متکثری در فضای مجازی هستیم. در واقع رسانههای رسمی ضد مقاومت و رسانههای غربی، همراه با رسانههای وابسته به رژیم صهیونیستی که همان شبکههای فارسیزبان هستند، در شبکههای اجتماعی یا اکانتهای مختلف فیک و غیر فیک نسبت به انتشار اخبار جعلی اقدام کردند. در این زمینه رویکردهای مختلفی را برای ناکامی آنها در عرصه میدان، رسانه و حتی افکار عمومی میتوان در پیش گرفت.
در گام نخست توصیه ما به مخاطبان این است که وقتی یک خبری منتشر میشود، برای صحتسنجی آن، به منبع خبر توجه کنند. به طور مثال وقتی شما با خبری درباره سردار قاآنی مواجه از ابتدای شهادت شهید سید حسن نصرالله مواجه میشوید که در آن جلسه فرماندهان حضور داشتند، بعد خبر قطع ارتباط سردار قاآنی با خانوادهاش، قطع ارتباط با نیروهای تحت امر خودش و در نهایت شهادت او منتشر میشود یا حتی فراتر از آن با یک خبر جعلی بزرگی به نام بازجویی از سردار قاآنی مواجه میشویم، همه این موارد نشان میدهد از سوی دشمن یک سناریو برای آن طراحی شده است.
حال چرا این مثال میزنم؟ برای اینکه بدانیم در عرصه رسانه، اعتبار منبع و منبع معتبر بودن دارای اهمیت است. اعتبار همین رسانهها که خبر مربوط به سردار قاآنی را مطرح کردند، با یک فریم عکس از حضور سردار قاآنی در مراسم استقبال از پیکر مطهر سردار شهید نیلفروشان زیر سؤال رفت. در واقع یک حضور همه آن پروپاگاندای ۱۰ روزه آنها را نقش بر آب کرد.
به همان نسبت بعد از شهادت شهید سید حسن نصرالله ما با اخباری درباره مقام معظم رهبری مواجه میشویم که برپایی نمازجمعه نصر خط بطلانی بر آن موج رسانهای دشمنان شد. آنها در کمتر از ۲۰ روز، بیش از صدها خبر را بهصورت نادرست و جعلی علیه مقامات و فرماندههای محور مقاومت مطرح کردند، برای اینکه در درون جبهه مقاومت ایجاد ترس، تردید و واهمه کنند؛ بنابراین مخاطب در درجه اول به منبع خبر و اعتبار آن منبع توجه داشته باشد، بعد نگاه کند آن رسانه به چه میزان به بهداشت روانی مخاطبش تعهد و وفاداری دارد و در بازههای زمانی مختلف چقدر توانسته است اعتبار خودش را حفظ کند.
رابطه بارش فراوان اخبار با هیجانزدگی مخاطبان
در گام دوم وقتی رسانهها مخاطبان را با بارش فراوان اخبار متعدد و متکثر روبرو میکنند، دیگر به مخاطبان اجازه فکرکردن و راستیآزمایی به آنها را نمیدهند، پس هر خبری که سویههای احساسات برانگیز دارد، موجب هیجانزدگی و تردید مخاطب میشود. در این شیوه، خبر بهگونهای منتشر میشود که برای مخاطب جذابیت دارد و احساسات او را درگیر میکند، در چنین شرایطی یکی از راهها این است که مخاطب وقتی میبیند احساساتش نسبت به یک مطلبی درگیر میشود، مخصوصاً آن خبرهایی که رسانههای ضد مقاومت و رسانههای معاند و معارض منتشر میکنند، فاصله خودش را با آن خبر حفظ کند.
در گام سوم مخاطب در قبال هر محتوایی باید لایههای مختلف پیام را ببیند، برای همین میگوییم مخاطبی که سواد رسانهای دارد نگاهش ۳۶۰ درجه و از بالا است. زیرا از مطلب فاصله خودش را حفظ میکند، در درجه اول خبر را باور نمیکند، بلکه راستیآزمایی میکند، از منابع مختلف آن خبر را میسنجد، اینکه آن منبع، سوگیریهایش، منابع مالی و ایدئولوژیکیاش از کجا است را مورد بررسی قرار میدهد.
امیدی که جبهه مقاومت به رسانه میبخشد
*خب! در اینجا این سؤال مطرح میشود در چنین بارش اخباری، چگونه میتوانیم در فضای مجازی جو روانی را به نفع جبهه مقاومت، ایجاد امیدبخشی و ناکامی بیشتر جنگ روانی دشمن سوق دهیم؟
ـ در اینجا توجه به این نکته ضروری است که به هر میزان جو روانی در محور مقاومت یا جبهه مقاومت تحتتأثیر میدان باشد، ما میدان موفقی را خواهیم داشت. آن هم علیرغم شهدایی که در این چند ماه اخیر دادیم و اتفاقاتی که افتاده است. شما میبینید شهید یحیی سنوار با آن فریمهای لحظات آخر عمرش و مبارزه با آرامشش با رژیم صهیونیستی که ثبت شد، چگونه به یک اتفاق رسانهای تأثیرگذار تبدیل شد و حالا از او بهعنوان یک قهرمان مردمی و اسطوره نام میبرند، آن هم در شرایطی که پس از شهادتش، پروپاگاندای رژیم صهیونیستی دست از تخریب شخصیت شهید سنوار برنداشته است، اما باز هم نتوانسته است به هدف خودش برسد.
سنواری که میگفتند در تونلهای حماس زندگی میکند و جاسوس است و مردم غزه را سپر انسانی کرده است، اما همه دیدند او مرد مبارزه در خط مقدم بود و شجاعانه به شهادت رسید. اینکه عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد، مصداق برداشتهای آخر شهادت شهید سنوار است، در واقع گزارش و روایت ضد مقاومت رسانههای وابسته به رژیم صهیونیستی از این رویداد به ضرر خودشان شد.
بخشی دیگر متوجه رسانههای جبهه مقاومت است، در اینجا اتحاد رسانههای مختلف محور مقاومت مانند یمن، سوریه، عراق، لبنان و ایران میتواند عامل مؤثری در رساندن پیام مقاومت و اتفاقات پیرامون آن برای جهان باشد. توجه داشته باشیم که امید در مقاومت جنسش، جنس متفاوتی است، گاهی یک خون، یک شهادت، امید ایجاد میکند، مانند شهادت یحیی سنوار که آن امید در واقع شاید با هزاران خبر قابلیت ایجاد شدن را نداشته باشد.
شما هم در فضای مجازی حواستان به مبارزه است؟
*خانم دکتر نصیری یکی از وجوهات سواد رسانهای مردم جبهه مقاومت این است که گرایی به دشمن داده نشود، به طور مثال در عملیات وعده صادق ۲ شاهد انتشار فیلمهای کوتاه از هموطنانمان در فضای مجازی بودیم که برخی آنها میتوانست کمک به انتشار اطلاعات به نفع دشمن کند، در چنین شرایطی چگونه میتوان موفقیتها و غرور ملی را نشان داد و هم در پازل دشمن بازی نکرد؟
ـ ببینید مخاطب ما آموزشهای لازم را ندیده و کنجکاو هم هست، در واقع شاید برایش ابهام وجود داشته باشد، گاهی ناخواسته در پازل ممکن است که رفتار کند، هر چند که اگر ما یک عملیاتی را انجام دادیم و یک اقدامی صورتگرفته، اینگونه نیست که آن فیلمهایی که مخاطب در فضای مجازی لزوماً منتشر کرده میتوانسته گرای دشمن باشد، هر چند که هوشمندی میطلبد، یعنی رفتارهای ما در حوزه واکنشها و کنشگریها مرتبط با آن رویداد در فضای مجازی باید رفتار در شرایط جنگی باشد، همانطوری که آمادهباش و یا اقدام نظامی در وعده صادق یک و دو رقم وجود دارد، ما نیز در فضای رسانهای هم این آمادهباش را داشته باشیم و حواسمان باشد، چه رسانههای رسمی و چه فضای شبکههای اجتماعیمان، باید آن آرایش جنگی و نظامی را به خودش بگیرد. به عبارتی دیگر در جغرافیای خودمان و اقتدار خودمان ایفای نقش کنند. در نتیجه مردم بهواسطه این فضاها باید حتماً اطلاعات یا سواد سیاسی و سواد رسانهای خودشان را بالا ببرند و بدانند که این تولیدات چگونه میتواند برای آنها مسئله ایجاد کند.
سانسور؛ نقابی برای پوشاندن ترس رژیم صهیونیستی
*بهعنوان آخرین سؤال از سویی شاهد بارش اخبار جعلی رژیم صهیونیستی علیه فرماندهان جبهه مقاومت هستیم، از سویی دیگر شاهد سانسور شدید رسانهای از آنچه در اسرائیل غاصب میگذرد، چرا رژیم صهیونیستی به سانسور شدید در فضای مجازی روی آورده است؟
ـ خب! در حوزه سانسور در شبکههای اجتماعی، میبینیم با یک دیکتاتوری جدیدی در این فضا روبرو هستیم؛ اینکه صاحبان این پلتفرمها عکسها، فیلمها و هر آن چیزی که مربوط به محور مقاومت هست را بر نمیتابند که میتوان ادعا کرد شاهد دوران استبداد فرانوین هستیم، آن هم در شرایطی که در ظاهر با عنوان آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات، بهشدت محتواها در فضای مجازی کنترل و سانسور میشود و آنها اجازه نمیدهند این صدای جبهه مقاومت مخابره شود و به گوش جهان برسد. در واقع با مهندسی و دروازهبانی خبر میخواهند جهان دنیا را از زاویه آنها ببیند، بفهمند و بشناسند.
زیرا صدای مقاومت میتواند بیداری جهانی و بیداری افکار را ایجاد کند، قلبها و دلها را بیدار کند و دشمنان از این مورد بسیار واهمه دارند. همین اتفاقاتی که در دانشگاههای کشورهای غربی افتاد، نشان میدهد که اسرائیل غاصب در این فضاها دلهرههای خاص خودشان را دارند و میترسند که جریان ضد صهیونیستی در جهان قدرت بگیرد و افکار عمومی بیشتری در تعارض با آنها قرار بگیرد؛ بنابراین آنها را به سمت سانسور میبرد.
رژیم صهیونیستی اساساً در الگوریتمهای خودشان بهگونهای رفتار میکنند که بسیار استبدادگونه و استعمارگونه است و به مخاطب توهم انتخاب آزادانه را میدهند؛ یعنی مخاطب تصور میکند که دارد همه چیز را میبیند، درحالیکه آنها در حال مدیریت و کنترل این فضا هستند.
منبع: فارس