
باشگاه خبرنگاران جوان؛ محمد حسین نیک خوی متین ـ علیرضا ودایع کارشناس مسائل بین الملل در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران جوان درباره مذاکرات روز شنبه ایران و آمریکا در عمان اظهار کرد: مذاکرات روز شنبه سه ضلع دارد ایران، ایالاتمتحده و رژیم صهیونیستی. نکتهای که در باب این مذاکرات باید به آن توجه داشت تلاش بازیگران جهانی به منظور ایفای نقش در نتیجه مذاکرات است. اما به شکل واضح و روشن ما میتوانیم بگوییم این مذاکرات سه ضلع دارد.
ایران مبتنی بر دکترین توازن رفتار میکند، ایران تلاش میکند متوازن نسبت به رفتار بازیگران خارجی رفتار خودش را نشان دهد، یعنی به همان میزانی که طرف مقابل به سمت دیپلماسی حرکت میکند ایران هم به سمت دیپلماسی حرکت میکند. به هر میزانی که طرف مقابل به سمت جنگ حرکت کند ایران هم به سمت آمادگی نظامی و آمادگی برای شرایط جنگ حرکت خواهد کرد.
نکته اینجاست که طرف مقابل تلاش میکند از پرونده ایران یک روایت امنیتی سازی شده به افکار عمومی جهان ارائه دهد. ایران نیز تا این مرحله به گونهای رفتار کرده که وارد این قابی که رژیم صهیونیستی و لابیهای جنگ طلب آمریکا میخواستند نشده است.
در ماجرای عملیات وعده صادق، تهران به شکل کاملا متوازن قدرت خود را به رخ رژیم صهیونیستی کشاند. بدین معنی که ایران توانایی هدف قرار دادن اماکن حساس و یا جمعیتی در سرزمینهای اشغالی را دارد، اما به دلیل همان دکترین توازن ما تلاش کردیم که پیام و رفتارمان، شکل متوازنی از نوع رفتار پرخاشگرانه رژیم صهیونیستی باشد. مسئلهای که وجود دارد این است که تهران با توجه به تغییرات سریع معادلات روابط بین الملل با ورود به چند جانبهگرایی همانند حضور در سازمان همکاریهای شانگهای، بریکس و در عین حال رایزنی با اروپاییها میتواند عنوان کند که تهران با دکترین متوازن رفتار میکند.
یعنی به هر میزانی که طرف مقابل منافع ملی ایران را به رسمیت بشناسد تهران نیز آماده است که وارد مذاکرات مستقیم شود. کما اینکه همه مسئولین و وزیر امور خارجه کشورمان هم اعلام کردند که توپ در زمین آمریکاییها هست.
ضلع دوم امریکاییها هستند. سه یا چهار فاکتور رو باید در رفتار آنها مد نظر داشته باشیم. ایالات متحده به دنبال ایجاد غبار یا آوار جنگی است. طرحی قدیمی که آلمانها از قرن نوزدهم به این طرف آن را اجرایی کردن. آوار جنگی بدین معنی است که یک طرف معادله با ایجاد شرایطی توانایی بیشبینی را از طرف دیگر سلب میکند. حالا در این غبار جنگی چند تا زیر مولفه دوجود دارد. مولفه اول حضور و استقرار ناوگان جنگی ایالات متحده است کما اینکه ۲۵ درصد از نیروهای امریکایی به منطقه فرستاده شدند. اما مسئلهای وجود دارد. آنچه که ما امروز شاهدیم در رفتار و دکترین ریگان هم وجود داشت. یعنی آقای ریگان هم در آن دوره که رئیس جمهور ایالات متحده بود تلاش کرد با پرواز بمب افکنهای امریکایی در مرز اتحادیه جماهیر شوروی مسکو رو وادار به مذاکره کند.
ترامپ بر اساس تئوری مرد دیوانه تلاش میکند از عنصر غافلگیری استفاده کند. ترامپ نیازمند است که هرچه سریعتر به یک توافق دست پیدا کند. باز همینروی از عنصر ضرب العجل استفاده میکند. در ادبیات ویتکاف و ادبیات روبیو شما به وضوح مشاهده میکنید که کدگذاری انجام می شود و از عنصر زمان استفاده میکنند.
مسئله سوم وضعیت داخلی ایالات متحده و نظام تعرفهای که دونالد ترامپ در هفتههای اخیر اعمال کرده است که منجر به شکل گیری حمام خون در بورسهای جهان شده. تد کروز سناتور جمهوریخواه روزهای گذشته این هشدار را داده و دقیقا از همین لفظ حمام خون استفاده کرده بود و بیان کرد این وضعیت در انتخابات میان دوره ایالات متحده گریبان جمهوریخواهان را خواهد گرفت.
بسیاری از نشریات آمریکایی بحث فروپاشی اقتصادی ایالات متحده را مطرح میکنند ولی مسئله که وجود دارد اینست که وضعیت و شرایط داخلی ایالات متحده نیز میتواند در مذاکرات تاثیرگذار باشد، چون هرگونه درگیری با ایران تبعاتی را برای نظام بینالملل به خصوص ایالاتمتحده دربر دارد. از جمله افزایش قیمت نفت که تخمین زده میشود در هر بشکه به بالای ۱۵۰ دلار خواهد رسید و این موضوع شرایط رکودی که اقتصاد ایالاتمتحده و نظام بینالملل با آن درگیر هستند را به نوعی تشدید خواهد کرد. جنگ با ایران تعبیری که طرف مقابل عنوان میکند به مثابه ورود به یک باتلاق خواهد بود بنابراین آمریکاییها اگر بخواهند وارد یک جنگ فرسایشی شوند در آن صورت باید تبعات منفی این جنگ را نیز بپذیرند.
ترامپ میخواهد هر چه سریعتر با ایران به یک توافق دست پیدا کند. بنده فکر میکنم ترامپ تلاش خواهد کرد ظرف دو یا سه هفته مذاکرات غیر مستقیم به شکلی پیش ببرد که طرفین وارد مذاکرات مستقیم شوند، اما در دل تیم مذاکره کننده آمریکا و دستگاه سیاست خارجی آقای دونالد ترامپ هم یک دوگانگی وجود دارد
اگرچه رژیم صهیونیستی و همه طیفهای داخلی ایالات متحده از جمهوریخواه تا دموکرات تلاش دارند قدرت ایران را محدود کنند، اما در دل سیستم سیاست خارجی ترامپ بین آقای ویتکاف و روبیو اختلاف نظرهای وجود دارد. چهرههایی مانند روبیو به دنبال ورود به یک جنگ هرچند محدود و افرادی مانند ویتکاف به دنبال کاهش سطح تنش هستند. مسئله که وجود دارد اینست که ته بدین جای کار ترامپ سعی کرده از استراتژی افرادی همانند ویتکاف در برخورد با مسائل سیاست خارجی ایالات متحده پیروی کند.
یعنی دبه کردن آمریکا در مذاکرات را سخت تر میکنه چون مستندات مذاکرات برای هر دو کشور و حتی طرف میانجی موجود است.
ضمنا اگر در کشور ثالث انجام نمیشد این پيام هاي مکتوب باید با نامه محرمانه ارسال میشد و زمانبری مذاکرات بسیار طولانی میگردید.
ضمنا مذاکره کنندگان دو طرف دائما باید با کشورهای مطبوعشان در تماس باشند و گزارش کار بدهند و نظرات آنها را جویا شوند و اینکار با متن مکتوب بهتر انجام میشود
ترامپ اگر صادق بود تحریم ها را بیشتر مپنمی کرد. لعنت بر هر چی خائن و وطن فروش هست
مرگ بر اسرائیل
مرگ بر آمریکا
مرگ بر سگ زرد ترامپ