استاد فاطمي مي فرمايند:«خانمي است شوهرش بسيار متدين و اهل نماز و روزه؛ خانم افسرده شده است. رسيدگي کرديم ديديم 20 سال اين آقا صبح گفته خداحافظ، شب گفته سلام. بله، همان آدم مومن مقدس. نماز جماعتش را همه در مسجد خوانده و آمده است. بله بعضي ها دين را مسخره کرده اند. دين اين نيست که عزيز من. شب مي آيد خانه. حاجي شام داريم ، بياورم؟ با يک لحني مي گويد: چي داريم؟ يک لقمه خورده مي گويند حاجي خوابش برد. صبح هم بيدار شده نماز و تعقيبات. بعد هم با اخم خداحافظ. نه يکي نه دوتا، بلکه يک گوني پر؛ خانم ها نامه نوشتند.
حرفشان اين است که جيبمان پر از پول است. طلا، امکانات و خانه بزرگ.... ولي محبت نديديم. اين موضوع يک طرفه نيست. از آن طرف آقا داريم که خانم افسرده اش کرده است. اين قدر خانم بداخلاقي کرده آقا نمي داند چه کار کند؟ يک خرده بنشينيد محاسبه نفس بکنيد. در بهار درختان را هرس مي کنند، چندتا گل مي کارند. چند تا گل بکاريد. گل رافت و عطوفت بکار! خانم، آقا! ببينم مي تواني اخلاقت را خوب کني! مي تواني فرياد نزني! مي تواني غضبت را کنترل کني! وقتي به باغچه رسيدگي مي کنند، بعضي گياه ها را که خشک شده، در بهار از ريشه در مي آورند. اين تکبر را بيندازيد دور. گياه از خود راضي بودن را بينداز دور. پس کي مي خواهيم متحول شويم؟»
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
متشکر