به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،غیبت کردن یک رفتار ناپسند است؛ چه از جنبه دینی و چه از جنبه فرهنگی و پیامدهای روانشناختی. هیچ جا این موضوع به شکل یک عمل پسندیده شناخته نشده است. پس چه چیزی باعث میشود ضمن اینکه میدانیم غیبت کردن، اشتباه است، باز در بسیاری موارد این کار را انجام میدهیم. به طور کل در رفتارشناسی در پس هر آنچه انسان انجام میدهد، عوامل متعدد و بیشماری تأثیر گذارند، مواردی که گاه ریشه در گذشتهها دارند. اما این هرگز بدان معنا نیست که مهر تأیید بر بسیاری از کارها بزنیم. ما در برابر هر کردار و رفتار خود به شدت مسئولیم. مخصوصاً در نظر داشته باشیم، حرفهای ما، صرفاً کلمات خنثی نیستند. هر واژه بار معنایی و هیجانی خاصی دارد. بیربط نیست که از کلمات نامناسب به عنوان «زخم زبان» یاد میکنند. چون حرفها میتوانند نتایج بسیار مخرب مانند یک زخم، بر زندگی یا روحیه فرد بگذارند حتی ممکن است ناراحتی و رنج یک جمله، گاه تا سالها دامنگیر روان افراد باشد. پس به حکم انسان بودن همیشه باید مراقب آنچه بر زبان میرانیم باشیم؛ غیبت کردن متأسفانه یکی از صحبتهای رایج است که نتیجهای کمتر از زخم زبان ندارد.
چه اتفاقی هنگام غیبت کردن میافتد؟
ما به وقت غیبت کردن معمولاً ویژگیهای ناخوشایند افراد را با دید پر از لغزش خودمان به شکلی هیجانی، با قضاوت یکطرفه، اکثراً غیرمنصفانه و با اغراق عنوان میکنیم. اصلاً در نظر بگیریم منصفانه و بدون اغراق هم باشد! اما چه پیامدی داشته و چه اتفاقی میافتد؟ آیا مسئله حل میشود؟ خیر! فقط به صورت مقطعی کمی سبک میشویم! چرا؟ چون جایی حس کردیم در حقمان اجحاف شده، خب طبیعی است! زیرا زندگی گره خورده با ناکامیهاست. همه چیز همیشه طبق میل ما نیست! دلخور شدیم! یا حس ناامنی از صحبتی در سر تا پای وجود خود حس کردیم! یا حسادت کردیم! و به دلایل مختلف نتوانستیم از خود دفاع کنیم. شاید هم اعتماد به نفس لازم را برای کاری نداشتیم. حالا با غیبت کردن روان ما درصدد تخلیه این بار هیجانی منفی برآمده است. مسئله این است که ما رو در رو نتوانستیم یا فرصت نداشتیم از آنچه حق مسلم خود میدانیم دفاع کنیم، پس حالا روان ما از ترفندی به ظاهر کمخطرتر استفاده میکند. پشت سر دیگران عیبجویی و از خود دفاع میکنیم. نفس این کار یک روش غیرجرئتمندانه است، چون به دلیلی در موقعیتی، صریح و شفاف نتوانستیم حرف خود را بگوییم. در واقع از این کار اجتناب کردیم.
غیبت کردن یک نبرد گفتاری ناعادلانه است، چون حریف در میدان حضور ندارد. همچنین بسیاری از صحبتها برداشت ما از قضیه است نه لزوماً واقعیت.
آیا غیبت کردن مشکلی را حل میکند؟
سؤال اساسی در مورد این رفتار این است که آیا همانطور که گفته شد، غیبت کردن مشکلی را حل میکند؟ برفرض مدتها پشت سر کسی عیبجویی کنیم. نق بزنیم و ایراد بگیریم. آیا کار مثبتی از پیش برده ایم؟ «هرگز». قطعاً وقتی این صحبتها به گوش فرد برسد، اوضاع به طور حتم ناراحتکنندهتر میشود و چقدر تأسف بار که زمان با ارزش ما با چرخهای از حرفهای بیهوده سپری شود! از طرفی مخصوصاً برای کسانی که اعتماد به نفس پایینی دارند، این عمل جنبه عادت پیدا میکند. یک عادت و اعتیاد منفی! با این عادت فرد فرصت روبهرو شدن با مشکل را از خود گرفته و از راهحل دور میشود. جرئت ابراز وجود، دفاع منطقی از آنچه انجام داده را از خود سلب و همیشه مثل یک شخص منفعل رفتار میکند.
جریان به اینجا ختم نمیشود! افرادی که نمیتوانند رو در رو، حرفشان را بگویند، معمولاً یک وجه مشترک کلی با هم دارند. بله، آنها به شکل افراطی خشم درونی را تجربه میکنند. شاید شما هم افرادی را دیده باشید که در ملاقات با برخی، با روی به ظاهر باز از وی استقبال میکنند، همنشین و همکلامش میشوند، اما به محض اینکه از او فاصله میگیرند با عصبانیت شروع به عیبجویی میکنند! مشخص است که خشمی آزارشان میدهد. حالا با دیدن چنین رفتاری چه احساسی در شما به وجود میآید؟ اول اینکه با فرد قابل اطمینانی روبهرو نیستم! و روی دیگر سکه، چرا این شخص اینقدر عصبی است؟ زیرا به شکل کلی وقتی فرایندی با بار هیجانی منفی، به شکل حل نشده در ذهن باقی بماند، با گذشت زمان مشکلآفرین است، آرامش را از فرد میگیرد. چه بسیار ناراحتیهای دستگاه گوارش، سردردهای عصبی و هزاران ناراحتی دیگر که محققان ریشه آن را در مسائل حل نشده روانی میدانند؛ بنابراین غیبت کردن، اصلی بر پایه حل مسئله ندارد. پس نکته مثبتی به همراه آن نیست که برای مان به ارمغان آورد. حالا آیا بهتر نیست رفتار دیگری جایگزین کنیم؟
وقتتان با غیبت کردن به هدر میرود
همه شنیدهایم وقت طلاست! اگر ارزش وقت مشابه طلا باشد، ارزش وجودی ما حتی با کمیابترین عناصر شناخته شده در عالم هم قابل قیاس نیست! یعنی ما دو فاکتور بینظیر داریم. انتخاب با ماست. اینکه از عمری که در حال گذر است و گنجینه درون خود به چه نحوی استفاده کنیم. آیا حیف نیست، زمان را با جریانی بگذرانیم که هیچ نفعی برایمان ندارد؟ اگر غیبت کردن، گره مشکل شما را باز میکند به این کار ادامه دهید! اما میدانیم قطعاً چنین نیست. پس در مرحله اول این کار را متوقف کنیم.
حرفتان را رو در رو بزنید
با خود خلوت کنیم و صادقانه گفتوگوی درونی داشته باشیم. مشکل کجاست؟ چرا جایی که باید محترمانه و قاطعانه صحبت کنیم، سکوت اختیار میکنیم؟ بهتر نیست روش خود را تغییر دهیم؟ ضمن اینکه خوب است انتقادپذیر باشیم، اما در برخی شرایط سکوت در برابر انتقاد یا صحبت ناحقی که از ما شده به معنی پذیرفتن بیچون و چرای آن است و گلهمندی و به اصطلاح عامیانه، پشت سر گفتن، دردی را دوا نمیکند. پس یادمان باشد دفعه بعد که در شرایطی اینچنینی قرار گرفتیم، به جای سکوت صحبت کنیم. اگر فکر میکنیم اعتماد به نفس این کار را نداریم، روی این بخش از شخصیت خود کار کنیم. اگر خجالت کشیدن مشکل ماست، آن را به مرور حل کنیم. اما بیتفاوت و راکد نمانیم. با توجه به پیامدهای غیبت، به نظر این رفتارها خردمندانهتر است.
در تعاملهای خود تجدیدنظر کنید
گاه پیش میآید طرف صحبت ما فردیست که حتی در قبال جوابهای منطقی متین، واکنشهای تند و غیرمنطقی دارد. بهتر است حتیالامکان، به خاطر آسودگی خاطر خود، معاشرت با چنین اشخاصی را به شکل کامل قطع کنیم یا به حداقل برسانیم. یادمان باشد بسیاری در بند دردهای خویشند، ما بنا نیست آنها را تغییر بدهیم. مگر خود بخواهند و از فرد متخصص کمک بگیرند. اینجا وظیفه ما حفاظت از سلامت روان خودمان است. به رفتار دوستان خود دقت کنیم. آیا آنها اهل غیبتکردن هستند؟ اگر چنین است، شاید بهتر باشد تجدیدنظر درمراودههایمان داشته باشیم.
به خاطر بسپاریم معمولاً کسانی که عادت به این کار دارند، هدف خاصی در زندگی ندارند. گاه فقط برایشان مهم است وقتشان بگذرد، چطور گذراندن وقت زیاد مهم نیست. حواسمان باشد ما درگیر این صفت آنها نشویم
بسیارند جمعها و دوستانی که بودن در کنارشان، مشابه استراحت کنار چشمهساری است که هم مایه آرامش هستند و هم با گفتار و رفتارشان به آموزههای ارزشمند شما اضافه میکنند و در مقابل چه بسا، بودن در کنار کسانی مسبب بد شدن «حال» ماست. به یاد داشته باشیم بیشتر وقتها کسی ما را وادار به معاشرت نمیکند. ما انتخابکننده هستیم.
ما نقطه آغاز تغییر مثبتیم
به شکل قراردادی برای خود برنامههایی داشته باشیم که ضمن آن مثلاً مدتی عهد کنیم که هرگز غیبت نکنم. البته این تمرین به مرور و با ممارست جزو ویژگی شخصیتمان میشود. به خاطر بسپاریم هر آنچه در آموزههای دینی ما هست، رابطه تنگاتنگی با سلامت روان و آرامش دارد. منطق حکم میکند در موردشان بیندیشیم و رفتار درست را انتخاب کنیم.
در نهایت همیشه مد نظر داشته باشیم زندگی بسیار زودتر از آنچه فکر کنیم در حال گذر است. باعث تأسف است که اوقات بیبازگشت، بیهوده سپری شوند. پس بهتر است خود را از مدار بیهوده برخی گفتارها و رفتارها خارج کنیم. تمرکز و انرژی ذهنی را به روی نکات مثبت و اهداف بگذاریم. به توصیههای دینی و اخلاقی توجه کنیم که بسیاری ریشه در عوامل خودشناسی و خودشکوفایی دارند. عادات مثبت مثل کتاب خواندن، ورزش و کلاسهای مهم آموزشی بسته به روحیات را پرورش دهیم.
همینطور به عللی که ما را به این عادت کشانده است، فکر کنیم و درصدد رفع نکات منفی خود باشیم. هیچ گاه برای تغییر مثبت دیر نیست. همین حالا میتواند نقطه آغازی برای قدم گذاشتن در مسیر رشد باشد. یادمان باشد کمک گرفتن در مشکلات و مشورت از افراد آگاه و متخصص لازمه زندگی پیچیده امروز است و ما نقطه آغاز این تغییر مثبتیم.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/
غیبت کردن یعنی با قضاوات مندرآوردیمان شخصی را بد گویی کنیم برای اینکه دلمان خنک شود در صورتی که او حضور ندارد از خودش به حق دفاع کند برای همین غیبت کردن گناه است و چهره برزخیش همانند آن است که مانند آدمخوران داری گوشت برادر یا خواهرانت را با ولع می کنی و می خوری ولی اگر پشت سر فردی از خوبیهایش بگویید غیبت محسوب نمی شود بلکه ثواب هم برایتان نوشته می شود صحبت کردن پشت سر افراد و فردی را که می خواهید واقعا یاریش رسانید هم غیبت محسوب نمی شود چونکه قصد و نیتتان خیر است برای یاری رسانی نه برای غیبت کردن بدگویی و تجسس کردن فضولانه و جاسوسانه که خداوند در قرآن کریم هم این غیبت و تجسس در زندگی دیگران را نهی کرده است .
والسلام و صلوات التماس دعا و التماس تفکر .