اوایل بهار امسال خانواده دختری ۲۵ساله با مراجعه به شعبه یازدهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران با طرح شکایتی گفتند: دخترمان برای رفتن به یک جشنتولد از خانهمان در شهرستان بیرون آمد و ناپدید شد. چند هفته پیش بسته پستی که در آن کتابهای رمان بود به خانهمان ارسال شد که گیرنده دخترم و فرستنده فردی در تهران بود. گمان میکنیم ارسالکننده بسته راز ناپدیدشدن دخترمان را بداند. ماموران به آن نشانی رفتند، اما کتابفروش آنجا را ترک کرده و به محل دیگری رفته بود و کسی از او خبری نداشت. ماموران بعد از چند ماه مکان جدید او را یافتند.
مدیر کتابفروشی آنلاین به پلیس آگاهی احضار شد و مورد تحقیقات قرار گرفت و گفت: دختر جوان مشتریام بود. چند روز قبل به دفترمان آمد و برای یافتن کار مشاوره گرفت و رفت.
ماموران در بررسی انباری شرکت، کارت هویتی دختر گمشده را یافتند. علاوهبرآن لکههای خون در انباری پیدا کردند که احتمال میرفت دختر جوان در آنجا به قتل رسیده باشد؛ بنابراین از مدیر شرکت دوباره تحقیق کردند که مدعی شد موقع جابهجایی کارتن کتابها دستش زخمی شده و لکههای خون مربوط به آن ماجراست. آزمایش لکههای خون هم صحت گفتههای این مرد را ثابت کرد.
تحقیقات ادامه داشت تا اینکه دختر گمشده به پلیس آگاهی رفت و گفت: خانوادهام به زور میخواستند مرا شوهر دهند. همین شرایط باعث شد از خانه فرار کنم.
سراغ مرد کتابفروش رفتم، مشاوره کاری گرفته و محل را ترک کردم. همان موقع هم چند کتاب سفارش دادم و خواستم به آدرس خانهمان بفرستد. در این مدت هم در یک پانسیون بودم. وقتی متوجه شدم مرد کتابفروش متهم به قتل من شده تصمیم گرفتم به پلیس آگاهی بیایم. با توجه به گفتههای دختر جوان، مرد کتابفروش آزاد شد.
**تکریم یتیم** و **اطعام مسکین** باعث "افزایش رزق"، "آسانی زندگی" و "رحمت خدا" میشود.
فقیر کار میکند اما درآمدش از مخارجش کمتر است.
سوره فجر89/ آیات 16، 17، 18.