به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اگر به برخوردی که دولت ترامپ در طول دو سال و نیم گذشته با مسئله مهاجرت داشته نگاه کنید، متوجه الگویی از تنش و ناکارآمدی مزمن در آن خواهید شد. مثل خیلیهای دیگر ممکن است این الگو را به عنوان یک رشته ازشرایط اضطراری و رخدادهای پر تنش درک کرده باشید: اعلام وقوع یک «حمله» به مرزهای ما؛ تعطیلی یا تهدید به تعطیلی دولت یا مرزهای جنوبی ما؛ جداکردن خانواده مهاجران هنگام عبور از مرز؛ کناره گیری اجباری مقامات دولتی که قادر به برآورده کردن مطالبات رئیس جمهور برای در پیش گرفتن تمهیدات همواره شدیدتر نیستند.
بیشتربخوانید : تظاهرات گسترده مهاجران علیه ترامپ در روز جهانی کارگر
بخشی از این رفتار جنون آمیز دولت را میتوان ناشی از آمیزهای خاص از بی لیاقتی، غفلت خودخواسته و خودشیفتگی مسموم کننده دانست. اما بخش عمده این رفتارها زمانی بهتر قابل میشود که مفهوم «دکترین شوک» را مد نظر قرار دهید، اصطلاحی که نویسنده و فعال سیاسی نائومی کلاین در سال ۲۰۰۷ در کتاب خود وضع کرد («دکترین شوک: ظهور سرمایه داری مصیبت»). کلاین در این کتاب و مطالب بعدی خود نشان داد که چگونه رهبران سیاسی از سردرگمی و ترس ناشی از انواع مصیبتها بهره برداری میکنند، مصیبت هایی، چون یک فروپاشی اقتصادی ناگهانی، یک حمله تروریستی، یک بلای طبیعی. این رهبران با دنبال کردن حاکمیت تمامیت گرایانه وضعیت اضطراری اعلام میکنند و از این شرایط برای به اجرا گذاشتن تمهیداتی که به نفع نخبگان اقتصادی و سیاسی است بهره برداری میکنند.
در مورد سیاستهای مهاجرتی ترامپ چند «وضعیتهای اضطراری» به وضوح از سوی دولت تولید یا ایجاد شدند، از جمله متوقف کردن «برنامه اقدام تعویقی برای ورود کودکان» یا اعلام سیاست بی رحمانه «مدارای صفر» (جدا کردن خانواده ها). در حالی که عناوین خبری بر این مسائل موضوعات تمرکز داشتند، دولت به تلاشهای خود برای جرم انگاری مهاجران و عادی سازی تاکید خود بر بازداشت، اخراج و نظامی کردن مرزهای ما ادامه میداد. این تلاشهای دولت به تداوم سودآوری برای شرکتهای زندانبانی انتفاعی مثل گروه جیای او (با ۲ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار درآمد در سال ۲۰۱۸) و کور سیویک (با یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار درآمد در سال ۲۰۱۸) و تعدادی دیگر از پیمانکاران نظامی شریک در تامین امنیت مرزی انجامید.
اکنون ما با یک بحران مرزی محض و بی سابقه مواجه ایم. همانطور که روزنامه نگاران نیویورک تایمز گزارش داده اند تعداد کسانی (اکثر اهل آمریکای مرکزی) که تلاش دارند از مرز عبور کنند و در آمریکا پناهجو شوند به حدود ۱۰۰ هزار نفر در هر ماه یعنی حدود یک میلیون نفر در سال افزایش یافته است. تعداد خانوادههای مهاجری که در فوریه گذشته به دنبال ورود به کشور بوده اند پنج برابر شده و اکنون به ۸۰۰ هزار پرونده ثبت شده در دادگاههای مهاجرت رسیده است که روند رسیدگی به هر پرونده به طور متوسط ۷۰۰ روز طول میکشد. بسیاری از خانوادهها که به کشور وارد میشوند نیز به شکل دردناکی با منابع ناکافی در زمینه مسکن، غذا و مراقبتهای درمانی مواجه اند.
همانطور که نائومی کلاین اشاره کرده، اقدامات و سیاستهای دونالد ترامپ به ناهنجاری انباشت گرایشهای ضد دمکراتیکی انجامیده که تا سالها بر فرهنگ سیاسی آمریکا تاثیر خواهد گذاشت. واکنشهای ترامپ به تازهترین بحرانها – تهدید او به بستن مرز، تلاشهای او برای دشوارتر کردن روند پناهجویی و کاستن از میزان کمکهای آمریکا به کشورهای آمریکای مرکزی- از دل چنین گرایشهایی ظاهر میشود؛ و همانطور که میتوان انتظار داشت، واکنشهای او با تشویق مردم به اینکه هر چه زودتر دست به مهاجرت بزنند و با حذف برنامههایی که میتواند به کاستن از خشونت در کشورهای همسایه کمک کند، نه تنها مشکلات را تخفیف نداده بلکه آنها را تشدید نیز کرده است.
دو سال و نیم گذشته ما را به تلاقی گاه حساسی رسانده است. سیاستهای مهاجرتی مبتنی بر حبس، اخراج و نظامی گری ثابت کرده اند که شکستی مصیبت بار بیش نیستند و ترامپ همچنان با سماجتی مضاعف به ادامه مسیری اصرار دارد که رنج افراد و خانوادههای بیشماری را به دنبال دارد. او به پشتوانه قدرت جایگاه و حمایت متحدان ضد مهاجرت خود، هر روز دکترین شوک خود را برای منحرف کردن حواسها و سردرگم کردن ادامه میدهد. همراه با رشد این بحران، خطر و پتانسیل لطمات بیشتر نیز افزایش پیدا میکند.
با این حال هر چه بحران بزرگتر میشود، احتمال تغییر مثبت نیز افزایش پیدا میکند. دیدن اینکه کمکها به دیگر کشورها برای مقابله با خشونت و فقر، سرمایه گذاری بسیار خردمندانه تری از صرف میلیونها دلار روی پهبادها و دیگر تجهیزات نظامی است، نباید کار چندان دشواری باشد. با اندکی آگاهی، درک غیراخلاقی بودن زندانی کردن مهاجران در تاسیسات نگهداری نباید کار شاقی باشد. فهم اینکه بدیل بسیار بهتر (و بسیار کم هزینه تر) برنامههای مساعدت اجتماعی میتواند به مردم کمک کند تا در اجتماعات خود ادغام شوند یا درک اینکه حذف انگ جرم انگاری از میلیونها تن میتواند پتانسیل انسانی را به طرقی غیر قابل تصور تحقق بخشد، کار ناممکنی نیست.
شاید در جو سیاسی فعلی حاکم بر کشور، این دیدگاهها از نگاه خیلی از افراد، بیگانه یا حتی تهدید آمیز به نظر برسد و اطمینان از شنیدن منصفانه صدای آنها در میان سرو صدای دکترین شوک ترامپ، دشوار و خسته کننده باشد. اما رنجهای امروز بی ثمر نمیماند و در دراز مدت، این رنجها نویدبخش دیدگاهی جامعتر و غنیتر نسبت به اجتماع انسانی خواهند بود.
منبع: فارس
انتهای پیام/