به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ سالهاست که ابزارهای تبلیغاتی غرب در راستای توجیه جنگطلبیهای آمریکاییها فعالیت میکنند. شیوههای آنان اگرچه تاکنون موفقیتآمیز بوده است، اما وقایع سالهای اخیر به گونهای پیش رفته که به نظر میرسد افکار عمومی دنیا و به خصوص آمریکا دیگر این فریب این تبلیغات را نمیخورد و زمان مقابله مردم آمریکا با این تبلیغات و جنگطلبیها فرا رسیده است. مسئلهای که نگرانی امپراتوری غرب را در پی داشته است.
رنجهای گذشته برای توجیه سوءاستفادههای امروز
ماشینهای تبلیغاتی امپراتوریها به طور مکرر اقدام به تحریک قربانیان و سوءاستفاده از وقایع رخداده در گذشته میکنند تا از این طریق دخالتهای خصمانه امپراتوریهای خود را توجیه و از غارت سرزمینها و پاکسازی قومی که توسط متحدان استعمارگر این امپراتوریها(مانند اسرائیل) صورت میگیرد، در میان دیگر کشورها حمایت کنند. قربانیان و جرائم مربوط به دوران گذشته به عنوان ابزاری همیشگی برای توجیه وحشیگریهای امروزی علیه مردم معاصر مورد استفاده قرار میگیرد.
مسئله استعمار فلسطین توسط اسرائیل و آمریکا به طور واضح نشان میدهد که چگونه میتوان غارتگری، جرم و جنایتهای وحشیانه، پاکسازی قومی و کسب ثروت را از طریق زبان مربوط به قربانیان پیشین توجیه کرد و به آن افتخار کرد. ماشینهای تبلیغاتی آمریکا و اسرائیل مسئله هولوکاست را ایجاد کردهاند و از آن به عنوان جنایات نازیها در قرن گذشته علیه یهودیان (در کنار اسیران نژاد اسلاو، رومی و دیگر اقلیتها) در اروپا یاد میکنند، و از این مسئله برای توجیه اشغال خونبار سرزمین اعراب و مشارکت در حملات نظامی علیه سوریه و لبنان استفاده میکنند. میلیونها مسلمان و مسیحی فلسطینی مجبور به تبعید و ترک دیار خود برای همیشه شدهاند. یهودیان صهیونیست بانفوذ و ثروتمند و به خوبی سازمانیافته که به اسرائیل وفادارند، با موفقیت توانستهاند جلوی هر تلاشی را برای ایجاد صلح در خاورمیانه بگیرند و با استفاده از ترویج نظامیگری و استقرار امپراتوری، موانع جدی بر سر راه دموکراسی در ایالات متحده ایجاد کردهاند. آنهایی که ادعای قربانی بودن در گذشته را دارند، در زمره ستمکارترین نخبههای جهان معاصر جای دارند. آنان با استفاده از زبان دفاعی نوع خصمانه توسعه قلمرو خود و غارت سرزمینهای دیگر را ترویج میکنند. آنان مدعی هستند که رنج و درد تاریخی برای آنان یک حق جبران ویژه و خاص بر اساس قوانین مدنی ایجاد کرده است، و مسئله هولوکاست به آنان اجازه میدهد که رنج فراوانی بر دیگران تحمیل کنند و در عین حال با هنر نوع انتقادی علیه خود مقابله و افراد منتفد را به ضد یهودی بودن متهم میکنند و از این طریق منتقدان را مجازات میکنند. نقش اصلی آنان در نبرد تبلیغاتی غرب مبتنی بر ادعاهای آنان درباره حق مخصوصی است که به دلیل رنجهای گذشته برای خود قائل هستند و خود را مصون از عدالت و قوانین عادی میدانند.
نمایشهای سرگرمکننده در سیستمهای نظامی
نمایشهای سرگرمکننده در راستای تکریم و تمجید از اقدامات نظامی اجرا میشود. ماشینهای تبلیغاتی امپراتوریها افکار عمومی را با جنگهای ناخوشایند ارتباط میدهند، جنگهایی که توسط رهبرانی ایجاد میشود که بدون این جنگها اعتبار آنان نیز از بین میرود. در رویدادهای ورزشی سربازانی نشان داده میشوند که مانند قهرمانان جنگ لباس پوشیدهاند و با سر و صدای زیاد نمایشهای عاطفی از جنگها نشان داده میشود تا از این طریق جنگهای متخاصمانه را نشانه شادی بدانند و آن را جشن بگیرند. تصاویر محسور کننده و پر زرق و برقی که عناصر خام مذهبی در آن جریان دارد و حمایت تماشاگران از این اقدامات به عنوان پوششی برای تداوم جنایتهای جنگی و تحریب منافع اقتصادی شهروندان در داخل کشور مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
دستاندرکاران مولتی میلیونر موسیقی و سرگرمی که از همه نژادها و قومیتها هستند نیز در این میان جنگ را به عنوان یک اقدام بشردوستانه نشان میدهند. لبخند آنان در برابر نسلکشیها به اندازه اقدامات رئیسجمهور قدرت دارد و چهره دوستانه آنان باعث حمایت از نظامیگری دولت میشود. پیامهای ماشینهای تبلیغاتی برای تماشاچیان این است که «گروههای محبوب شما صرفا در خدمت شما هستند، زیرا جنگ مفتخرانه ما باعث آزادی شما شده و اکنون شما آن طور که میخواهید سرگرمی دارید.»
شیوه قدیمی جنگطلبی به صورت آشکار امروزه منسوخ شده است؛ و اکنون شعار جدید این است: سرگرمی با استفاده از نظامیگری که به نخبههای سیاسی اجازه میدهد حمایت مورد نیاز برای جنگهای خود را به دست آورند، بدون آنکه به سرگرمی تماشاچیان خدشهای وارد شود.
نتیجهگیری
آیا شیوههای ماشینهای تبلیغاتی امپراتوریها موثر است و کارایی دارد؟
شیوههای امروزی این ماشینهای تبلیغاتی تا چه حد موثر است؟ نتایج بررسیها به نظر باعث سردرگمی میشود. در ماههای اخیر ورزشکاران سیاهپوست اعتراضات خود علیه نژادپرستی را از طریق به چالش کشیدن درخواست از آنان برای به اهتزاز درآوردن پرچم آمریکا آغاز کردهاند، مسئلهای که باعث بروز بحثی در میان عموم مبنی بر وحشیگری پلیس شده است. سیاست هویتی که منجر به انتخاب اوباما به عنوان رئیسجمهور شد، ممکن است راهی را برای عدالت نژادی، مقابله با نظامیگری و مقابله با تداوم جنگ ایجاد کرده باشد. اکنون شاید همچنان اقدامات دولت توجه محافل بینالمللی را به خود جلب کند، اما تکرار این موارد باعث تاثیرگذاری خود را از دست بدهد و دیگر این موارد موجب تحمیق افکار عمومی نشود.
مسئله قربانی جلوه دادن اسرائیل نیز دیگر یک توجیه منطقی برای کمکهای مالی چندین میلیارد دلاری آمریکا برای اسرائیل محسوب نمیشود.
شاید استفاده از سیاست هویتی در آغاز موثر بوده است، اما اکنون دیگر سیاهپوستان، لاتینتبارها، مهاجران و دیگر کارگرانی که مورد استثمار قرار گرفتهاند، همگی آنان ژستهای نمادین توخالی را رد میکنند و خواهان تغییرات اقتصادی و اجتماعی دائمی در کشور هستند و البته همراهی اکثریت کارگران سفیدپوست را نیز با خود دارند.
به بیان دیگر شیوههای فعلی ماشینهای تبلیغاتی در حال از دست دادن اثرگذاری خود هستند، دیگر کسی این شعارها و بازیها را دنبال نمیکند.
ماشینهای تبلیغاتی امپراتوریها امیدی به جلب توجه مجدد افکار عمومی و تبعیت آنان از خود ندارند. آیا بمبگذاریهای اخیر در نیویورک و نیوجرسی میتواند به بهانه جدیدی برای جنگهای بیشتر در خارج تبدیل شود؟
نظرسنجی اخیر پایگاه میلیتری تایمز نشان داده است که بسیاری از سربازان آمریکایی مخالف جنگهای بیشتر هستند. آنان خواهان اقدامات دفاعی در خانه و عدالت اجتماعی هستند. سربازان و کهنهسربازان حتی گروههایی را در حمایت و حفاظت از ورزشکاران سیاهپوستی که پرچم آمریکا را حمل نمیکنند، تشکیل دادهاند و این در حالی است که تعداد سیاهپوستان بیشتری توسط پلیس در خیابانها کشته میشوند. با وجود ماشینهای تبلیغاتی چند میلیارد دلاری، بیش از 60 درصد مردم هیچ یک از دو کاندیدای اصلی را به عنوان نامزد مورد نظر خود قبول ندارند و به آنان رای نمیدهند. اکنون و در نهایت وضع به گونهای پیش رفته که قرار است مردم با استفاده از واقعیت به مقابله با ماشینهای تبلیغاتی دولت آمریکا بپردازند.
منبع:نکته آنلاین
انتهای پیام/