رهبر معظم انقلاب در دیدار با خانوادههای محترم شهدا که صبح روز گذشته برگزار شد، فرمودند: «من یک خطابی بکنم به کسانی که اهل هنرند، اهل رسانهاند، اهل نگارشند، قلم به دستند، شاعرند، نقاشند، هنرمندند. این خاطرهها را با زبان هنر بایستی نگه دارند. البته کارهای خوبی در این سالهای آخر اتفاق افتادهاست، انجام گرفتهاست، خوب است این کتابها و بعضی از فیلمها، بعضی از کارهای هنری که انجام گرفته با ارزش است باید سپاسگزاری کنیم، اما نسبت به آنچه که باید اتفاق بیفتد کم است. ما تعداد شهدایمان زیادند هر کدام از اینها یک دنیایی هستند، هر کدام از اینها موضوع یک کار هنری با ارزشند، یا موضوع کار چند کار هنری؛ میشود فیلم ساخت، میشود کتاب نوشت، میشود نقاشی کرد درباره اینها، اینها را معرفی کرد به نسل جوان. این وظیفه ماست.»
خطاب مقام معظم رهبری در خصوص تولید فیلم درباره خاطرات شهدا و معرفی آنها، اشاره مستقیمی به بحث سینمای بیوگرافی دارد؛ اتفاقی که در وادی کتاب با ثبت خاطرات خود نوشته یا روایت زندگی شهدا، جانبازان و ایثارگران دوران دفاع مقدس انجام میشود، اما هیچکدام از آثار هنری تا به امروز فراگیرتر و تأثیرگذارتر از فیلم و سریال نبودهاست. فیلم با بهرهگیری از چند هنر و درگیر کردن حواس مخاطب، بیشترین تأثیرگذاری را در ذهن او باقی میگذارد و برای معرفی و ثبت خاطرات دفاع مقدس تأثیرگذارتر از فیلم نخواهیم داشت.
جای خالی تاپ گان!
با وجود اینکه طول عمر سینمای دفاع مقدس تقریباً همسن تاریخ دفاع مقدس است، این سینما هنوز تا نقطه مطلوب خود فاصله طولانی دارد. تعداد فیلمهای ساختهشده با موضوع زندگی سرداران شهید، به زحمت به اندازه انگشتان دو دست میرسد و هنوز بسیاری از فیلمهایی که وعده ساخت آنها سالهاست دادهشده، به تولید نرسیدهاست.
سال ۱۹۸۶ یعنی حدود سال ۱۳۶۵ که ایران در اوج جنگ با دشمن بعثی بود، در هالیوود فیلمی به نام «تاپ گان» ساخته شد. در آن سال هنوز امریکا جنگ خلیجفارس را رقم نزدهبود، به افغانستان و عراق لشکرکشی نکرده و درگیر ماجراهای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ هم نشدهبود. تاپ گان در ستایش قدرت نیروی هوایی امریکا ساخته شد. این فیلم با استقبال خوبی روبهرو شد و در طول نزدیک به چهار دهه هنوز به عنوان یک فیلم تأثیرگذار سینما شناخته میشود. سال گذشته نیز سومین قسمت از این فیلم با عنوان «تاپ گان: ماوریک» روی پرده سینماها رفت تا باز هم سینمای امریکا در ستایش و تعظیم نیروی هوایی آن کشور سنگتمام بگذارد. در مقایسه با آنچه در هالیوود در حال جریان است، سینمای ایران نهتنها نسبت به نمایش قدرت نیروهای مسلح کشور در حفاظت از مرزهای ایران کمکاری کردهاست، بلکه حتی در نمایش زندگی قهرمانان دوران دفاع مقدس نیز کارنامه قابلقبولی ندارد.
کارنامه ضعیف سینمای ایران
در سینمای ایران، دولت و نهادهای وابسته به حاکمیت، نقش بیبدیلی در تولید فیلمهای سینمایی دارند. حذف دولت و حمایت نهادها از سینما به معنای سقوط اقتصاد این سینما در ورطه نابودی است. با وجود این، در همین سینمای دولتی، آنچه کمتر دیدهمیشود، نگاه استراتژیک در هزینهکرد بودجههاست. در حالی که کمپانیهای بزرگ هالیوود هر ساله تلاش میکنند تا خاطرات ۸۰ ساله جنگ جهانی دوم و اتفاقاتی را که ارتش امریکا در جنگهای بعد از آن رقم زدهاست، با آب و تاب به رخ بینندگان در سراسر جهان بکشند، در ایران فیلمهایی که درباره دفاع مقدس ساخته میشود، بعضاً با نگاه فیلمساز ایرانی به یک اثر ضد دفاع مقدس تبدیل میشود. سال گذشته، بنیاد سینمایی فارابی با بودجه خوبی که از دولت دریافت میکند، با فیلمهای دفاع مقدسی «شماره ۱۰»، «گلهای باوارده» و «سینما متروپل» شرکت داشت. از این میان «شماره ۱۰» یک فیلم بیوگرافیک به شمار میرفت، اما آنقدر فیلم ضعیفی بود که فارابی ترجیح داد آن را به صداوسیما بدهد تا در ایام تعطیلات نوروز از تلویزیون پخش شود. همچنین فیلم «های پاور» که درباره زندگی شهید ستاری بود هم در ایام عید امسال از تلویزیون پخش شد تا باز هم یک اثر ضعیف سینمایی با موضوع شهدا به جای آنکه در سینما دیدهشود، سر از آنتن تلویزیون در بیاورد. با این حال همانطور مقام معظم رهبری اشاره داشتند، فیلمهای خوبی نیز در خصوص خاطرات شهدا ساختهشده که از آن جمله میشود به فیلم «غریب» اشاره کرد که به موضوع زندگی شهید بروجردی میپرداخت و سال گذشته در فجر حضور داشت.
چه کسی باید درباره شهدا فیلم بسازد!
مرحوم کیومرث پوراحمد، فیلمساز اجتماعی بود که آثارش درباره ارزشهای خانواده به یادماندنی است. این فیلمساز با اشتباه مدیران سینمایی دو فیلم با موضوع دفاع مقدس ساخت. فیلم «پنجاه قدم آخر» که از بس ضعیف بود به جای نقد از سوی منتقدان با «هو کردن» آنها مواجه شد و فیلم «اتوبوس شب» که یک اثر ضد جنگ است. کارنامه مرحوم پوراحمد نشان میدهد که استفاده نا بجا از هنرمندی که با ساخت قصههای مجید در ذهن مردم ثبت شدهاست، میتواند به چه فیلمهای بدی منجر شود. در مورد دیگر فیلمسازانی که بنا به سفارش یا شاید علاقه شخصی وارد سینمای دفاع مقدس شدهاند نیز ماجرا همین است. سفارشهای اشتباه و سپردن تولید فیلم با موضوع زندگی شهدا به فیلمسازانی که شناختی از سینمای دفاع مقدس ندارند، باعث تولید آثاری شدهاست که نهتنها قابل دفاع نیستند، بلکه حتی بعضاً قابلیت پخش هم ندارند!
فیلمهای «شور شیرین» درباره زندگی شهید کاوه، «زیباتر از زندگی» درباره زندگی شهید علمالهدی، «تکتیرانداز» روایت زندگی شهید عبدالرسول زرین، «به کبودی یاس» با نگاهی به زندگی شهید برونسی و «دلتنگیهای عاشقانه» زندگی شهید مدق، تنها تعدادی از فیلمهای بیوگرافیک درباره شهدای دفاع مقدس هستند که جزو آثار ضعیف سینمایی به شمار میروند. در مقابل بیدقتی سینمای ایران در پرداختن به زندگی شهدای دفاع مقدس، وقتی هالیوود میخواهد «سه تیغ ارهای» با محوریت زندگی «دزموند داس» یکی از سربازان ارتش امریکا در جنگ جهانی دوم را بسازد، از مل گیبسون استفاده میکند یا حتی زندگی یک سرباز قاتل به نام «کریس مایل» که رکورددار کشتار مردم عراق است، با کارگردانی «کلینت ایستوود» به یک فیلم مهم سینمایی تبدیل میشود. سینمای ایران و نهادهای سرمایهگذار پیش از آنکه بخواهند کمکاری تولید فیلم با موضوع دفاع مقدس را جبران کنند و برای تولید فیلم با موضوع زندگی شهدا، بودجه در نظر بگیرند باید به این فکر کنند که یک فیلم تأثیرگذار نیازمند یک فیلمساز تأثیرگذار است.
منبع: روزنامه جوان