به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، چندی پیش مأموران کلانتری خانی آباد نو در جریان سرقتهای لوازم داخل خودروی شهروندان قرار گرفتند. به این ترتیب بود که تحقیقات گستردهای در این زمینه آغاز شد، اما سارق حرفهای کوچکترین سرنخی از خود برجای نمیگذاشت.
سرهنگ محمد کالوسی سرکلانتری دهم پلیس پیشگیری تهران بزرگ در این باره گفت: با مشخص شدن این موضوع تحقیقات مأموران آغاز شد و این در حالی بود که هر روز به تعداد افراد مالباخته اضافه میشد و این یعنی پای یک سارق حرفهای در این پرونده در میان بود. با توجه به حساسیت ماجرا مأموران کلانتری تحقیقات گسترده تری را در این زمینه آغاز کردند و در جریان همین تحقیقات بود که وقتی مأموران پازلهای این پرونده را کنار هم گذاشتند، متوجه شدند همه سرقتهای یک ماهه گذشته در منطقه توسط یک نفر انجام شده است.
اولین سرنخ از ماجرای سرقتهای لوازم داخل خودرو زمانی به دست مأموران رسید که آنها در بازبینی تصاویر ضبط شده توسط دوربینهای مداربسته متوجه شدند سارق با یک وانت پیکان سفید رنگ پس از گشت زنی در محلهها خودروی مورد نظرش را انتخاب و در حالی که جلیقه ادراه پست به تن داشت در کمترین زمان ممکن با روش کلاف زنی در خودروها را باز وپس از سرقت به سرعت از محل متواری میشود.
سرهنگ کالوسی گفت: با توجه به این اطلاعات به دست آمده و احتمال اینکه سارق دوباره دست به سرقت از خودروها خواهد زد گشت زنیهای مأموران در منطقه بیشتر شد و سرانجام در یکی از اولین روزهای خردادماه امسال درحالی که سارق حرفهای و هم دستش در حال سرقت از یک خودروی پارک شده بودند، به محاصره پلیس درآمدند.
سارقان با دیدن مأمورها پا به فرار گذاشتند، اما فرار یک ساعته آنها پایان خوشی برایشان نداشت و توسط مأموران دستگیر شدند.
گفتگو با متهم
دوسال دیگر، پنجاه ساله میشود، زن و فرزند ندارد و اعتیاد چهره اش را در هم کشیده. او همان سارق حرفهای است که بیش از سیصد خودرو را سرقت کرده است.
سیصد فقره سرقت، یعنی شما جزء سارقان خیلی حرفهای هستید. درست است؟
حرفهای؟ کاش در زندگی حرفهای بودم و میتوانستم شغل عابرومندی را برای خودم دست و پا کنم، شاید در آن صورت مسیر زندگی ام با چیزی که الان میبینید فرق داشت.
سابقه داری؟
بله.
پس زندان هم رفته ای؟
چهار یا پنج سال زندان بودم.
آخرین بار کی از زندان آزاد شدی؟
دوسال پیش.
یعنی ۵ سال زندان فایدهای برای تو نداشت تا راه زندگی ات را پیدا کنی؟
اعتیاد که داشته باشی هیچ وقت راه زندگی ات را پیدا نمیکنی.
چندسال است که معتادی؟
خیلی سال است، از اوایل جوانی.
چه موادی مصرف میکنی؟
شیشه، هرویئن، تریاک. هرچیزی که به دستم بیاید استفاده میکنم.
چه شد که معتاد شدی؟ این را به خاطر داری؟
نه، دوستان ناباب، در انتخاب دوست اشتباه کردم و کارم به این جا کشید.
از نحوه سرقت هایت بگو؟
همیشه به سراغ پراید میرفتیم.
چرا؟
پراید از امنیت بسیار پایینی دارد، حالا فکرش را بکنید دزدگیر هم نداشته باشند. در آن موقع خوراک خوبی برای سارقان است. با دیدن پرایدهایی که قفل و بست درست و حسابی نداشنند و یا فاقد دزدگیر بودن به آنها نزدیک میشدم. با دست هاییم لبه در خودرو، همان قسمت بالای شیشه را میگرفتم و با یک فشار کوچک کافی بود تا در خم شود. سپس در را باز میکردم.
بیشتر چه چیزهایی سرقت میکردی؟
هرچیزی که به دستم میآمد برمی داشتم، اما بیشتر باطری خودرو برمی داشتیم.
با اموال سرقت چه کار میکردید؟
همدستم آنها را آب میکرد. او کارش مالخری است.
با او از کجا آشنا شدی؟
مدتی قبل در پاتوقی مشغول مصرف مواد بودیم و از آنجا با هم آشنا شدیم.
در سرقتهایی که انجام میدادی و تصاویرت توسط دوربینهای مداربسته ثبت شده است، لباس پست به تن داشتی؟
بله.
این لباس را از کجا به دست آوردی و چرا از آن در سرقتها استفاده میکردی؟
یک بار در حال عبور از یک کوچه بودم که این لباس را دیدم. وقتی برای بار اول آن را پوشدیم و دست به سرقت زدم، متوجه شدم با توجه به این جلیقه هیچ کس به من شک نمیکند.
از این همه سرقت چه قدر گیرت آمد؟
هیچی.
یعنی حدود سیصد سرقت انجام دادی، اما هیچ پولی به دست نیاوردی؟
چرا پول به دست میآوردم، اما همه آن خرج مواد مخدر میشد.
منبع: میزان
انتهای پیام/