به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،نظام سرمایهداری که خود مسبب ضعیف شدن طبقه متوسط و له شدن طبقه ضعیف میان چرخدندههای پیشرفت عدهای سرمایهدار است، وقتی میخواهد اعتراض به وضع موجود را آموزش دهد آشوب و کشتار را میآموزد. شاید تصور شود این آشوب طلبی صرفاً نسخهای برای کشورهای ما و عراق و... است.
فرصتی شد تا فیلم جوکر را ببینم، یک دلقک شکستخورده که زیر چرخهای نظام اقتصادی و اجتماعی سرمایهداری له شده است و حالا تصمیم میگیرد دست به انتقام و آشوب بزند، اول با کشتن چندنفر که به او حمله کردهاند طعم انتقام و قدرت را میچشد و احساس حقارتی که به او تحمیل شده بود را به کمک قدرت یک اسلحه جبران میکند و دست به آشوب میزند. کارگردان اگرچه تلاش کرده است تا آشوب او و انتقام خواهی او را موجه جلوه دهد، اما نتوانسته غرق شدن او در این آشوب را پنهان کند.
جوکر اول از همه از زنی که با او ارتباط دارد و جز محبت از او ندیده است آغاز میکند و بعد از آن مادرش را میکشد و به سرعت داستانش به اوج میرسد و با کشتن یک مجری که او را تحقیر کرده است، در برنامه زنده تلوزیونی کل جامعه به هیجان و آشوب در میآید.
اما چرا نظام سرمایهداری که خود مسبب ضعیف شدن طبقه متوسط و له شدن طبقه ضعیف میان چرخدندههای پیشرفت عدهای سرمایهدار است، وقتی میخواهد به شما اعتراض به وضع موجود را آموزش دهد آشوب و کشتار را میآموزد؟ شاید تصور شود این آشوب طلبی صرفاً نسخهای برای کشورهای ما و عراق و... است.
اما خیر، نظام سرمایهداری ابتدا با سرگرم کردنتان به موسیقی و ورزش و شکم و زیرشکم شما را کوچک میکند و به بیتفاوتی میکشاند، اما این اوضاع دوام نخواهد داشت و فشارها بر شما آنقدر زیاد خواهد شد که از یک جا به بعد هیچ چیز توجه شما را از فشار سیستم و بیعدالتی آن منحرف نمیکند.
نظام سرمایهداری برای موج سواری جدیدش بر طبقه ضعیف، نسخه جدیدی به اسم آشوب و کشتار دارد، چرا که بازنده این بازی جدید هم باز خود مردم هستند.
باطل حیاتش در افراط و تفریط است، تفریط بیتفاوتی یا افراط آشوبطلبی، وقتی فضای اعتراض به بیمنطق کشیده شد و هرکس هرطور خواست عمل کرد و انتقام گرفت، اولین قربانیش عدالت است، در انقلاب اسلامی هم گروههای چپ سبک کارشان همینگونه بود و هرکس اراده میکرد تصمیم به ترور و بمبگذاری میگرفت، اما نسخه حضرت امام اعتراض مسالمتآمیز و نافرمانی مدنی بود.
بعد از انقلاب هم باز ماجرا از همین قرار است عدالتخواهانی که در ابتدای انقلاب زمانی افراطی بودند، بعداً خود به بخشی از طبقه سرمایهداری تبدیل شدند که مردم را به تفریط و بیتقاوتی دعوت میکردند؛ جریان عدالتخواه نوپدید در بستر انقلاب نیز چندسالی است در این برزخ مانده است، سوق دادن عدالتخواهی به سوی گفتمانسازی، تصمیمسازی و فضای مطالبهگری همراه با منطق یا یک عدالتخواهی سوق یافته به سوی آنارشیسم و بیمنطق؛ یک اعتراض هیجانی و صرفاً برای تخلیه هیجان یا یک اعتراض منطقی با استفاده از ظرفیتهای قانونی موجود.
منبع: فارس
انتهای پیام/