به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،زمانی که صحبت از پیشرفت فناوری در جامعه صحبت میشود، بسیاری از مردم به چیزهایی دور از ذهن مثل ترمیناتور یا رباتهای ضدگلوله فکر میکنند. اما به احتمال زیاد، تکنولوژی ما را قویتر نخواهد کرد، بلکه ما خود کاملاً تسلیم وضعیتی نهچندان مطلوب میکنیم. اینکه فناوریها مکن است بر ما غلبه کنند. روباتها، هوش مصنوعی و... و اسیر شدن انسان به دست آنها موضوع بسیاری از فیلمهای علمی-تخیلی بوده است. واقعیت این است که شاید چنین اتفاقی هرگز به آن شکل که در فیلمهای علمی-تخیلی نشان داده میشود، اتفاق نیفتد. اما این یک وجه ماجرا است. وجه دیگر ماجرا این است که ما واقعاً بسیاری از وجوه انسانی خود را به فناوریها تقدیم کردهایم: از آرزوها و ترجیحاتمان گرفته تا تواناییهای ذهنیمان. همانطور که برخی از متفکران بیان کردهاند حتماً لازم نیست کسی به زور آزادیها و تواناییهای ما را از ما بگیرد، خیلی اوقات ما به دست خودمان ویژگیهای انسانیمان را فدا میکنیم و همه چیزمان را به فناوریهایی میدهیم که ظرفیت تفکر ما را خنثی میکنند.
فناوری که گاهی جامعه، دموکراسی و سلامت روانی ما را تهدید میکند، به همه ابعاد زندگی ما وارد شده است. تا زمانی که به رختخواب میرویم همراه ما است، همزمان که شام میخوریم پیغامها را نگاه میکنیم و وقتی میخواهیم مسیری را پیدا کنیم خودمان را به دست یک نرمافزار میسپاریم. این است که همه چیز ما امروز در دستان فناوریهای ارتباطی است. شبکههای اجتماعی ما را به هم متصل میکنند، اما در عین حال ما را کنترل هم میکنند. تمامی علائق و ترجیحات ما در هر ثانیه در حال پردازش هستند. دادههای ما برای شرکتهای تجاری بسیار با ارزش هستند و به همین خاطر شبکههای اجتماعی بر اساس مدلهای تجاری طراحی شدهاند و به شدت بر خواستهها و آرزوهای ما تمرکز دارند تا بتوانند از آنها استفاده تجاری برده و با دستکاری آنها بتوانند محصولات بیشتری را بفروشند.
شبکههای اجتماعی و دردسرهایش
یک سوم بزرگسالان (۱۸-۲۹ ساله) آمریکایی میگویند که تقریباً بطور مداوم آنلاین هستند. این مسئله قابل تأمل است؛ چرا که انگار بدون آنلاین بودن هیچ معنایی برای ما وجود ندارد. تحقیقات نشان میدهند با افزایش زمان آنلاین بودن میزان اضطراب، خودکشی و افسردگی، به خصوص در میان جوانان، افزایش مییابد.
شبکههای اجتماعی گفتگوهای مولد اجتماعی را در بسیاری از اوقات ناممکن میکنند. یادداشت یکی از مدیران ارشد فیسبوک در مورد الگوی عمل فیسبوک چنین میگوید که «الگوریتمهای ما تواناییهای مغز انسان را به کار میگیرد تا توجه آن را به چیزهای تفرقهانداز و جنجالی جلب کنند.» این الگوریتمها جوری طراحی شدهاند تا هرچه بیشتر توجه کاربر را به خود جلب کنند و زمان بیشتری او را نگه دارد.
در سال ۲۰۱۴ یک پژوهش در ایالات متحده نشان داد که تضادها و تفرقههای سیاسی و حزبی در ایالات متحده از دو دهۀ قبل بیشتر شده است. به نظر میرسد که در شش سال گذشته شدت این تنشها بیشتر و بیشتر نیز شده است و شبکههای اجتماعی در جهت تشدید این تنشها حرکت کردهاند. در سال ۲۰۱۹، ۷۷ درصد جمهوریخواهان و ۷۲ درصد دموکراتها معتقد بودند که با جریان رقیب در مورد بسیاری از اصول اساسی نمیتوانند توافقی داشته باشند.
برخی محققان میگویند که بسیاری از فناوریها قبل از اینکه انسان را توانمندتر کنند بر نقات ضعف او تمرکز میکنند و برای سودجویی از این نقاط ضعف از آنها سوء استفاده میکنند. واقعیت این است که شبکههای اجتماعی با بررسی حالات و عواطف و علائق کاربران آنها را در معرض حراج گذاشتهاند؛ شبکههای اجتماعی علائق کاربران را میفروشند و آنها را آماج تبلیغات خود قرار میدهند و از این طریق است که به ثروتهایی افسانهای رسیدهاند. مسئله، اما فقط به فروختن یک جفت کفش به یک کاربر خلاصه نمیشود، مسئله بر سر تسلط بیحد و حصر این فناوریها بر اطلاعات عاطفی و ذهنی ما است. همین باعث شده است که کارزارهای ضد اطلاعات غلط در سرتاسر جهان شکل بگیرد، این کارزارها از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ دوبرابر شدهاند و در بیش از ۷۰ کشور دنیا فعال شدهاند. این مطالبه در حال تبدیل شدن به یک مطالبۀ عمومی است و بر این مبنا شکل گرفته است که شبکههای اجتماعی در قبال اطلاعات غلطی که به کاربران خود میدهند مسئول هستند. اقدامات زیادی در دست انجام است، اما هنوز کافی نیستند. اما مسئله این است که آنها که مسئول به وجود آوردن این مشکل هستند برای حل این مشکل چندان قابل اعتماد نیستند.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/