به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، تا چندی دیگر پنجاهمین سالگرد فرود آپولو ۱۱ روی ماه از راه میرسد. در سال ۲۰۱۶ یک مطالعه نشان داد که از نظر ۵۲ درصد از مردم انگلیس ماموریتهای آپولو قلابی است.
بشیتربخوانید: ساخت پایگاه فضایی با استفاده از رباتهای کارگر در ماه
این بدبینی درمیان آن دسته از پاسخگویانی بیشتر است که سن و سالشان کمتر از آن است که این واقعه را به طور زنده از تلویزیون مشاهده کرده باشند: در مقایسه با ۳۸ درصد کسانی که ۵۵ ساله یا بیشتر هستند، ۷۳ درصد افراد ۲۵ تا ۳۴ ساله معتقدند که انسان هیچگاه روی ماه فرود نیامده است.
به نظر میرسد با گذشت هر سال این اعداد نیز بیشتر میشود. ده سال پیش تعداد ناباوران انگلیسی فقط ۲۵ درصد بود. معلوم نیست که آنها امروز چه نظری دارند، اما یک نظر سنجی که در سال ۲۰۱۸ از سوی مرکز تحقیقات افکار عمومی روسیه انجام شد، نشان داد که ۵۷ درصد روسها بر این باورند که هرگز یک سفینه سرنشین دار روی ماه فرود نیامده است.
این درصد در میان کسانی که تحصیلات بالاتری دارند افزایش پیدا میکند. به عبارت دیگر هر چه میزان تحصیلات افراد بیشتر میشود و توانایی استدلال منطقی آنها افزایش پیدا میکند، عده کمتری از آنها به فرود انسان بر روی ماه معتقد میشوند.
به نظر میآید که در آمریکا این درصد بسیار پایینتر است: در یک نظرسنجی که در سال ۱۹۹۹ از سوی موسسه گالوپ انجام شد، نشان داد که تنها ۶ درصد آمریکاییان نسبت به فرود انسان بر روی ماه تردید دارند و تحقیقاتی که موسسه پیو در سال ۲۰۱۳ انجام داد، حاکی از آن بود که این تعداد صرفا به ۷ درصد افزایش پیدا کرده است. پس تعجبی ندارد که بر اساس نظرسنجی دیگری که موسسه پیو در سال ۲۰۱۰ انجام داد، ۶۳ درصد از آمریکاییان اطمینان خود را نسبت به این امر ابراز کرده باشند که ناسا تا سال ۲۰۵۰ یک فضانورد را روی مریخ فرود میآورد.
تا پیش از گسترش اینترنت تقریبا چیزی در مورد فرضیه حقه فرود انسان روی ماه شنیده نمیشد و با گسترش استفاده از یوتیوپ که این امکان را به وجود آورد تا هر فرد علاقه مندی فیلم فرود آپولو بر روی ماه را با دقت مورد بررسی قرار دهد، رشد این فرضیه آهنگ شتابان تری به خود گرفت. تا پیش از آن افرادی که تردیدهای جدی در این باره داشتند، ابزارهای چندانی برای به اشتراک گذاشتن تردیدهای خود و اقناع کردن دیگران در این باره در اختیار نداشتند.
یکی از افراد پیشگام در این زمینه بیل کیزینگ بود که در سال ۱۹۷۶ در کتابش که خود آن را منتشر کرده بود این موضوع را مطرح کرد. کتاب او «ما هرگز روی ماه فرود نیامده ایم: شیادی سی میلیارد دلاری آمریکا» نام داشت. شاید بتوان او را یک هشدار دهنده نامید، چرا که او زمانی برای راکت داین کار کرده بود، شرکتی که مسئولیت طراحی و ساخت راکتهای آپولو را بر عهده داشت. سپس به رالف رنه میرسیم با کتاب خود «میان ماه ناسا تا ماه گردون!» که او نیز خودش ناشر کتابش بود.
تحقیقات عمق و دامنه بیشتری پیدا کرد و در حدود سی امین سالگرد فرود آپولو ۱۱ این ناباوری شکلی اپیدمیک پیدا کرد. این کار به لطف سینماگر بریتانیایی دیوید پرسی انجام شد که به همراه مری بنت نویسنده کتاب «ماه تاریک» بود و مستند سه ساعتهای را با مجری گری رونی استرونج کارگردانی کرد که «چه اتفاقی روی ماه افتاد؟ تحقیقی در مورد آپولو» (۲۰۰۰) نام داشت. این فیلم تا امروز برای تمام علاقه مندانی که به دنبال کسب دیدگاهی آگاهانه پیرامون این موضوع هستند، منبعی ارزشمند باقی مانده است.
سپس فیلم بسیار کوتاهتر «اتفاق بامزهای که در مسیر ماه رخ داد» (۲۰۰۱) به کارگردانی بارت سیبرل ساخته شد که آگاهیهای ارزشمندی را در مورد پس زمینه تاریخی این اتفاق به دست میداد. سیبرل همچنین فضانوردان ناسا را با این چالش مواجه کرد تا برابر دوربینها به انجیل سوگند بخورند که آنها روی ماه پا گذاشته اند. او در فیلم «فضانوردان عصبانی میشوند» این سکانسها را در کنار تصاویر مفید بیشتری از اظهارات بسیار خجالت آور و آزار دهندهای قرار داد که فضانوردانی که ظاهرا روی ماه پا گذاشته بودند بیان کرده بودند، اما این سخنان به سختی قابل پذیرش و اقناع کننده به نظر میآمدند؛ از جمله آلن بین سرنشین آپولو ۱۲ از سیبرل یاد گرفت که او از میان کمربند تشعشعات فان آلن عبور کرده، فیلمی که حتما باید آن را دید.
سپس با استفاده از مواد به کاررفته در ساخت این فیلمها و دیگر منابع، نوبت به مستند تلویزیونی تعیین کننده «آیا ما روی ماه فرود آمدیم؟» (۲۰۰۱) به کارگردانی جان مافت برای فاکس تی وی رسید. بر اساس اطلاع و قضاوت من این مستند کماکان بهترین مقدمه بر استدلالهای «فرضیه پردازان حقه فرود انسان روی ماه» به شمار میرود.
کتابهای بسیار معدودی درباره این موضوع در دسترس قرار دارند. من جز «یک گام کوچک؟ حقه بزرگ فرود انسان بر ماه و مسابقه به سمت سلطه بر زمین از فضا» از وجود کتابی که تحقیقاتی به این گستردگی درباره این مسئله انجام داده باشد اطلاع ندارم. این کتاب نوشته پژوهشگر آلمانی گرهارد ویزنوسکی است که در اصل در سال ۲۰۰۵ منتشر شد و بیشتر استنادهای من نیز به همین کتاب است.
نمیخواهم در مورد تمام شواهد عرضه شده در این منابع بحث کنم. فقط میتوانم مراجعه به این منابع بعلاوه برخی منابع دیگر را توصیه کنم. من صرفا مطالبی که آنها را متقاعد کنندهترین استدلالها میدانم جدا خواهم کرد و برخی تحولات را که در دوره زمانی بعد از انتشار آنها رخ داده به آنها میافزایم و جامعترین نتیجه گیری خودم را هم به آن اضافه میکنم و با قرار دادن مسئله در دورنمای تاریخی گسترده تر، آموزههایی را از آن استخراج میکنم که تماما به «ماتریکسی» مربوط هستند که در آن زندگی کرده ایم.
اول از همه باید هدف چنین کندوکاوی را روشن کنیم. ما نباید انتظار هیچ مدرک قطعی را داشته باشیم که ثابت کند نیل آرمسترانگ یا هر سرنشین دیگر سفینههای آپولو روی ماه گام نگذاشته است. با توجه به فقدان شواهد غیر قابل مناقشهای که نشان دهد او دقیقا در همان زمانی که ادعا میکند روی ماه پا گذاشته در جای دیگری (مثلا جایی در مدار زمین) حضور داشته، نمیتوان این موضوع را ثابت کرد. در اکثر موارد نمیتوان اثبات کرد که چیزی اتفاق نیفتاده، درست همانطور که نمیتوان اثبات کرد چیزی وجود ندارد.
برای مثال نمیتوانید اثبات کنید که اسبهای تک شاخ وجود ندارند. به این دلیل که ارائه شواهد منوط به کسی است که ادعا میکند آنها وجود دارند. اگر من بگویم که شما قدم روی ماه نگذاشته اید، مثلا چنین جوابی را قبول نخواهید کرد: «نه تو ثابت کن که من پا نگذاشته ام.» آیا اگر من ناسا باشم این تفاوتی ایجاد میکند؟ بله ایجاد میکند، چون دروغگو خواندن ناسا به ناگزیر شما را به سمت زیر سئوال بردن تمام چیزهایی سوق میدهد که موجب شده اند مدعیات دولت و رسانههای جریان اصلی را باور کنید. به راستی که جهش بزرگی است! درست مثل کودکان والدین سوء استفاده گر، شهروندان نجیب دولتهای سوء استفاده گر نیز تمایل دارند شواهد بدکرداریهای دولتشان را نادیده بگیرند؛ و به این ترتیب مردم انتخاب میکنند فرود مکرر انسان به روی ماه را باورکنند، بی آنکه حتی شواهد و مدارکی مطالبه کنند، صرفا به این دلیل که «آنها که برای بیشتر از ۵۰ سال به ما دروغ نمیگویند، اینطور نیست؟ رسانهها هم در این مدت طولانی این دروغ را فاش نکرده اند (واترگیت را به یاد داشته باشید!) تازه آن ۲۵۰ هزار نفری را که درگیر این پروژه بوده اند چه میگویید؟ آخر یک نفرشان باید به حرف در میآمد.» من عملا میتوانم صدای خودم را بشنوم که تا همین ۱۰ سال پیش اینطور حرف میزدم. در واقع به تمام این مخالفتها باید رسیدگی کرد.
اما پیش از آن نکته علمی وجود دارد که با یک سئوال آغاز میشود: آیا ناسا میتواند ثابت کند که آنها انسان را روی ماه فرود آورده اند؟ اگر پاسخ منفی است گام بعدی این است که تصمیم بگیریم آیا ما باید حرف آنها را بپذیریم یا خیر؛ و این مستلزم کندوکاو در مورد چیزی است که میتواند دلایل حقهای به این بزرگی باشد.
اما فایده فرضیههای حقه فرود انسان بر ماه چیست؛ زیرا هر سالی که میگذرد انسانها بیشتر به فکر فرو میروند: «اگر بین سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲ فرستادن یک انسان به روی ماه به آن آسانی بوده، چرا از آن زمان به بعد دیگر چنین کاری انجام نشده است؟» کمتر از نیمی از بریتانیاییها و روسها هنوز به فرود انسان بر روی ماه باوردارند. در میان تحصیل کردگان این درصد به سرعت رو به کاهش است. بیست سال دیگر چه اتفاقی خواهد افتاد، زمانی که آمریکاییان ببینند دیگر کسی جز خودشان به سختی این موضوع را باور میکند؟ آیا ایالات متحده آمریکا از افشای این حقه بزرگ جان سالم به در خواهد برد؟
اگر فرود آپولوها روی ماه قلابی باشد، برای شروع باید پرسشهای جدی را از ناسا پرسید. سپس لازم خواهد شد در این باره که ایالات متحده آمریکا از جنگ جهانی دوم به این سو چه تحولاتی را از سر گذرانده تا به کشوری که امروز هست تبدیل شود، به طور جدی اندیشه کرد؛ و فراتر از اینها اثبات حقه فرود انسان بر ماه شروعی است آرمانی برای تامل درباره کنترل هیپنوتیزم کنندهای که تلویزیون و رسانههای خبری بر ذهن ما پیدا کرده اند؛ و این تنها مسئلهای سیاسی نیست. این نبردی بر سر جانهای ماست.
منبع: فارس
انتهای پیام/