به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شما چطور توی خانه به همسرتان کمک میکنید؟ واقعاً کمک کردن به همسر از ترس است یا تفاهم و همدلی؟ این گفتوگو بین مردان خریدار زیادی دارد. اگر یادتان باشد یک زمانی حتی کارت «زن ذلیلهای مقیم مرکز» مد شده بود. یک جور دعوت به انجمن زن ذلیلها بود و شوخیهایی از این دست که فلانی «انجمن وام هم میده و برای شب هایی که مجبوری بیرون خونه سر کنی، میهمانسرا هم داریم.»
بعضی از آقایان پا را از این هم فراتر میگذاشتند و روز زن برای همکارشان شاخه گلی میگرفتند که مثلاً زن ذلیلی مثل تو با زن فرقی ندارد و از این حرفها که ریشه در نگاهی جنسیتی میتواند داشته باشد و اینکه بالاخره زن جنس دوم است و مرد همه کاره و سالار و آقا. حرف حرف مرد است و تصمیم تصمیم مرد.
در این بین مردهایی هستند که با جسارت اعتراف میکنند که در کارهای خانه به همسرشان کمک میکنند و هیچ ایرادی هم در آن نمیبینند و اهمیتی به متلکگویی دوست و همکارشان نمیدهند.
اما یک دسته از مردها را هم میشود مردان لافزن نامید؛ آدم حرفی و آدم برفی. آدم حرفیهای آدم برفی بقیه را مسخره میکنند که مرد برای کار بیرون ساخته شده و کار خانه هم مربوط به زناست و لاغیر. مردی که به زنش در امور خانه کمک میکند زن ذلیل است و از ترس مجبور به کارمیشود و چه و چه. اما وقتی ته ماجرا را در میآورید میبینید خودشان از آن زن ذلیلهای حرفهای هستند که حتماً نمونههایش را سراغ دارید.
اما دسته بعدی مردان مردسالارند که شاید آخرین نمونهاش همان رستم شاهنامه باشد. مردانی که اعتقاد دارند مرد توی خانه نباید دست به سیاه و سفید بزند و زشت و زننده است که مرد برای خودش چای بریزد و خودش پشتی پشتش بگذارد.از زمانی که مرد وارد خانهاش میشود باید همه کارهایش را زن و دخترش انجام بدهند، از درآوردن جوراب گرفته تا دست به حوله دم دستشویی ایستادن. البته شما هم میدانید که نژاد اینگونه مردها خیلی وقت است که منقرض شده و لااقل بعد از انقلاب مشروطه به این طرف، تک و توک سر برآوردهاند و از دنیا رفتهاند.
حالا که دیگر زمانه عوض شده و زنها صبح تا شب توی اداره کار میکنند و ما مردها هم در مرتب کردن خانه و جاروکشیدن و ظرف شستن و غذا درست کردن و بچهداری حرفهای شدهایم. حالا که زن بیرون از خانه کار میکند چه میشود ماهم چند تکه ظرف بشوییم یا خانه را جارو بکشیم. راستی توی خانه شما دستشویی را کدامتان کفشو میزنید و برس میکشید؟ خانم یا آقا؟ این یک سؤال کلیدی از آدم حرفیهای آدم برفی است یعنی همانهایی که بقیه را به خاطر زن ذلیلیشان مسخره میکنند. این گونه از مردها در مواجهه با این پرسش گیج میشوند. اگر بگویند نه به ما چه مربوط، خب پاسخش این است که فلانی خجالت نمیکشی زن با آن همه لطافت دستشویی پاک کند؟ اگر گفت نه این یکی کار خشن و مردانه است و من خودم تمیز میکنم، میتوانید بگویید وقتی توالت میشویی، ظرف شستن که دیگر کاری ندارد.
جامعه شناسان میگویند وضعیت برزخی جامعه در میانه راه سنت و مدرنیته و خانواده گسترده و خانواده هستهای یکی از علتهای اصلی سرگیجه مردان در این زمینه است. دکتر مهیار روح افزا، جامعهشناس خانواده با اشاره به سیر تحولات اجتماعی از زمان مشروطه تاکنون و نقش تغییرات زندگی اجتماعی از زندگی قبیلهای و جمعی به زندگی هستهای یا زوج محور، میگوید: «خانواده تا 100 سال پیش برپایه الگوهای رفتاری دیگری بنا شده بود که اصطلاحاً به آن خانواده گسترده میگویند. در خانواده گسترده پسران در یک خانواده کنار پدر و پدر بزرگ زندگی میکردند و سرپرستی کل خانواده هم با ریش سفید خانه بود که بعد از مرگ، پسر ارشد جایگزین میشد. بنابراین از نظر فرهنگی با نوعی مردسالاری مواجه بودیم و زن حق بیرون آمدن از اندرونی نداشت.
بعد از انقلاب مشروطه و با مواجهه جدی اجتماعی با غرب بویژه بعد از ورود صنعت نفت و ورود زنان به عرصههای مشارکت اجتماعی خانوادههای گسترده کوچکتر شدند تا اینکه اکنون با نوعی از خانواده که جامعهشناسان به آن خانواده زنوشوهری میگویند مواجهیم. در خانواده زنوشوهری مسئولیت به طور مساوی بین زن و مرد تقسیم میشود و ارتباط طایفهای هم کم میشود.
جدا شدن فرزندان از خانواده و تشکیل یک خانواده جدید همچون غربیها شکل ارتباطات را تغییر داده و الگوهای رفتاری به الگوهای دیگری تبدیل شده است؛ مثلاً تصمیمگیریهای جمعی به جای تصمیم فردی ریشسفید خانه، برابری حقوق زن و مرد و کاهش ارتباطات چهره به چهره با فامیل.»
دکتر روحافزا در ادامه میافزاید: «فرآیند تحول زندگی ارگانیکی به مکانیکی در طول 100سال گذشته کامل نشده و این وضعیت برزخی مشکلاتی در تعاملات خانوادهها بهوجود آورده است. از وضعیت قبلی بریدهایم و وارد وضعیت جدید هم نشدهایم. به عنوان مثال تا چند سال پیش رانندگی زنان در جامعه ما بسیارغیرعادی و تابوشکنی محسوب میشد. زنانی که رانندگی میکردند انگشتنمای دیگران میشدند و نگاههای طعنهآمیزی آنها را همراهی میکرد. حالا تعداد رانندگان زن از مردان بیشتر شده اما مردان زیادی هستند که نمیدانند دقیقاً با این وضعیت چه کنند.
بحث کار کردن مردها در خانه هم جزو همین تعارضات است. در خانواده گسترده پیشین، کار کردن مرد در خانه بسیار زشت و ناباورانه قلمداد میشد و رسیدگی به امور خانه و فرزندان برعهده زن گذاشته شده بود ولی در زندگی شهری امروز و خانوادههای کوچک زن و شوهری، برپایه زوج محوری مشارکت زن و مرد در کارهای خانه موضوعی عادی است. مردانی که ادعا میکنند در خانه کار نمیکنند تحت تأثیر نگرشهای قدیمی هستند. از یک طرف در وضعیت جدیدی زندگی میکنند از طرفی ذهنیتی گذشته گرا دارند.»