به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان، مثل مردان و زنانی که دیگر خانه پدری در کار نباشد، حالا جایی برای رفتن، نشستن و خلاصشدن از دلتنگی نمانده است.
ضربه تعطیلی سالنهای ورزشی، آرایشگاهها، سینماها یا کنسرتها، هیچکدام بهاندازه تعطیلی کافهها برای جوانان کاری نبود و گویی تعطیلی کافهها تعدای از جوانان را بیپناه کرده است.
یک جوان در این مورد اظهار کرد: «هیچوقت فکر نمیکردیم روزی یک بیماری بتواند یک پاتوق همیشگی را از ما بگیرد.»
کافه، سالها است که بخشی از دنیای شهرنشینان شده و حالا کرونا، بخشی از دنیا را تعطیل کرده است. چندین سال است که آدمها بدون اینکه از قبل برنامهای چیده باشند، برای رفع خستگی، دیدن دوستان، نوشیدن فنجانی چای به کافیشاپ و برای استعمال قلیان به کافه میروند.
سالها است کافه در ادبیات شهری برای خود جا باز کرده و کنجی دنج شده است. در ایران، کمبود تفریح برای اقشار مختلف جامعه از جمله نوجوانان و جوانان، یکی از مهمترین عوامل پررونق بودن کافهها به حساب میآید. این چیزی است که کارشناسان جامعهشناسی از آن سخن میگویند.
محمد عمرانی یکی از همان جامعهشناسان است که در این خصوص گفت: بیبرنامگی برخی جوانان، از هر موضوعی مهمتر است. به نظر من اینکه یک جوان شغل نداشته باشد، اما برای روزهای بیکاری خود برنامه بچیند، خیلی زود به موفقیت و شغل دلخواه خود میرسد.
او ادامه داد: وقتی چارچوبی برای حضور در کافههای مختلف و دیدن و هم صحبتی با دوستان تعریف نشده باشد، هیچ کافهای نمیتواند مفید واقع شود و از این فضا صرفاً میتوان بهعنوان محلی برای فراموشی مشکلات و هدر دادن زمان یاد کرد.
در حال حاضر با جوانانی آشنا هستیم که هر روز با این امید که ظهر یا عصر به کافه بروند، از خواب بیدار میشوند و متأسفانه وقتی برای روند زندگی خود خط مشی تعریف نمیکنند، آدمهای حاضر در کافه و جو موجود در آن محیط، افسار زندگی و نوع تفکر و بینش آنان را به دست میگیرند.
این جامعه شناس با یادآوری این موضوعات، از مسئولان و متولیان فرهنگی انتقاد کرد.
در تبریز که یکی از شهرهای بزرگ و پرجمعیت ایران به حساب میآید، جوانان نه تنها از مشکل کمبود اشتغال رنج میبرند، بلکه برای بیکاری و اوقات فراغت خود هم برنامه خاصی ندارند.
اگر چشمهایمان را معیار عادلانهای برای تحلیل وضعیت گذران اوقات فراغت جوان بدانیم، از هر پنج صندلی در تئاتر، شاید تنها یک یا ۲ صندلی رزرو گروه سنی جوان یا نوجوان باشد. در سینما حضور جوانان پررنگتر است، اما در کتابفروشیها، کتب غیردرسی بهندرت لمس دستان جوانان را تجربه میکنند.
شهربازیهای استاندارد چشمگیری در تبریز فعال نیستند و عملاً نوجوانان و جوانان مجبور میشوند برای تغییر حال و هوای خود در باشگاههای ورزشی حضور پیدا کنند و تعدادی از جوانان هم به کافهها میروند.
یک فعال فرهنگی این را نگرانکننده دانست گفت: در برنامه جوانان موضوعات فرهنگی دیده نمیشود و از طرفی حضور و هم صحبتی در کافهها را به هیچ وجه نمیتوان بهعنوان فعالیت فرهنگی محسوب کرد.
رضا منصوری ادامه داد: فضای سالمی غالباً در کافهها و قهوه خانهها حاکم نیست و فردی که در این محافل حضور پیدا میکند، علاوه بر به بطالت گذراندن اوقات خود، ممکن است با برخی ناهنجاریها آشنا شود.
منصوری تصریح کرد: نظارتی از بعد فرهنگی و اجتماعی بر کافهها وجود ندارد و معمولاً صاحبان کافهها برای جلب مشتری و فراهم آوردن فضای متفاوت برای جوانان، هر محتوای و شیوه مورد علاقه خود را پیاده میکنند و نمونه این، پخش موسیقیهایی است که به هیچ وجه با فرهنگ ما همخوانی ندارد.
با این اوصاف حضور پررنگ ویروس کرونا در کشور ما بسیاری از کافهها را به تعطیلی کشانده و همین موجب متضرر شدن صاحبان کافهها شده است.
بیرونبر، در ادبیات رستورانداری و کافهداری واژه تازهای نیست؛ اما این روزها نسبت به گذشته پرکاربردتر شده است. بسیاری از صاحبان کافهها برای بیرون رفتن از زیر بار ضرر اقتصادی تعطیلی، سفارشات مشتریان خود را صرفاً به شکل بیرونبر ارائه میکنند که البته مورد استقبال چندان جوانان قرار نمیگیرد.
از نظر برخی فعالان حوزه سلامت، این هم چندان بیخطر نیست. به صف ایستادن مشتریان مقابل کافه، تجمعی ایجاد میکند که ممکن است برای انتقال کرونا، گوشه دنج و مناسبی باشد ولی صاحبان کافهها جور دیگری فکر میکنند.
نامدار که کافهای در مرکز شهر تبریز دارد، گفت: اگر بدانیم که بهخاطر کرونا تعطیلی کافهها یک ماه، ۲ ماه یا سه ماه است، حتماً قید ارائه خدمات بیرونبر را میزدیم ولی حالا که هیچکس نمیداند این ویروس تا چه زمانی در شهر ما پرسه میزند، مجبوریم پول دربیاوریم.
او یادآورشد: کافهدارها بهدلیل قرارگیری مغازههایشان در نقاط مرکزی و بالای شهر، اجارهبهای سنگینی را متحمل میشوند بدون اینکه در ماههای اخیر درآمد درست و حسابی داشته باشند.
یکی از موضوعات بحثبرانگیز که در تمام این سالها مطرح شده، بهای نوشیدنیها و خوراکیهایی است که در کافهها سرو میشود. دست کم در ایران، همه بر این باورند قیمت واقعی یک فنجای چای کمتر از ۱۰ هزار تومان و قیمت یک فنجان قهوه اسپرسو نباید دور و بر ۱۸ هزار تومان باشد؛ اما هست!
اینکه آیا جوانان در فضایی به دور از کافه و آدمهای کافه حاضر هستند چنین مبالغی برای چای یا قهوه پرداخت کنند، موضوعی است که باید بیشتر درباره آن تأمل کرد.
علیرضا، جوانی اهل تبریز است که در اینباره اظهار کرد: حداقل هر ۲ روز یکبار به یکی از کافههای شهر سر میزدم و نوشیدن قهوه یا چایی آخرین هدفم از مراجعه به کافه بود و بیشتر بهدنبال دیدن دوستانم بودم.
چیزی گم شده که تا پیدا شدن داروی کرونا پیدا نمیشود
او تصریح کرد: دوستانی دارم که آنها را صرفاً در کافه ملاقات میکردم و اصلاً دوستیهایمان در کافه شکل گرفته و از طرفی با همدانشگاهیها در کافه مینشستیم و از درس و کار و بار صحبت و خستگی کلاسها را به در میکردیم.
علیرضا از اولین لحظهای که خبر شیوع ویروس کرونا را شنیده، تنها به این خاطر ناراحت شده که احتمال داده یک روز کافهها را هم به تعطیلی بکشد و آن روز جایی برای رفتن و نشستن و رفع دلتنگیها باقی نمیماند.
این روزها آن دسته از افرادی که تنها با هدف صرف قهوه یا چایی به کافهها مراجعه میکنند، در حالت بیرونبر هم چیزی را از دست نمیدهند، اما آن دسته از جوانان که کافه را پاتوق خود میدانند، همچنان چیزی را گم کردهاند که میدانند تا زمان پیدا شدن درمان قطعی ویروس کرونا پیدا نمیشود.
اگرچه وجود کافهها به کشور ما خلاصه نمیشود و در نقاط مختلف جهان میتوان انواع آنرا دید، اما مهمترین دلیل حضور جوانان ما در کافهها، نبود جایگزین مناسب برای گذران اوقات فراغت و تفریح سالم، ارزان و در دسترس است؛ چیزی که شاید در دیگر کشورها کمتر به چشم بخورد.
اگر چه سالانه بودجههای کلانی برای امور فرهنگی هزینه میشود، اما تا زمانی که نوجوانان و جوانان کافه را بهعنوان پناهگاهی برای اوقات خود میدانند باید از مسئولان امر در اینباره سوال و مطالبه کرد.
منبع: مهر
انتهای پیام/ب