به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شاعران آیینی کشورمان درباره امام هادی (ع) شعر سرودند. در اینجا این اشعار را بخوانید
(مهدی رحيمی)
تمام زاويهها را كشيدهای قائم
آهای سَروْ قَدِ سروترين، سرت سالم
پدر غريب، پدر آشنا، پدر مظلوم
پسر مراد، پسر دلربا، پسر عالم
نشانه هاي امامت تمام شد وقتي
شكفت كُنج ِ لبت خالی از بنی هاشم
توبا لباس سپيدی و با لباس ِ سياه
به طوفِ روی شما كعبه ميشود عازم
زيارتی به بلندايِ جامعه از توست
زيارتی كه شبِ قدر میشود لازم
زيارتی كه خودش هست محتشم پرور
درست كرده به كَرّات اكبر ِ ناظم
علی اکبر لطیفیان
آستان خدا کمال شما
هفت پرواز زیر بال شما
با شما می شود به قرب رسید
ای وصال خدا وصال شما
گاه با آدم و گهی با نوح
بی زمان است سن و سال شما
مثل جبرئیل میشود بالم
با همین غوره های های کال شما
روزگاری ست در پی دلم آید
گر چه ناقابل است مال شما
بال ما را به آسمان ببرید
تا خداوند لا مکان ببرید
هر کسی تو را سلام کند
به مقام تو احترام کند
کاش در صحن سامرات خدا
تا قیامت مرا غلام کند
پر و بال کبوترانه ی من
در حریم تو میل دام کند
هر که بی توست واجب است به خود
خواب احرام را حرام کند
بر دلم واجب است بعد طواف
عرض دین محضر امام کند
نیمه ی ماه حج که شد باید
شیعه در محضر شما آید
ای مسیحای سامرا هادی
آفتاب مسیر ما هادی
علی بن محمد بن علی
نوه ی اول رضا هادی
نیست جز دامن کرامت تو
پردهٔ خانهٔ خدا هادی
ذکر هر چهارشنبه ام این است
یا رضا یا جواد یا هادی
به ملک هم نمی دهم هرگز
گریهٔ زائر تو را هادی
یک شبی را کنار ما ماندی
سر سجاده جامعه خواندی
تو دعا را معرفی کردی
مرتضی را معرفی کردی
با فراز زیارت سبزت
راه ما را معرفی کردی
مرتضی و حسین و فاطمه و
مجتبی را معرفی کردی
نه فقط اهل بیت را بلکه
تو خدا را معرفی کردی
سامرایت غریب بود اما
کربلا را معرفی کردی
با تو ما مرتضی شناس شدیم
تا قیامت خدا شناس شدی
ریشه های محبت ما تو
مزرعه های سبز دنیا تو
خواهش سرزمین پائین من
اشتیاق بهشت بالا تو
گاه ابلیس می شوم بی تو
گاه جبریل می شوم با تو
من نمی دانم این که من دارم
به تو نزدیک می شوم یا تو
چه کسی از مسیر گمراهی
داده ما را نجات؟... آقا تو
تو مرا با ولایتم کردی
آمدی و هدایتم کردی
دل من در کفت اسیر بود
به دخیل تو مستجیر بود
گر شود ثروتم سلیمانی
باز هم بر درت فقیر بود
شکر حق می کنم صدای بلند
حضرت هادی ام امیر بود
آبرو خرج می کنی بس که
کرم سفره ات کثیر بود
شب میلاد تو به ذی الحجه
مطلع شوکت غدیر بود
ریشه ي ناب اعتقاد علی
پسر حضرت جواد علی
دوست دارم گدای تو باشم
سائل دست های تو باشم
مثل بال و پر کبوترها
دائماً در هوای تو باشم
دوست دارم که از زمان ازل
تا ابد خاک پای تو باشم
نیمه شب های ماه ذی الحجه
زائر سامرای تو باشم
یا دعای قنوت من باشی
یا قنوت دعای تو باشم
ما فقیریم سفره ای وا کن
سامرایی حواله ی ما کن
با تو این عقل ها بزرگ شدند
اعتقادات ما بزرگ شدند
پای دل های شیعیان آن قدر
گریه کردید تا بزرگ شدند
با نگاه تو با محبت تو
اِبن سکّیت ها بزرگ شدند
خوب شد بچه های هیئت ما
پای درس شما بزرگ شدند
بچه های قبیله ما با
کربلا کربلا بزرگ شدند
بی تو دل های ما بهار نداشت
مثل یک شاخه ای که بار نداشت
(حسين رستمی)
وقتش شده که باز به سجاده رو کنید
وقتش رسیده با خودتان گفت و گو کنید
وقتش رسیده است که در چنتهی قنوت
کار شفاعت همه را باز رو کنید
باید حصیر سادهی بیآبروی را
جا زیر پای داده و با آبرو کنید
گیرم که آبِ سَرد نیاورد خادمت
باید به آب گرم بهشتی وضو کنید
باید که باز زخم و جراحات شیعه را
با دست مرحمت گر مرهم، رفو کنید
امشب دوباره سمت خدا ساده می روید
از جاده ی حصیریه سجاده می روید
(مسعود اصلانی)
بال كسي به اوج هوايت نمی رسد
حتي ملك به گرد دعايت نمی رسد
دسـتان آسمان به بلنـداي آسمان
بر خاك ريشههای عبايت نمیرسد
آقا بدون نور تو حتی فرشته هم
گمراه میشود ؛ به هـدايت نمیرسد
تو چهارمين علی سرير ولايتی
درك زمين به فهم ولايت نمیرسد
فخر گدايی سر كويت همين بس است
صد پادشاه هم به گدايت نمی رسد
ما را غلام حضرت هادی نوشته اند
دیوانگان غیر ارادی نوشته اند
وقتی قرار شد که كمی سروری كنم
بايد هميشه پای شما نوكری كنم
روی زمين كه رد و نشان از شما كم است
بايد نظر به نقطهی بالاتری كنم
وقتی قرار شد به تو نزديك تر شوم
بايد كه التماس به چشم تری كنم
بار رسالت غم تو روی دوش من
پس میتوان به عشق تو پيغمبری كنم
با اين گدايی سر کوی تو بیگمان
بايد به كل عالميان سروری كنم
انتهای پیام/