به گزارش
گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، ازدواج نخستین سنگ بناى تشكیل خانواده و بالطبع، جامعه و اجتماع بوده که میزان اندیشه و تدبر آن در میزان پیشرفت، انحطاط و صعود یا سقوط جامعه تاثیرگذار است. از این رو، اسلام به عنوان مكتبی آسمانى آن را نه تنها كارى محبوب و مقدس دانسته، بلكه جوانان را موكدا بدان توصیه كرده است بر این اساس با توجه به اهمیت و جایگاه ازدواج در جامعه و دین مبین اسلام، مقام معظم رهبری در مراسم عقد و ازدواج جوانان توصیه و بیانات ارزشمندی ایراد کردهاند.
معظمله از سال ۷۰ تا انتهای سال ۸۲ ه.ش و البته به تناوب در دوران ریاست جمهوری، در ۱۵۱ جلسه عقد و ازدواج جوانان حضور یافته و خطبه عقد جاری کردند. مهمترین شرط ایشان برای خواندن خطبه، سبک گرفتن مهریه و نهایتا تا ۱۴ سکه بهار آزادی است. روش همیشگی مقام معظم رهبری در جلسه های عقد به این ترتیب است که قبل از آغاز خطبه چند دقیقه ای درباره ی اهمیت ازدواج، مسائل خانواده، وظایف زن و شوهر نسبت به یکدیگر، مقایسه خانواده در جوامع اسلامی با جوامع اروپایی و... برای زوجهای جوان صحبت میکنند و پس از ارائه راهنماییهای حکیمانه که با لحنی پدرانه و از سر دلسوزی و نصیحت ادا میشود، خطبه عقد یک یک زوجهای جوان را جاری مینمایند.
گزیدهای از بیانات مقام معظم رهبری را در امر ازدواج در ادامه بخوانید:
قبل از اجرای صیغه عقدپیش از آنکه صیغه عقد را اجرا کنیم، چند کلمه به عنوان نصیحت به عروسها و دامادها و خانواده هاشان عرض میکنیم. حرف اول این است که این پیوندی که با این عقد به وجود میآید، یک پیوند الهی است. درست است که طبیعی ترین ارتباطات بشری است؛ اما همین ارتباط طبیعی و غریزی را خدای متعال مورد توجه خاص قرار داده و آن را مبارک کرده و برای آن اهمیت قائل شده و آثار طبیعی فراوانی برایش به وجود آورده است، که این، موضوع خیلی مهمی است.
این تشکیل خانواده را دست کم نگیرید. شاید من بتوانم بگویم یکی از گناهان کبیرهی تمدن غرب نسبت به بشریت، این است که ازدواج و تشکیل خانواده را در چشم مردم سبک و کوچک کرد. این تمدن، قضیه ی زن و شوهر را مثل لباس که عوض میکنند و مثل مغازه یی که با آن معامله میکنند و بعد برای کار دیگری آن را تبدیل میکنند به مغازه یی دیگر، رفتار کرد و این کار را با هر دو طرف - زن و مرد - انجام داد؛ یعنی در واقع احساسات و عواطف و غرایزی را که از زن و مرد زود برانگیخته میشود، به جان خانواده انداختند، که تا هر کدام از دیگری دلخوری یی پیدا کرد یا مانعی ایجاد شد و عیبی دید؛ یا چیز دیگری چشمش را گرفت، خانواده تهدید شود. اسلام اینگونه نیست؛ اسلام بشدت بنیان خانواده را مستحکم قرار داده و پایه های آن را قرص کرده و به آن سفارش کرده است؛ همچنانکه به اصل ازدواج و گزینش همسر خوب و صالح سفارش کرده، به حفظ این بنیان رصین و مستحکم و مبارک هم سفارش کرده است؛ این را حفظ کنید. اگر شما که دامادید و شما که عروسید، توانستید این پیوند خانوادگی و این پیوند دو نفره را - که انشاءاللَّه بعدها مثل درختی، شاخه درست میکند و میوه میدهد و ای بسا از شاخه های او صدها قلمه درست شود و یک جنگل به وجود بیاید - که فعلا یک نهال است، خوب حفظ کنید، زندگی شما شیرین خواهد شد؛ هرچند که در هر سطح مالی، اعتباری، ارزشی و علمی که باشید.
این احساسات و نیازها برای یک استاد دانشگاه، یک دانشمند و یک محقق، همچنان است که برای یک آدم کارگر ساده؛ یعنی این احساسات و نیازهای اصلی، در همه یکسان است. در این جهت، یک ثروتمند مثل یک فقیر است؛ هر دو دلشان میخواهد وقتی وارد خانه شدند، خانه به آنها آرامش و امنیت و احساس راحتی و آسودگی بدهد؛ این را همه ی مردها میخواهند. همهی زنها هم میخواهند وقتی شوهرشان وارد خانه شد، خانه را پر از شیرینی و شادی کند؛ خانه برایشان محیط راحتی و شادی شود؛ زیرا هر دو خستگی دارند؛ زن کارهایی دارد و مرد هم کارهایی؛ حالا مرد در چالشهای زندگی، زن هم یا در چالشهای زندگی و کارهای سیاسی یا در خانه و با تربیت فرزند؛ هر دو خسته اند. وقتی که زن و شوهر در پایان کار روزانه یا در وسط روز به هم میرسند و همدیگر را میبینند، هر دو از هم توقع دارند که بتوانند محیط را شاد، سرزنده، قابل زیست و رفع کننده ی از خستگی بسازند؛ این توقع بجایی است و بیجا هم نیست که هر دو از یکدیگر توقع داشته باشند. اگر بتوانید این کار را بکنید، زندگی شیرین خواهد شد. (بیانات رهبر انقلاب در مراسم عقد و ازدواج۱۳۸۳/۰۳/۲۰)
قضیه ازدواجدر ازدواج، اصل قضیه یک امر انسانی است؛ نه یک امر مادّی. اسلام مهریه را قرار داده است؛ اما مهریه این را بهصورت یک معاملهی دادوستدی نمیکند. اینجا دادوستدی نیست؛ بلکه طرفین در یک جای مشترک سرمایهگذاری میکنند. اینطور نیست که شما مثل خرید و فروش، یک چیز بدهید و یک چیز بگیرید. نه، اینجا چیزی دادن و چیزی گرفتن نیست؛ بلکه هر دو نفر موجودی خودشان را در صندوق و کاسهی مشترکی میگذارند و هر دو از آن استفاده میکنند. در ازدواج، قضیه این است.
بنابراین، نقش مادیات در اینجا باید خیلی ضعیف باشد. ما که میگوییم مهریهها را سنگین نکنند، از این بابت است. اگر ما گفتهایم که مهریه بیش از فلان مقدار نباشد، معنایش این نیست که اگر بیش از فلان مقدار بود، عقد باطل یا حرام است؛ نه، جایز هم هست، اما کار غلط است.
بعضیها چند میلیون تومان مهریه میگذارند؛ یعنی ازدواج را که یک امر انسانی است، به یک دادوستد و به یک کار بازاری و معاملهگری تبدیل میکنند. این، تحقیر و توهین به نقش و شأن انسانیت در ازدواج است. این، کار غلطی است.(بیانات در مراسم اجرای خطبهی عقد ازدواج ۱۳۷۰/۰۴/۲۰)
محبت، سرمایه ازدواج
محبّت ورزیدن، یک امری است که در اوّل کار خدای متعال این را به شما میدهد، سرمایهای است که در اوّل ازدواج، خدا به دختر و پسر هدیه میکند. به یکدیگر محبّت پیدا میکنند. این را باید نگه داشت. محبّتِ همسرِ شما به شما، وابسته به عمل شماست. اگر بخواهید همسرتان به شما آن محبّتش محفوظ بماند، باید رفتار خودتان را محبّت برانگیز کنید. حالا معلوم است که انسان چه کار باید بکند تا محبّتش معلوم شود. بایستی وفاداری کنید، امانت نشان بدهید، صفا نشان بدهید. توقّعات خود را خیلی بالا نبرید، باید همکاری کنید، باید اظهار محبّت کنید، اینها محبّت ایجاد میکند. هر دو نسبت به هم این وظیفه را دارند. محبّت در زندگی باید باشد. همکاری باشد، ایراد گیری و زیاده طلبی نباشد.(خطبهی عقد مورخهی 1376/12/19 )
نه اُنسی، نه همسری، ...
در دنیای غرب با اینکه بسیاری از آنها از علم و ثروت و سیاستهای قوی در صدر حکومتها برخوردار هستند، لیکن زندگی آحاد مردم در مقیاس خانواده، زندگی بسیار رقّت باری است. این اجتماعات فامیلی، اینکه بزرگترهای فامیل دور هم جمع شوند، به هم محبّت ورزند، با هم تبادل عاطفی داشته باشند، به هم کمک کنند، به هم برسند، همدیگر را از خود بدانند، برادر با برادر، خانوادهها با هم یگانه و یکی باشند، این طور چیزهایی که الآن بین ماها رایج و معمولی است، در غرب از این چیزها خبری نیست. چقدر زنها تنها زندگی میکنند. زنی که تنهاست، از خانواده بریده و توی یک آپارتمان زندگی میکند. شب برمیگردد توی خانه تنهاست، صبح برمیخیزد تنهاست. نه انسی، نه همسری، نه فرزندی، نه نوهای، نه خویشاوندی که با او گرم بگیرد. انسانها در آن محیط اجتماعی، تک زندگی میکنند. غالباً تنها هستند. چرا؟ چون محیط خانوادگی در آن جوامع فراموش شده است.(خطبهی عقد مورخهی1375/8/5)
دو نگاه متفاوت، هر دو زیبا
نوع نگاه زن به مرد با نگاه مرد به زن بطور طبیعی مختلف است، باید هم مختلف باشد، ایرادی هم ندارد. مرد به زن به صورت یک الگوی زیبایی، الگوی ظرافت، الگوی حساسیت نگاه میکند، او را لطیف میبیند. اسلام هم همین را تأکید کرده: « المرأهیُ رَیحانهٍ » یعنی زن گُل است. در این نگرش، زن، یک موجودی است رقیق، مظهر زیبایی و لطافت و رقت و مرد به این چشم به او مینگرد. محبّت او را در این قالب ترسیم و مجسم میکند.
مرد در چشم زن، مظهر اعتماد، نقطهی اتکا و اعتماد است و محبّت خودش را به او در این قالب ترسیم میکند. این دو تا، دو نقش جداگانه است از یکدیگر و هر دو نقش لازم است. زن وقتی به مرد نگاه میکند، با همان چشم محبّت و عشق، او را در نقش یک تکیه گاه میبیند که میتواند از نیروهای جسمی و فکری او برای پیشبرد کار زندگی استفاده کند؛ مثل یک موتور. مرد وقتی به زن نگاه میکند، به چشم مظهر اُنس و آرامش مینگرد که میتواند به انسان آرامش بدهد. اگر مرد نقطهی اتکا در زمینه مسائل ظاهر زندگی است، زن هم به نوبهی خود نقطهی اتکا است برای مسائل روحی و معنوی زندگی. دریایی است از اُنس و محبّت. میتواند مرد را در این فضای سرشار از محبّت، از همهی غصّهها و غمهای خودش خارج کند. اینها توانائیهای مرد و زن است. توانائیهای روحی آنهاست.(خطبهی عقد مورخهی 1381/6/6)
زن هوشمند، مرد را اداره میکندزن یک وظایفی دارد که عاقلانه باید آن وظایف را تشخیص دهد. زنها بدانند که اگر زنی، عقل و هوشمندی به خرج دهد، مرد را اداره خواهد کرد. درست است که مرد از لحاظ هیکل قویتر است، امّا خدای متعال طبیعت زن را طوری آفریده که اگر زن و مرد، طبیعی و سالم باشند و زن عاقل باشد، کسی که در دیگری بیشتر نفوذ دارد، زن است که البته با زرنگی به خرج دادن و رندی کردن و تحکّم و زورگویی نمیتوان به آن رسید. بلکه با ملایمت، استقبالِ خوب، خوشرویی، یک مقدار تحمل کردن ـ البته اندکی؛ خیلی هم لازم نیست تحمّل کند ـ که خدای متعال در طبیعت زن، این تحمل را قرار داده است ... زن باید با شوهر خود این طور برخورد کند.(خطبهی عقد مورخهی 1372/3/19)
تواصّوا بالحقّ و تواصّوا بالصّبرهمدلی و همکاری کردن، معنایش این است که همدیگر را در راه خدا حفظ کنید. تواصی به صبر و تواصی به حق کنید. اگر خانمِ خانه میبیند شوهرش دارد دچار یک انحرافی میشود، فرضاً در یک معاملهی نامشروعی دارد قرار میگیرد، توی یک جریان غلطی دارد میافتد، توی پول در آوردنهای نادرست دارد میافتد، توی رفیق بازیهای ناسالم دارد میافتد، اوّل کسی که باید او را حفظ کند، اوست، اگر متقابلاً مرد این احساسها را به نوع دیگری از زنش کرد، اوّلین کسی که باید زن را حفظ کند شوهر اوست. البته حفظ کردن هم، با محبّت کردن و با زبان خوش و با منطق صحیح و با برخورد مدبّرانه و حکیمانه حاصل میشود نه با بد اخلاقی و قهر و این چیزها. یعنی هر دو مراقب باشند تا آن دیگری را در راه خدا حفظ کنند.(خطبهی عقد مورخهی 1379/8/21)
سازگاری یعنی چه؟سعی شما این باشد که در تمام دوران زندگی، به خصوص سالهای اوّل، این چهار پنج سال اوّل، باهم سازگاری داشته باشید. معنای سازگاری چیست؟ معنایش این است که زن ببیند این مرد، درست ایدهآل اوست تا با او سازگار باشد؟ یا مرد ببیند که این زن، کاملاً ایدهآل اوست و همان فرد مطلوب عالی است، تا با او سازگاری داشته باشد؟ اگر یک ذرّه این گوشه یا آن گوشهاش کج بود، قبول نیست. معنای سازگاری این است؟ نه! اگر سازگاری این باشد که این خودش به طور طبیعی انجام میگیرد و ارادهی شما را نمیخواهد. اینکه میگویند شما سازگار باشید، یعنی شما با هر وضعیتی که هست و پیش آمده بسازید. معنای سازگاری این است. یعنی چیزهایی در زندگی پیش میآید. خب دو نفرند با هم تا حالا آشنایی نداشتند، زندگی نکردند، ممکن است فرهنگشان دو تا باشد. ممکن است عاداتشان دو تا باشد. اوّل ممکن است یک ناسازگاریهایی ببینند، حالا اوّل ازدواج که نه آدم هیچ متوجّه نیست. بعد از یک خرده که گذشت، ممکن است یک ناسازگاریهایی حسّ کند، آیا باید این جا از هم سرد شوند و بگویند: این مرد یا این زن دیگر به درد من نمیخورد؟! نه! شما باید خودتان را با این مسأله تطبیق دهید. اگر چنانچه قابل اصلاح است، اصلاحش کنید و اگر دیدید نه، کاریاش نمیشود کرد، خب با او بسازید. (خطبهی عقد مورخهی 1379/1/16)
تحقیر همسر، آغاز فرو پاشی خانوادهظلم، تبعیض و اهانت، در هر حالی غلط است. اگر شما عالیترین مرد دنیا باشید و زن شما مثلاً از لحاظ سواد و معلومات و ... یک خانم کم سوادی باشد، یا از یک خانوادهی پایینی باشد، شما حقّ کمترین ظلم و اهانتی را به او ندارید، زن همان زن است تا ابد. حق کمترین اهانتی را به او ندارید. این البته فقط مخصوص ما نیست. این اروپاییهای اُدکلن زدهی اتو کشیده، گاهی خیلی بدتر از جوامع ما به این موجودات ظلم میکنند. مرد حق ندارد ـ ولو بالاتر از زن باشد ـ به زنش جفا کند.
زن هم همینطور. گاهی زن، یک خانم باسواد تحصیل کرده است که مثلاً حالا با یک مردِکارگری ازدواج کرده است. او هم حق ندارد مرد را تحقیر کند. مرد، باز هم برای او نقطهی اتکایی است. باید به او تکیه کند. باید او را از لحاظ روحی چنان حفظ کند که بشود به او تکیه کرد. این، خانوادهی سالم است. اگر خانواده را این طوری تشکیل دادید،بدانید که یک رکن اساسی سعادت خودتان را تأمین کردهاید. (خطبهی عقد مورخهی 1378/12/22)
انتهای پیام/