به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، آنچه در ادامه میخوانید، روایتی است از دکتر علیرضا ایمانی پور از مدافعان سلامت در قم که درباره همکلاسی شهیدش، نوشته است:
در کلاس، جلوی من مینشست و با هم رقابت درسی داشتیم. من که میدانستم به موهای طلایی اش حساس است، از پشت، موهایش را به هم میریختم، ولی او فقط برمی گشت و با نگاهی مهربان، سرزنشم میکرد و با دستانش، آنها را مرتب مینمود.
یک روز صبح نیامد؛ فردا و پس فردایش هم نیامد! فهمیدیم بدون سر وصدا با محسن* که بچه محل شان هم بود، رفته اند جبهه. البته به من گفته بود، ولی باور نکرده بودم.
چند روز بعد نامه اش با آدرس صندوقی پستی از اندیمشک، به دستم رسید، گفته بود که حال و هوایش بسیار متفاوت شده است و خواسته بود که برایش دعا کنم.
دو یا سه نامه دیگر هم آمد و دل مرا با خود همراه نمود، من هم جواب نامهها را میدادم.
آخرین نامه اش چند روز پس از عروج ملکوتی اش رسید که در آن، خبر از شهادتش داده بود.
بیشتر بخوانید
همان نامه را به کلاس آوردم و با اجازه دبیرمان، برای همه خواندم و همگی متأثر شدیم و عکسی دسته جمعی و یادگاری با معلم ریاضی مان که عکس او را در بغل گرفته بود، انداختیم.
شهیدان عزیز: محمدعلی جوزانی کهن، سروش امیری، محمود خلیل زاده، مسعود شیخ بابایی و سید محمد سعید ابوالمعالی در عکس دیده میشوند
آنها از اولین شهدای مدرسه و او اولین هم کلاسیمان بود که کاملا خالصانه به جبهه رفت و پس از شهادتش موجی از مردانگی در میان دوستانش ایجاد نمود به طوریکه روزهای بعد کم کم کلاس خالی شد و یکی پس از دیگری رفتیم جبهه.
نکتهای که از مراسم خاکسپاری شان به یادم مانده، آن است که موهایش را با ماشین، کوتاه و چهرهای بسیار معصومتر پیدا کرده بود.
قبل از شهادت از تمام تعلقات بریده و حقا شایسته این مقام شده بود.
برادر و دوست عزیز و دلاورم «شهید علیرضا راهدان» در عملیات غرورآفرین والفجر ۸ بی سیم چی بود و در همان بار اولی که رفت، رفت... و ما را بی خداحافظی، در حسرت دیدار گذاشت.
یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد!
ولادت: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۸
شهادت: ۲۴ بهمن ۱۳۶۴
عملیات: والفجر ۸ - فاو
قطعه ۵۳ ردیف ۶۴ شماره ۴
*شهید محسن بهرامی
ولادت: ۱۰ خرداد ۱۳۴۶
شهادت: ۲۴ بهمن ۱۳۶۴
عملیات: والفجر ۸ - فاو
قطعه ۵۳ ردیف ۶۵ شماره ۴
منبع: مشرق
انتهای پیام/