به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در فلسطین اشغالی همهچیز ضد صهیونیستها عمل میکند. زمان هر یک گامی را که به جلو برمیدارد صهیونیستها چند قدم به عقب میروند. فلسطینیها پس از موفقیتشان در حفظ غزه حالا این منطقه را به نقطه درگیری با تلآویو تبدیل کردهاند و امروزه در مناطق مختلفی مانند کرانه باختری و حتی سرزمینهای ۱۹۴۸ رو به مبارزه با دشمنان خود آوردهاند.
همزمان با این همگرایی در میان فلسطینیها، اما اختلافات داخلی در تلآویو همچنان درحال پیچیدهتر شدن است. این پیچیدگی از هفته جاری وارد فضایی ناشناخته شده است؛ چراکه با بروز تحولات جدید امکان دارد بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر ۱۲ ساله رژیمصهیونیستی بالاخره سقوط کند. نکته مهم ماندن یا نماندن شخص او نیست، بلکه از این جهت اهمیت دارد که برای شرایط پس از نتانیاهو جایگزین مناسبی ارائه نشده است. نتانیاهو که متهم به فساد است میتواند بهدلیل فساد برکنار شود یا حتی درصورت کارنامه مناسب میتواند با فردی ضعیفتر یا قویتر از خود جایگزین شود، اما تمام این سناریوها برای زمانی است که شرایط رژیم عادی باشد.
در وضعیت فعلی نتانیاهو در رژیمصهیونیستی تنها یک شخص نیست. او طی بیش از دوسال با برگزاری چهار انتخابات زودهنگام پارلمانی پیدرپی تنها یک نخستوزیر برای پیشبرد امور در تلآویو بوده است. نتانیاهو دو سال در اوج مخالفتهای سیاسی با خود در رأس قدرت مانده، زیرا رقبایش گزینه خاصی برای دوران پس از وی نداشتند. آنها بین ماندن نتانیاهو و سرنوشت نامعلوم پس از او، نتانیاهو را انتخاب کرده بودند، اما حالا بهنظر میرسد رفتن بهسوی سرنوشت نامعلوم انتخاب آنها باشد.
نفتالی بنت، رهبر حزب یامینا روز یکشنبه پس از اعلام تصمیمش برای ائتلاف با یائیر لاپید رهبر حزب یش عتید گفته بود نتانیاهو برخلاف ادعاهایش کابینهای ندارد و نتوانسته احزاب را به تعداد کافی برای تشکیل دولت گرد هم آورد. او این مواضع را پس از این اتخاذ کرد که نتانیاهو سعی کرده بود وی را در طرح پیشنهادی خود تضعیف کند. نتانیاهو پیش از این در مذاکره با بنت و گیدئون رهبر حزب امیدتو پیشنهاد کرده بود تا در یک سیستم نخستوزیری چرخشی آنها نیز به نخستوزیری برسند. براساس طرح نتانیاهو قرار بود نخست گیدئون ساعر ۱۸ ماه نخستوزیر باشد و سپس برای دو سال این مسئولیت به نتانیاهو رسیده و در ۶ ماه پایانی عمر دولت نیز بنت نخستوزیر شود. این طرح برای بنت بسیار گران تمام شد. به او ازسوی مخالفان نتانیاهو پیشنهاد شده بود تا در نخستوزیری چرخشی نخستین فرد باشد و مدت نخستوزیری او نیز حداقل ۱۸ ماه بود. طرح نتانیاهو برای بنت که زیادهخواهی نتانیاهو و سابقه تخلف وی از وعدهاش به بنی گانتز را دیده بود، گام پایانی بود.
نتانیاهو در ماههای نخست سال ۲۰۲۰ به بنی گانتز رهبر حزب «آبی سفید» قول داده بود درصورت موافقت برای تشکیل دولت ابتدا خود به مدت دو سال نخستوزیر خواهد بود و پس از آن نیز گانتز میتواند دو سال نخستوزیر باشد. با اینحال نتانیاهو با اقدامات خود مانع از اجرای این توافق شد تا همچنان بتواند در راس قدرت باقی بماند. به همین دلیل امروز دیگر کمتر سیاستمدار شاخصی در رژیمصهیونیستی حاضر به تعامل با نتانیاهو میشود. نتانیاهو برای جلب اعتماد ساعر به وی پیشنهاد داده بود تا وی اولین نخستوزیر چرخشی ائتلاف باشد، اما مخالفت بنت که در طرح آخرین نخستوزیر بود، باعث شد وی در اقدام خود مسیر پایانی برای حضور نتانیاهو در قدرت ترسیم کند.
بنیامین نتانیاهو نیز پس از اعلام موضع جدید بنت وی را به خیانت به راستگرایان صهیونیست متهم کرد و اقدام بنت را «دروغ قرن» خواند. نخستوزیر رژیمصهیونیستی میگوید بنت در زمان جنگ غزه ادعا میکرد با لاپید ائتلاف نکرده و تنها به ائتلاف راستگرایان خواهد پیوست، اما امروز تصمیمی برخلاف مواضع پیشینش گرفته است. باوجود چرخش بنت بهسمت یائیر لاپید که مامور تشکیل دولت در رژیمصهیونیستی است، بهنظر نمیرسد کار تشکیل دولت جدید به این راحتی به پایان برسد. تا پیش از جنگ اخیر غزه احزاب عربی موجود در کنیست آمادگی مشارکت در تشکیل دولت را داشتند، اما حالا آنها که ۱۰ کرسی در پارلمان ۱۲۰ عضوی رژیمصهیونیستی دارند میگویند بهدلیل حمایت نتانیاهو و لاپید از کشتارها در غزه به هیچ عنوان وارد ائتلاف با آنها نخواهند شد.
آینده نتانیاهو چه میشود؟
نتانیاهو پس از دور شدن از قدرت دو راه پیشروی خود داشت؛ نخست آنکه بهدلیل پروندههای فسادش راهی زندان شود یا در مسیر دوم خود داوطلبانه قدرت را بهصورت توافقی رها کرده و درمقابل آن در پروندههای فسادش از سران رژیمصهیونیستی قول مساعدت بگیرد. مسیر دوم حتی میتوانست حیات سیاسی نتانیاهو را نیز ادامه بخشد، زیرا برخی از جناحها به او پیشنهاد کرده بودند برای ماندن در سیاست و استفاده از مصونیت سیاسی به او کمک خواهند کرد تا بهسمت ریاست رژیمصهیونیستی دست یابد. این سمت گرچه مسئولیتی تقریبا تشریفاتی در رژیمصهیونیستی بهشمار میرود، اما از مصونیت سیاسی موردنظر نتانیاهو برای رهایی از زندان برخوردار بود.
نتانیاهو، اما تصمیم گرفت بر حضورش در قدرت اصرار کند. او در این زمینه اقداماتی را نیز در قدس برای تحریک فلسطینیان آغاز کرد تا بهوسیله آن بتواند ازطریق بزرگنمایی درگیریهای فلسطینیان با صهیونیستها شرایط را در سرزمینهای اشغالی ملتهب کرده و در سایه آن نخستوزیر بماند.
نتانیاهو اصرارهایش را تا آنجا ادامه داد که دورنمای پذیرش مسئولیت ریاست رژیمصهیونیستی نیز به محاق رفت. روزهای پایانی هفته جاری پارلمان رژیمصهیونیستی شاهد برگزاری مراسم رایگیری برای انتخاب رئیس این رژیم خواهد بود. بعید است در فرصت کوتاه باقیمانده نتانیاهو به گزینههای این انتخاب اضافه شود، زیرا نامزدهای این کرسی باید چندهفته پیش به کنیست معرفی میشدند.
در این شرایط که پیشنهاد پست ریاست رژیمصهیونیستی از دست رفته و مخالفان نیز دلیلی برای امتیازدهی به نتانیاهو نمیبینند، این سیاستمدار کارکشته باید آخرین برگهای خود را رو کند. اگر نخستوزیر رژیمصهیونیستی بخواهد خود را شکستخورده فرض کند، راهی جز زندان نخواهد داشت و اگر بخواهد برگهای شگفتانگیزی رو کند، رژیمصهیونیستی را به بحران عمیقتری فروخواهد برد.
چرا انتخاب جانشین «ریوولین» مهم است
روز چهارشنبه با به پایان رسیدن دوره ریو ریوولین، رئیس رژیمصهیونیستی پارلمان این رژیم برای انتخاب جانشین وی رایگیری خواهد کرد. اسامی این نامزدها پیش از این به کنیست ارائه شده و بنابر اعلام رسانههای رژیمصهیونیستی رایگیری محرمانه چهارشنبه میان اسحاق هرتزوگ، رهبر سابق حزب کار و رئیس آژانس یهودی و میریام پرتز خواهد بود. رئیس جدید از ماه جولای سالجاری به این مقام منصوب خواهد شد. با وجود تشریفاتی بودن این مسئولیت در رژیمصهیونیستی از لحاظ اجرایی، اما این پست به دلیل شأن و جایگاهش در جامعه بهعنوان پدر ملت و همچنین نفوذش برای میانجیگری و ایجاد وحدت میان جریانات سیاسی و گروههای اجتماعی دارای اهمیت بهشکلی کلی است. آنچه این دور از انتخابات ریاست رژیمصهیونیستی را نسبت به دورههای پیشین متفاوتتر کرده، قطبیتر شدن جامعه رژیمصهیونیستی و میل آن بهسمت راستگرایی بوده است. درحالیکه جناح ریشهدار چپ که دوران افول خود را در رژیمصهیونیستی طی میکند فرد باسابقهای مانند اسحاق هرتزوگ را بهعنوان نامزد خود برگزیده است جریانهای راست میریام پرتز را نامزد این مسئولیت کردهاند. پرتز یک معلم فعال درحوزه آموزش رژیمصهیونیستی است که تنها بعد بارز وی مشهور بودنش بهعنوان یک سخنران مدافع صهیونیسم است. او از این جهت شبیه سیاستمداران پوپولیست است و بخشی از شهرت خود را مدیون کشته شدن دو تن از پسرانش در درگیری با لبنان و غزه است، بهدلیل اهمیت این موضوع به بررسی نامزدهای ریاست رژیمصهیونیستی پرداختهایم.
نامزدهای ریاست رژیمصهیونیستی
۱. میریام پرتز:
او در سال ۱۹۵۴ از پدر و مادری یهودی در شهر کازابلانکا بهدنیا آمده و مراکشیتبار بهحساب میآید. از این رو وی یک یهودی محرازی (شرقیتبار) است. این یهودیان درکنار یهودیان اشکنازی (غربیتبار) دو عنصر اصلی جامعه رژیمصهیونیستی به شمار میروند و در بسیاری از امور مانند سیاست تا حدی زیادی رقابت دارند. با وجود جمعیت تقریبا یکسان دو گروه، اما یهودیان اشکنازی بیشتر مسئولیتهای حساس در رژیمصهیونیستی را برعهده دارند. خانواده میریام در سال ۱۹۶۳ به فلسطین اشغالی مهاجرت کرده و در شهر بئر السبع ساکن شدند. این شهر مرکز استان جنوبی رژیمصهیونیستی است. در زمانی که خانواده او در آن شهر ساکن شدند، این شهر جنوبیترین موضع نظامی مهم صهیونیستها در نزدیکی خطوط تماس به نیروهای مصر بهحساب میآمد که در آن زمان منطقه غزه را در اختیار داشتند. نیروهای مصری حتی درجریان جنگ ۶ روزه سال ۱۹۶۷ یعنی چهارسال پس از ورود خانواده میریام به بئر السبع موفق شده بودند به این شهر نفوذ کنند. او پس از تحصیل رشته ادبیات و تاریخ در دانشگاه دیوید بن گورین و آشنایی با همسرش الیازر پرتز در میانه دهه ۱۹۷۰ میلادی ازدواج کرد و به همراه او که کارمند وزارت بهداشت رژیمصهیونیستی بود، عازم شهرک اوفیرا در صحرای سینا شد. این صحرا در جریان جنگ ۶ روزه ۱۹۶۷ توسط صهیونیستها اشغال شد و تلآویو میکوشید با تاسیس شهرکتهای صهیونیستنشین این منطقه را تبدیل به فلسطین دیگری کند. اوفیرا تنها یکی از این شهرکها بود که از در سال ۱۹۶۹ با ساکن شدن ۵۰۰ خانواده صهیونیست تاسیس شد. این شهرک در نزدیکی شهر معروف و خوش آبوهوای شرمالشیخ مصر قرار داشت، اما خانواده مریم پرتز در سال ۱۹۸۲ بهدلیل انعقاد پیمان صلح میان رژیمصهیونیستی و مصر و همچنین تحویل منطقه سینا به دولت قاهره شهرک اوفیرا را ترک کرد و راهی منطقه اشغالی دیگری در کرانه باختری رود اردن شد. پرتز که در وزارت آموزش رژیمصهیونیستی مشغول است پس از ترک اوفیرا تاکنون در کرانه باختری رود اردن سکونت دارد. محل زندگی او از زمان آغاز سکونت خانواده پدریاش تا محلهای سکونت وی در زمان ازدواجش تاکنون نشان میدهد وی همواره در مناطقی با خطر بالا زندگی میکرده که اصطلاحا به آنها خطوط تماس میگویند. نفوذ نیروهای مصری به شهر بئرالسبع در سال ۱۹۶۷، سکونت وی در شهرک اشغالی اوفیرا که شاهد درگیریهای جنگ ۱۹۷۳ بوده است و سپس زندگی در کرانه باختری که تابهحال دو انتفاضه را پشت سر گذاشته، نشان میدهد میریام پرتز همواره در سختترین شرایط مکانی قرار داشته است. او درحالحاضر نیز در شهرکهای کرانه باختری زندگی میکند که ساکنان صهیونیست آن عموما از گروههای بسیار افراطی بهحساب آمده و نسبت به ساکنان دیگر مناطق رژیمصهیونیستی تندروتر هستند. نکته جالبتر درباره میریام پرتز به هلاکت رسیدن دو تن از پسرانش در جنگ با مسلمانان است. او ۶ فرزند دارد که دو تن از پسرانش را که بزرگترین فرزندان وی نیز بهحساب میآمدند، در جنوب لبنان و غزه از دست داده است. فرزند بزرگترش یعنی اوریل پرتز در سال ۱۹۹۸ در جریان درگیریهای سنگین جنوب لبنان بههلاکت رسید. درگیریهای جنوب لبنان در این مقطع آنقدر سنگین بود که ارتش رژیمصهیونیستی در سال ۲۰۰۰ بهطور کامل از آن عقبنشینی کرد. او دومین پسرش یعنی الیزار پرتز را نیز در سال ۲۰۱۰ در جریان درگیریهای غزه از دست داد. سوابق پرتز نشان میدهد او احتمالا یکی از افراطیترین روسای رژیمصهیونیستی خواهد بود. میریام پرتز گرچه یک سخنران مبلغ صهیونیسم است، در شرایطی که رژیمصهیونیستی با تنشهای حقوقی روبهرو است و از سوی افکار عمومی جهان تحت فشار است روی کار آمدنش میتواند در حداقلیترین شرایط مانع از خروج تلآویو از انزوای بینالمللی شود.
۲. اسحاق هرتزوگ:
او دارای تفاوتهای زیادی با دیگر نامزد پست ریاست رژیمصهیونیستی است. هرتزوگ برخلاف پرتز که شخصیتی تندرو و رنجدیده از جنگ دارد و به راستگرایان نزدیک است، فردی حقوقدان و چپگراست. او برخلاف ریشه و تبار پرتز که از خانوادههای معمولی بهحساب میآید دارای خانوادهای مهم است. هرتزوگ همچنین یک یهودی اشکنازی یا غربیتبار است. پدر او در ایرلند به دنیا آمده و مادرش نیز متولد مصر است، اما ریشههای خانوادگی وی به اروپای شرقی و کشورهای روسیه، لهستان و لیتوانی تعلق دارد. دوران شکوفایی سیاسی خانواده هرتزوگ از دوران پدر بزرگش ایزاک لاوی هرتزوگ شروع میشود. او که در لهستان به دنیا آمده بود در قرن نوزدهم راهی بریتانیا شد تا شاهد دوران رشد و ترقی خود باشد. ایزاک از سال ۱۹۲۱ تا سال ۱۹۳۶ نخستین خاخام ایرلند و پس از آن نیز از سال ۱۹۳۶ تا سال ۱۹۵۹ خاخام یهودیان اشکنازی فلسطین اشغالی بود. ورود او به فلسطین در زمانی رخ داد که این سرزمین تحت قیمومیت بریتانیا بود، پس از اعلم موجودیت رژیمصهیونیستی در سال ۱۹۴۸ نیز وی به ماموریت خود ادامه داد. بریتانیاییها حتی به وی پیشنهاد کرده بودند تا خاخام کل سرزمینهای امپراتوری بریتانیا شود. ارتباطات گسترده و تاریخی پدر بزرگ اسحاق هرتزوگ، نامزد ریاست رژیمصهیونیستی با انگلیسیها نشاندهنده جایگاه سیاسی بلند این خانواده درمیان صهیونیستها و در فضای بینالمللی است. پدر او حییم هرتزوگ نیز یک ژنرال در ارتش رژیمصهیونیستی بود که از سال ۱۹۸۳ تا سال ۱۹۹۳ بهعنوان ششمین رئیس رژیمصهیونیستی درحال کار بود. هرتزوگ که به حزب کارگر رژیمصهیونیستی تعلق دارد بهطور متناوب در دولتهای رژیمصهیونیستی مسئولیت وزارتخانههای زیادی مانند وزارت مسکن، وزارت گردشگری، وزارت امور یهویان خارج از فلسطین اشغالی و وزارت رفاه را در دست داشته است و همچنین مدتی رهبر حزب مشهور کارگر در رژیمصهیونیستی بوده است؛ درباره اهمیت تاریخی این حزب این نکته کافی است که دیوید بن گورین نخستین وزیر این رژیم نیز متعلق به این حزب بوده است. هرتزوگ هماکنون پس از کنار گذاشتن رهبری حزب کارگر ریاست «آژانس یهود» را برعهده دارد. این نهاد که از سال ۱۹۲۹ بهعنوان بازوی اجرای سازمان یهود ایجادشده بزرگترین نهاد صهیونیستی در جهان است. این آژانس مسئولیت مهمی در رابطه با مذاکرات سیاسی برای ایجاد رژیمصهیونیستی و انتقال یهودیان به فلسطین اشغالی انجام داده و یکی از بهوجودآورندگان این رژیم است. برعهده گرفتن ریاست رژیمصهیونیستی توسط وی میتواند وزن سیاسی تلآویو را در تعاملات بینالمللی افزایش دهد، اما راستگرایی داخلی در این رژیم مانعی بزرگ روبهروی وی است.
منبع: به قلم سیدمهدی طالبی، روزنامه نگار- روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/