گره وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان - «مطمئن هستم که وقتی ازدواج کنم 2 فرزند و یا بستگی به شرایط بیشتر از 2 فرزند به دنیا میآورم» این حرف را فریما دختر 18 سالهای میزند که طعم تک فرزندی و تنهاییاش را چشیده است. میگوید بهترین دوست دنیا هم که داشته باشی در نهایت جای خواهر و برادرت را نمیگیرد و وقتی روابط خواهر و برادری بقیه را میبینی متوجه میشوی این روابط ورای هر رابطه دیگری است که جایگزینی برای آن نمیتوان یافت.
به گفته خودش به دنبال این است که دوستانی در حد خواهر برای خودش نگه دارد تا حداقل در آینده آنها سهمی از حس خاله داشتن را به فرزندش بدهند. حس حمایت و پذیرشی که خودش تجربه کرده اما فرزندش هیچ گاه تجربه نخواهد کرد. حرفایی در دل دارد که هیچ گاه نتوانسته برای کسی بگوید چون معتقد است این حرفها را فقط باید به برادر یا خواهر که هم خون تو محسوب میشوند بگویی و گفتنش برای بقیه فایدهای ندارد.
منتظر جواب کنکور است و نگران است که مبادا به جای شیراز شهر دیگری قبول شود وقتی از علت نگرانیاش میپرسم میگوید خیلی نگران تنهایی پدر و مادرم هستم.
مکالمهام را قطع میکنم، ناخودآگاه خاطرات کودکیم در ذهنم مرور میشود خواهر و برادرهای قد و نیم قد تصویری است که از کودکیم در ذهنم حک شده است. همه فامیل، همسایه و آشنایان با تفاوت اندکی حداقل 3 یا 4 فرزند داشتند. با دوستانمان که دور هم جمع میشویم چقدر خاطره از دوران بچگی و بازی با خواهر و برادر، بچههای فامیل و همسایه در ذهن داریم.
دور همیهایی فامیلی که بچهها در حیاط یا کوچه با هم بازی میکردند و بزرگترها مشغول خودشان بودند. تصویری که بچههای دهه 70 ، 80 و 90 به ندرت آن را تجربه میکنند. در دهه 60 رشد جمعیت ایرانی به 4 درصد رسید اما با هشدار کارشناسان مبنی بر پدیده انفجار جمعیت و تبعات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی رشد روزافزون جمعیت، اجرای سیاست تنظیم خانواده سبب کاهش رشد جمعیت در ایران شد.
این روند کاهش جمعیت به جایی رسید که در سرشماری سال 90 مشخص شد که کاهش جمعیت ایران حتی از پیشبینیها هم بیشتر بوده به گونهای که رشد جمعیت ایران به 1.3 درصد رسید و تک فرزندی در بین زوجهای جوان رواج پیدا کرد تا جایی که امروز دیدن خانواده جوان با داشتن دو یا چند فرزند سبب تعجب اطرافیان میشود.
با تک فرزندی دیگر قرار ملاقات داشتم روز قبل که با مادرش هماهنگ کرده بودم که برای مصاحبهای کوتاه مزاحمشان میشوم گفت فاطمه عاشق مهمان است. با خنده و روی باز به استقبالم میآید و مرا به اتاقش دعوت میکند. سال اول رشته مهندسی برق را تمام کرده و برای ترم سوم آماده میشود نگاهی به قاب عکسهای نصب شده به دیوار اتاقش میکنم. عکسهایی از خودش به همراه پدر و مادر و چند عکس هم با همکلاسیهایش بالای تختش نصب کرده است.
بیمقدمه شروع میکند به حرف زدن و از تنهاییاش میگوید «مجبور بودم تنهایی بزرگ شوم، تنهایی بازی کنم، تنهایی درس بخوانم، بچهتر که بودم درک نمیکردم اما الان حسرت داشتن خواهر و برادر به دلم مانده است. چند شب پیش دوستم مرا به عقد برادرش دعوت کرد. حسرت ذوق و شوقی که دوستم در مجلس عروسی برادرش داشت برای همیشه به دل من میماند.»
میپرسد خواهر و برادر داری؟ در جوابش میخندم و میگویم «اگر دهه شصت به دنیا آمده بودی و تجربه خانه و کلاس درس شلوغ را داشتی حتما آرزو میکردی کاش تک فرزند بودم. تنها یک دهه فاصله داریم اما من در خانوادهای پر جمعیت دنیا آمدهام و سهم تو تک فرزندی شده است.»
میپرسم تا به حال به این فکر کردهای که اگر ازدواج کنی چند فرزند میخواهی؟ با شوق میگوید: «حداقل 3 تا» تا دور برم تا مدتها شلوغ باشد و سرگرم باشم بچههایم احساس تنهایی نکنند و همبازی و همدم هم باشند. مادرم وقتی دلش میگیرد به خالهام زنگ میزند. پدرم هر هفته به دیدار خواهر و برادرش میرود اما من در آِینده کسی را برای دید و بازدید و درد و دل کردن ندارم حتی فرزندانم نیز خاله و دایی ندارند برای همین یکی از ملاکهای ازدواجم این است که همسرم مثل خودم تک فرزند نباشد تا حداقل فرزندانم از نعمت عمه و عمو بهرهمند شوند.
مادرش به جمعمان ملحق میشود کنار فاطمه مینشیند و میگوید: خوشحالم که در این 20 سال چیزی برای فرزندم کم نذاشتم و امروز شاهد موفقیتش هستم. این حرف را برای اولینبار جلوی خودش میخواهم بزنم از اینکه خواهر و برادری برایش به دنیا نیاوردم پشیمانم چون تنهایی دخترم را درک میکنم و در آینده وقتی فاطمه ازدواج کند من و پدرش نیز تنها میشویم.»
«آشیانه خالی» ارمغان سیاست تک فرزندی
شهناز نوحی، متخصص حوزه بهداشت روان، معتقد است که در خانوادههای تکفرزندی احساس تنهایی باقی میماند و مفهوم خواهر و برادر برای کودک گنگ میشود و درکی از آن نخواهند داشت. وی با تاکید بر داشتن خواهر و بردار برای فرزندان میگوید: نبودن خواهر و برادر سبب میشود تا تک فرزندها در بزرگسالی بیشتر احساس افسردگی، اضطراب و تنهایی کنند.
فاطمه منفرد پویا، روانشناس شخصیت، میگوید: در خانوادههای چند فرزند معمولا تا مدتهای طولانی فرزندان خانه را خالی نمیکردند و اگر فرزندی از کنار خانواده میرفت، فرزند دیگری وجود داشت و این رفتوآمد در درون خانه حاکم بود و وقتی یک یا دو فرزند در خانواده حضور نداشتند این مسئله چندان مشخص نمیشد، اما امروزه عکس این مطلب نمایان شده و خانوادهها با گرایش خود به کاستن از تعداد فرزند در خانه و رواج تک فرزندی در جامعه به بروز پدیده تک فرزندی کمک میکنند.
وی میافزاید: در واقع در سنی که پدر و مادر به فرزندشان نیاز دارند و میخواهند کسی همراهشان در خانه حضور داشته باشد، متأسفانه با پدیده «آشیانه خالی» که آسیبهای روانی زیادی همچون احساس افسردگی و ناراحتی را به دنبال دارد روبهرو میشوند.
متخصصان بر این باورند که ارتباط با خواهر و برادر نقش مهمی در رشد و شکوفایی کودک ایفا میکند. این ارتباط در کودک میل به بازی و سرگرمی ایجاد میکند، میزان خلاقیت و خودجوشی را در کودک افزایش میدهد. به او فرصت میدهد تا خشم و پرخاشگریاش را ابراز کند و این حس را هدایت کند و این مسائل کودک را برای زندگی در جامعه و رویارویی با افراد آماده میکند.
وابستگی شدید والدین به تک فرزند، حساسیت فراوان والدین به رفتار و گفتار تک فرزند، فرزندسالاری و تسلیمپذیری والدین، کاهش انسجام خانواده، تضعیف شبکه ارتباطی خویشاوندی، کم شدن روابط اجتماعی و عدم جامعهپذیری، روی آوردن فرزندان به شبکههای مجازی تنها برخی از آسیبهای روانی و شخصیتی تک فرزندی است که روانشناسان مدام از آن صحبت میکنند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
در آینده ی بسیار نزدیک چه بلایی بر سر جامعه ی تک فرزندان پیش میاد؟
من ۲۰سالمه و تک فرزند هستم.
من خیلی اذیت میشم و عذاب میکشم
فقط همینو بگم که تک فرزندی بدترین چیز برای من بوده هیچ وقت تو زندگی نتونستم تصمیم بگیرم . تو جامعه منزوی و تنهام . اضطراب شدید تو دانشگاه و هنگام رفتن پای تخته دارم. به سختی ارتباط برقرار میکنم. همیشه استرس دارم. البته تربیت پدر مادر هم موثره و لزوما همه ی تک فرزندا این طوری نمیشن ولی بازم تک فرزندی یه فاجعس . من روحیاتم از بچگی شدیدا شکننده بوده . همیشه تو اتاقم تنهام. عصبی ام . فامیلامونو میبینن با چند تا خواهر برادر میگنو میخندن. یادمه حتی بچگی هم به سختی با کسی دوست میشدمم. نگران آیندمم؛ کار ؛ زندگی و...
من قبل 12سالگی تکفرزندی هیچ حسی نداشتم ولی 5سال پیش مادرم باردار شد و به خاطر یک بیماری لعنتی مجبور به سقط جنین کرد
از اون روز به بعد هر روز حساس تر میشدم
حتی به جای رسیدم از تلگرام و فضای مجازی برای خودم یک نفری به عنوان خواهر مجازی انتخاب کردن سه ماه باهم صحبت میکردیم ولی بازم دیدم جای خواهر خود ادمو نمیده به خاطر همین از فضایی مجازی کلا اومدم بیرون
پدر مادرم میگن هر امکاناتی میخوای برایت فراهم میکنیم ولی زمانی که خواهر برادر ندارم این امکانات به چه دردم میخوره
داییم 17سال داره ازم یه سال بزرگه وقتی اونو مبینم که با خاله هام صحبت میکنه باهاشوت بهش حسودی میکنم
داشتن خواهر برادر یه نعمته که ما ازش محرومیم
با تشکر