سرطان بیماری است که مرگ را برای بسیاری افراد تداعی می کند اما در این بین یک جوان ایرانی توانسته بیماری را از دوران کودکی تاکنون شکست دهد.

ماجرای  جوان ایرانی که سرطان را شکست دادبه گزارش  حوزه بهداشت و درمان گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان؛  سرطان بیماری است که اسمش هم ترسناک است و لرزه بر اندام انسان می اندازد، بسیاری از افرادی که به این بیماری مبتلا می شوند به محض شنیدن اسم بیماری دنیا برایشان تیر و تار می شود و مرگ را در یک قدمی خود می بینند.
این درحالی است که برخی افراد سرسخت و مقاوم با تلاش و امید روند درمان خود را طی می کنند و این بیماری هولناک را شکست می دهند، علی یکی از این دست افراد است که از 10 سالگی با مهمان ناخوانده ای در سرش زندگی کرده و توانسته با امید بیماری سرطان خود را شکست دهد و اکنون پس از سال ها هم زیستی با یک تومور مغزی، دانشجو شده است و از مبارزه خود با بیماری اش سخن می گوید.

 ماجرای مبارزه یک جوان ایرانی با سرطان از سن 10 سالگی تا دوران دانشجویی

علی، فرزند مبتلا به سرطان محک است که سال‌ها پیش نامه‌ای به تومور خود نوشت و آن را دوست خود خواند، علی در آن زمان 10 سال داشت و در این نامه نوشت: «یه روز خیلی گریه کردم. اما بعد تصمیم گرفتم باید با بیماری‌ام دوست می شدم، فهمیدم اگر باهاش مهربون باشم اونم کمتر اذیتم می‌کنه، یه دوست خوب و همیشگی، با هم منچ بازی می‌کردیم یه مهره مال من یه مهره مال تومور، همیشه مهره من مهره تومور رو شکست می‌داد، مامانم می‌گفت، خدا برای بچه‌های مریض یه فرشته می‌فرسته که همون مریضی اوناست، این فرشته همیشه همراه اوناست و اگه خیلی اذیت کنی فرشته هم ناراحت میشه، من از همون موقع با مریضیم دوست شدم، هر روز براش جوک تعریف می‌کردم و باهاش حرف می‌زدم و درد دل می‌کردم.»

علی، امسال 18 ساله شد و توانست در رشته محبوبش که کامپیوتر بود قبول شود، او که در حال حاضر دانشجوست، باز هم نامه‌ای نوشت و از مبارزه با بیماری‌اش گفت، بیماری که 14 سال است همراهی‌اش می‌کند و دوست او شده است.
متن نامه علی به شرح زیر است.
 
«من علی هستم. 18 ساله که از چهارسالگی تومور مغزی دارم. موقعی که مامانم دنبال یک مهدکودک خوب بود که اسمم را بنویسد، من بیمار شدم و در همین موقع بود که فهمیدیم من تومور مغزی دارم و به جای مهدکودک راهی بیمارستان و اتاق عمل شدم، روزهای بیماری و تشخیص بسیار سخت گذشت و من هر روز می‌دیدم که مادرم غمگین و غمگین‌تر می‌شود.
 
روزها گذشت و من برای شیمی درمانی با محک و دکتر پروانه وثوق که انسان واقعی و مهربانی بود، آشنا شدم، من محک را مهدکودکی بزرگ با مربی‌های مهربان و خوب می‌دانستم، هر چند درمان سختی‌های خودش را داشت ولی در کنارش بازی و اوقات خوبی هم بود، من در بیمارستان با بچه‌های زیادی از سراسر ایران و حتی کشورهای دیگر آشنا شدم.
 
درمان ادامه داشت، مادرم پا به پای من در کنارم بود، من به مدرسه رفتم، با وجود اینکه بیمار بودم اما همیشه باید نمره خوب می‌گرفتم و درسم را خوب می‌خواندم، یک روز که دائم می‌گفتم من مریضم، شیمی درمانی می‌شوم ونباید درس بخوانم، مامانم گفت خیلی از آدم‌های بزرگ بیماری سخت‌تر از تو دارند و حتی نمی‌توانند حرکت کنند اما تمام دنیا را با حرکت چشم هدایت و راهنمایی می‌کنند، تو هم کاری کن که همه بفهمند بیماری چیزی نیست که آدم‌ها را محدود می‌کند، این آدم‌های اطراف هستند که آن آدم را محدود می‌کنند.
 
از آن روز تصمیم گرفتم هر کاری را که می‌توانم انجام دهم و بیماری من مانع هیچ کاری نباشد. من با بیماریم مبارزه نکردم. آن را خوب شناختم و حواسم بود اگر می‌خواست فریادی بزند، من بلندتر از آن فریاد می‌زدم که بفهمد من از او نمی‌ترسم،  من با تومورم بزرگ شدم، بهش عادت داشتم و فکر می‌کردم جزئی از وجودم است و باید باشد، او بهترین دوست من بود اما همیشه دوستی ما بدون دغدغه و دردسر نیست ولی می‌توانیم با هم کنار بیاییم.
 
من و تومورم با هم درس را تمام کردیم، بعضی از مواقع فکر می‌کنم او هم من را دوست دارد ولی دلش نمی‌آید تنهام بگذاره، من همیشه سعی کردم قوی‌تر از آن باشم و چند قدم جلوتر، بیماران مبتلا به سرطان از اسم این بیماری بیشتر از خودش می‌ترسند ولی تنها این بیماری نیست که انسان‌ها را از بین می‌برد، خیلی بیماری‌های خطرناک‌تر و حوادث طبیعی بیشتر ممکن است به مرگ انسان‌ها منجر شود.
 
مادرم می‌گوید به دنیا آمدن و مردن آدم‌ها دست خودشان نیست اما بین این دو که زندگی کردن است دست خودمان است که چطور انسانی باشیم، من امروز دانشجو هستم در طول این مدت و بعد از گذشت 14 سال سختی‌ها و دردهای زیای را تحمل کردم اما همیشه گفتم کوتاه نمی‌آیم زندگی!»
 
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۹
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
امیرحسین صادقی
۲۲:۳۴ ۲۰ بهمن ۱۳۹۸
سلام به تو دوست عزیزم ، علی جان .
امیدوارم از سلامتی که مدت ها آرزوی داشتنش را داشتی لذت ببری و زندگی به کامت باشه . واقعا بهت تبریک میگم عزیزم و جای شکر داره که هنوز امید زنده است و به ما انگیزه و شوق حرکت می دهد .
من هم مثل تو بیمار شدم دو سال پیش ، دچار بیماری دیابت نوع 1 شدم (17 سالمه)
و این بیماری شروع مقدمه ای بود بر یادگیری قوانین جهان هستی و کار کردن بر روی خودم و افکار و احساساتم و پیدا کردن ریشه این بیماری .
الان که دوسال از اون موقع میگذره من به لطف الله مهربان دارم به سلامتی نزدیک تر میشوم و مطمعنم که میتونم سلامتیم رو بدست بیارم و به افرادی هم که دچار بیماری هستند کمک کنم تا سالم شوند .
زندگی همان چیزی است که در فکر توست ، پس ابتدا در فکرت زندگی کن و در واقعیت تجربه اش کن
امیدوارم همه مردمان جهان در سلامتی و تندستی به سر ببرند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۰۷ ۰۱ مرداد ۱۳۹۸
درودبه شرفت مرد
Iran (Islamic Republic of)
فاطمه
۱۵:۰۴ ۱۵ خرداد ۱۳۹۸
آفرین به شما و مادرتان. انشاالله که همیشه موفق و پیروز باشید واقعا قابل تحسین هستید.
Iran (Islamic Republic of)
تورج
۰۳:۲۶ ۱۵ بهمن ۱۳۹۷
دمت گرم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۵۱ ۱۳ خرداد ۱۳۹۷
خدا شفا بدهد هم برای شما و هم برای بقیه بیماران صعب العلاج
Iran (Islamic Republic of)
لیلا
۰۸:۴۲ ۱۳ خرداد ۱۳۹۷
ما از تو واقعا باید یاد بگیریم چطور بر مشکلات مون پیروز بشيم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۲:۲۲ ۱۳ خرداد ۱۳۹۷
خسته نباشی پهلوون
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۳۴ ۱۳ خرداد ۱۳۹۷
خیلی مردییییی خدا کمکت کنه ❤❤❤
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۱۳ ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
افرین بر تو انشاالله همیشه موفق وسربلند باشی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۵۷ ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
انسان اگر قوی باشه واراده کنه میتونه همه چیز رو شکست بده با درمان و ورزش وروحیه خوب
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۵۷ ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
انسان اگر قوی باشه واراده کنه میتونه همه چیز رو شکست بده با درمان و ورزش وروحیه خوب
Iran (Islamic Republic of)
دوست
۲۱:۴۷ ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
خدا حفظ ت کنه.انشااله همیشه سالم و موفق و شاااااد شاااااد باشی..
Germany
ناشناس
۲۱:۳۵ ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
احتمالا شیمی درمانی نکرده بود ، قریب به اتفاق بیمارانی که شیمی درمانی میکنند سلولهای سالم بدنشان هم نابود میشود و در مدت کوتاهی با درد و رنج و افسردگی از دنیا میروند.

چرا روش جایگزینی که چندی پیش در کنفرانس پزشکی تهران مطرح شد عملی نمیشود؟؟
Germany
ناشناس
۲۰:۳۴ ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
خدا یا شفاش بده این جوانو و هرکس که بیماری داره شفاپیداکنه
Germany
ناشناس
۲۰:۳۴ ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
خدا یا شفاش بده این جوانو و هرکس که بیماری داره شفاپیداکنه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۵۸ ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
برای شفای همه مریضان دعا کنیم....آمین
United States of America
ناشناس
۱۹:۲۸ ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
خدا همه مریض ها رو شفا بده پدرم تازه از بیمارستان مرخص شده واقعا خیلی سخته فقط امید به خدا می تونه در مقابلش به ایسته
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۱۰ ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
سلام از خدای بزرگ شفای عاجل برای تمام بیماران وهمچنین برادر عزیزمون میخواهیم..به حق این شبهای عزیز آمین.
United States of America
ایمان
۱۷:۰۳ ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
خیلی بزرگی پسر.
آخرین اخبار