به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، واژهها به چه کاری میآیند؟ درست آن موقع باید در ذهنت رژه روند، شانه خالی میکنند و جایشان را به اوهام میدهند. در حال چرخ زدن در فضای مجازی هستم؛ به بی نام و نشانهایی میرسم که نه اسم و رسم درستی دارند و نه آدم بزرگی هستند، اما در این وانفسا خوب بلدند از آب گِل آلود ماهی بگیرند و فضا را به نفع خودشان سمپاشی کنند.
با انصافهای دنیای مجازی دم از ایرانی بودن میزنند و در زنگ «ریاضی» عربی میرقصند، و بی انصافهایشان حرفشان حرف نیست و جیغ خندههایشان گوش دنیا را کر میکند. اما حالا با آمدن ویروس کرونا، این توپ تیغ تیغی زشت؛ دُمل کینه قدیمیشان دوباره سر باز کرده و رسانههایشان چرک و خون آن را تیتر میکنند و علیه کشورمان در بوق و کُرنا فریاد میزنند. اگر بوی تعفن کلماتشان هم نباشد، ما جگر سوخته ایم، نه اینکه دلمان از رقص آقای بازیگر گرفته یا دلمان از افشای چت روم سلبریتیها با فلان خبرنگار آن ور آبی سوخته باشد، نه! بلکه دلمان از سانسور خبری و تناقض اعداد و ارقامی خون است که به راحتی در فضای به اصطلاح مجازی جابهجا میشود و کَک کسی هم نمیگزد!
بیشتر بخوانید:
دروغ شاخدار رسانه سعودی از تلفات کرونایی در ایران
سیاستهای دوگانه بیبیسی اینبار با خبر ابتلای مسئولان ایتالیایی به کرونا
واکنش علیزاده به سیاهنمایی شبکههای فارسی زبان ماهوارهای درباره کرونا
همین ویروس ضعیف شده کرونا کاری کرده که اسفند امسال برای ما ایرانیها حال و هوایی دیگر دارد، نه خبری از دستفروشهای کنار خیابان است و نه ترقهفروشهای شب چهارشنبه سوری، ولی تا دلتان بخواهد بازار الکل و ماسک و دستکش و آمار لحظه به لحظه مبتلایان کرونایی داغِ داغ است، بیمارستانهایمان قولقوله مریض شده و پرستارانمان برگه بستری خودشان را امضا میکنند؛ انگار نه انگار که بهاری در راه است. همین بهاری که نیامده صدای ساز و دهلش زودتر به گوش رسید و یک پایکوبی ساده پرستارها و شادی بعد از خستگی چندین ساعتشان شد سوژه همان آدمهای بینام و نشان دنیای مجازی. البته همان رسانه مثلا حقیقی که شادی و رقص پرستار ایرانی را سوژه میکند، محال است روحیه خستگی ناپذیر و جهادی روحانیت و جوانان را لحظهای نشان دهد.
کارشان تمرکز روی ایران است و مردم خودشان را از یاد بردهاند، انگار نه انگار که مو بلوندهای اروپایی و آمریکایی کامیون بار مواد ضدعفونی میدزدند و سَر ماسک و دستکش همدیگر را قلع و قمع میکنند، باز درود به شرف مردم کشور خودمان که زن و مرد کنار هم هستند و خودشان برای خودشان دست به کار تولید زدند.
بیشتر بخوانید:
دیگه چالش راه نندازین، مسخره بازی کافیه!
واکنش امین زندگانی به حواشی چالش رقص
خیلیها را در همین لباس روحانیت از دست دادیم، مثل حاج احمد خسروی، طلبه جوانی که در روزهای ابتدایی ورود کرونا به شهر قم در اقدامی تحسین برانگیز برای قدردانی از پرستارها همراه دوستانش به بیمارستان فرقانی رفت و داوطلبانه در کنارش بود و از آنها با دادن شاخه گلی تشکر کرد، ولی چند روز بعد خودش درگیر ویروس کرونا شد و به دیدار حق شتافت؛ اما هنوز هم دلخوش به جوانانمان هستیم، همان انسانهایی که به دور از لباس سیاست و استفاده ابزاری از هنر و جایگاهشان، بدون ماشین شیشه دودی و بدون کفش واکس زده، مخزن آب و الکل به دوش شب تا صبح خیابانهای شهرشان را قدم میزنند و غم منحوس کرونا را از شهر میشورند.
راستش را بخواهید برای بچه مسجدی و هیئتی که از دل خود همین مردم ساده کوچه و بازار است فرقی نمیکند، ویروس کرونا به شهر زده یا تویی که با اسم و جایگاهت در اینستاگرام دارو ضدکرونا تبلیغ میکنی و افکار عمومی را سمت خودت میکشی. برای او ولنجک و نیاوران، هرندی و راه آهن فرقی ندارد؛ وظیفهاش خدمت است، همان نیرویی که رزمندههای جنگ تحمیلی داشتند و با دست بسته، مقابل صدام ایستادن. حالا صدامی دیگر به کشور زده و دوباره همین خود مردم هستند که پای کار آمدند، مردمی که اگر سلبریتیها در کنارشان باشند، شاید این حواشی پر رنگتر از متن ویروس کرونا از بین برود و حداقل اینکه لطمهای به کارنامه کاری برخی از بازیگران و چهرههای مطرح کشور نخورد.
بیشتر بخوانید:
واکنش کاربران به چالش جنجالی امین زندگانی؛ رقصت تموم شد فکر ماسک و دستکش هم باش!
انتقاد کاربران از تبلیغ اینستاگرامی بهنوش بختیاری درباره شربت درمان کرونا
با وجود شیوع جهانی ویروس کرونا و تجربه وضعیت قرمز کشور چین و قرنطینه شدن چند شهر از چشم بادامیها، این احتمال میرفت که ایران و دیگر کشورها هم درگیر این ویروس شوند، حتی این احتمال هم بود که با کمبود مواد ضدعفونی کننده و وسائل لازم و ضروری بهداشتی از قبیل دستکش، ماسک، دستمال و... مواجه شویم، برای همین در کمترین زمان از لحظه ورود ویروس کرونا تمامی تولیدکنندگان این محصولات پای کار آمدند.
سلبریتی عزیز! نمیشود در این طرف خاکریز باشی و برای آن طرفیها دست تکان دهی! اینطورها هم نیست که روی صحنه ایران معروف شوی و درست لحظه شلیک ورق را به نفع خودت برگردانی، البته که این روزها در کنار بازار داغ چالشهای بامزه شما، تنور جعلیجات هم داغ شده و به اسم فلان بیمارستان، مردم را در خشت آسمانی سهیم میکنند، ولی دریغ از اینکه راهی برای رسیدن به آسمان باشد و خِشتی محض رضای خدا جابهجا شود.
این را هم گفته باشم که در همین چند روز اخیر با وجود کرونا خشتهای زیادی در راه خیرخواهی و گرفتن دست مستمندان گرفته شد، باز هم مردم محلات شهرهای مختلف در کنار هم، سنگ اجاره خانه، خرید شب عید، رساندن مواد لازم برای پیشگیری از ویروس کرونا را با حضور ورزشکاران، اهالی فرهنگ و هنر ایرانی و جهادگران از پیش پای یکدیگر برداشتند، تا هم بیشتر در خانه بمانند و هم حالا که زمان بیشتری برای با هم بودن در خانه و محله دارند از مشکلات همدیگر باخبر شوند و اگر کاری از دستشان برمیآید انجام دهند.
پهلوانان و عیاران قصه امروز ما سفید پوشها هستند، زن و مردهایی از جنس خود مردم که به آفتاب پشت نکردند. اگر طراح جدول روزنامهها بودم یک روزی یک جایی در ته جدول این سوال را میگنجاندم، سه حرفی به پهنای ایران؛ «وطن»
1- دسته ای از این افراد جزو "فریب خورده ها" هستند.
2- دسته ای "نون به نرخ روز خور" هستند.
3- دسته ای هم "عضو انجمن های فراماسونری صهیونیست ها" هستند.
مرحبا