![در بازار میوه چه میگذرد؟](https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1403/11/18/20323974_278.jpg)
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، رسیدگی به این پرونده از شانزدهم اردیبهشت سال ۹۳ به دنبال پیدا شدن جسد خونین یک مرد ۳۰ ساله به نام مهران در گودالی در حوالی جنگلهای جعفرآباد در جنوب تهران آغاز شد.
شواهد نشان میداد این مرد با ضربههای چاقو کشته شده است. پلیس به تحقیق پرداخت و در نخستین گام از بررسی ها، به درگیریهای دنباله دار قربانی با جوانی به نام عباس پیبرد.
به این ترتیب عباس که صاحب یک کارگاه در جنوب تهران بود، ردیابی و بازداشت شد و به مشارکت در قتل با همدستی دو نفر از کارگران کارگاهش به نامهای کریم و احمد اعتراف کرد.
متهمان نیز بازداشت شدند و همگی پای میز محاکمه ایستادند، اما در دادگاه جرمشان را گردن یکدیگر انداختند. آنها هر یک مدعی شدند دیگری ضربههای مرگبار را به قربانی زده است. در پایان جلسه، قضات با توجه به این که روشن نبود کدام یک از متهمان ضربه مرگبار را به قربانی زده است، هر یک از آنها را مطابق ماده ۴۷۹ قانون مجازات اسلامی به پرداخت یک سوم دیه انسان کامل محکوم کرد. حکم صادر شده در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد، اما کریم به خاطر ناتوانی در پرداخت دیه پنج سال در زندان ماند.
وی طی نامهای از قضات دادگاه کمک خواست و درخواست اعسار را مطرح کرد. این متهم دیروز در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و به قضات گفت: من اصلاً مهران را نمیشناختم. من و دوستم احمد چند ماه بود در کارگاه عباس مشغول کار شده بودیم. ما در محل کار بودیم که عباس با ما تماس گرفت و از ما خواست به جنگلهای جعفرآباد برویم. وقتی آن جا رفتیم با جسد مهران روبه رو شدیم. عباس میگفت او را به خاطر مسائل ناموسی کشته بود. او از ما خواست تا جسد را داخل گودال بیندازیم. ما هم قبول کردیم. وی ادامه داد: من هیچ ضربهای به مقتول نزده بودم، اما به پرداخت یک سوم دیه محکوم شدم. حالا هم توان پرداخت دیه را ندارم و پنج سال است در زندان ماندهام. این متهم گفت: در مدتی که در زندان هستم همسر و فرزندم به سختی زندگی شان را میگذرانند. حالا تقاضا دارم تا قضات دادگاه با تقسیط دیه موافقت کنند. من در صورتی که آزاد شوم کار میکنم و دیه را قسطی به اولیای دم میپردازم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع: خراسان
انتهای پیام/