همراه با روح‌الله/45
سقوط نظام "داس و چکش" با پیش‌بینی تاریخی "امام خمینی (ره)" + تصاویر
در اولین روز سال 1989 میلادی؛ 11 دی 1367؛ نامه معروف و تاریخی امام‌خمینی خطاب به "میخائیل گورباچف" انتشار یافت.
به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ "امام خمینی (ره)" یک دیدگاه جامع به همه آزادی خواهان جهان داشتند و در برهه های مختلف نظراتی را مطرح می کردند.
یکی از مهمترین نظراتی که "امام خمینی (ره)" بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران داشتند ، درباره اتحاد جماهیر شوروی سابق و سقوط نظام کمونیستی داس و چکش بود.
در اولین روز سال 1989 میلادی؛( 11 دی 1367) نامه معروف و تاریخی امام‌خمینی خطاب به "میخائیل گورباچف" آخرین رئیس‌جمهور شوروی در زمینه مرگ كمونیسم و ضرورت پرهیز روسیه از اتكاء به غرب انتشار یافت.
این نامه در شرایطی منتشر شد كه اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان یك مجموعه برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نیافته بود، دیوار برلین به عنوان نماد جدائی شرق و غرب، فرو نریخته و حاكمیت كمونیسم بر قانون اساسی شوروی و بر مقدرات مردم در جمهوری های این كشور، هنوز وجود داشت.
با این حال امام خمینی (ره) در نامه ای به "گورباچف" از صدای شكسته شدن استخوانهای ماركسیسم سخن به میان آوردند و وی را از روی آوردن به غرب برای حل مشكلات اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی برحذر داشتند.
امام خمینی در این نامه خطاب به گورباچف فرمودند: جناب "آقای گورباچف"، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چون مکتبی است مادی و با مادیت نمی‌توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت که اساسی‌ترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، خارج کرد.
ایشان در ادامه نامه افزودند: اگر جنابعالی میل داشته باشید در این زمینه‌ها تحقیق کنید، می‌توانید دستور دهید که صاحبان این‌گونه علوم علاوه بر کتب فلاسفه غرب در این زمینه، به نوشته‌های فارابی و بوعلی‌سینا ـ رحمت‌الله علیهما ـ در حکمت مشاء مراجعه کنند،.... و نیز به کتابهای سهروردی ـ رحمت‌الله علیه ـ در حکمت اشراق مراجعه نموده، و برای جنابعالی شرح دهند که جسم و هر موجود مادی دیگر به نور صرف که منزه از حس می‌باشد نیازمند است و ادراک شهودی ذات انسان از حقیقت خویش مبری از پدیده حسی است. از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدرالمتألهین ـ رضوان‌الله تعالی علیه و حشره‌الله مع‌النبیین والصالحین ـ مراجعه نمایند؛ تا معلوم گردد که حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده و هرگونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد ... و از کتب عرفاً و بخصوص "محی‌الدین ابن‌عربی" نام نمی‌برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این‌گونه مسائل قویا دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.
امام خمینی فرمودند: آقای "گورباچف" وقتی از گلدسته‌های مساجد بعضی از جمهوری‌های شما پس از هفتاد سال بانگ «الله اکبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمی مرتبت صلی الله و علیه و آله و سلم - به گوش رسید؛ تمامی طرفداران اسلام ناب محمدی (ص) را از شوق به گریه انداخت؛ لذا لازم دانستم این موضوع را به شما گوشزد کنم که بار دیگر به دو جهان بینی مادی و الهی بیندیشید. مادیون معیار شناخت در جهان بینی خویش را «حس» دانسته و چیزی را که محسوس نباشد از قلمرو علم بیرون می‌دانند و هستی را همتای ماده دانسته و چیزی را که ماده ندارد موجود نمی دانند. قهراً جهان غیب مانند وجود خداوند تعالی و وحی و نبوت و قیامت را یکسره افسانه می‌دانند؛ در حالیکه معیار شناخت در جهان بینی الهی اعم از «حس و عقل» می‌باشد و چیزی که معقول باشد داخل در قلمرو علم می‌باشد گرچه محسوس نباشد لذا هستی اعم از غیب و شهادت است و چیزی که ماده ندارد می‌تواند موجود باشد و همان‌طور که موجود مادی به «مجرد» استناد دارد، شناخت حسی نیز شناخت عقلی متکی است.
"يلتسين" در آذر 1370 "جامعه كشورهای مستقل مشترك‌المنافع" را جايگزين اتحاد جماهير شوروی كرد و به عمر اين اتحاد و رهبری "گورباچف" خاتمه داد و گورباچف بعدها به اين نقشه برنامه‌ريزی شده كه از حمايت غرب برخوردار بود اعتراف كرد (بیشتر بخوانید).
کارشناسان و صاحبنظران معتقدند که زمانی که "مسکو" در دوران "گورباچف" به غرب اطمینان کرد و سعی در بهبود روابط با کشورهای همپیمان ایالات متحده آمریکا را داشت ؛ اتحاد جماهیر شوروی تجزیه شد.
ایالات متحده آمریکا که در نظام دو قطبی جهانی اصلی ترین رقیبش، انحاد جماهیر شوروی سابق بود؛ سعی کرد تا باتاکتیک هایی رقیب سنتی قدرتمند خود را کنار بزند و در این مسیر راهبرد گسترش روابط را با شوروی مطرح کرد و این کشور را قطعه قطعه نمود.
ایالات متحده آمریکا قبل از فروپاشی نظام "داس و چکش" ، با اتحاد جماهیر شوروی سابق رقابت می کرد و در یک فرصت مناسب در دهه 90 میلادی ؛ امپریالیسم منجر به فروپاشی کشور بیش از 22 میلیون کیلومتر مربعی شوروی شد.
اما نکته قابل تامل اینجاست؛ هرکشوری که به ایالات متحده آمریکا اعتماد کرده شدیدا متضرر شده و در این زمینه می توان به دیکتاتورهای منطقه ای همچون "صدام" ، "حسنی مبارک" و .... اشاره کرد. اتحاد جماهیر شوروی سابق با آنکه ندای بر حق امام خمینی (ره) درباره توجه به معنویت را شنید توجه نکرد و در دهه 90 میلادی حکومت "داس و چکش" به کار خود پایان داد.
نظام کمونیستی "داس و چکش" که هم با معنویت مخالف بود و هم حقوق قشر کارگر را زیر پا لگدمال می کرد ؛ نتوانست به اهداف خود در کشورهای مختلف جهان برسد و هرچند که در گوشه و کنار جهان هستند دولت هایی که از این نظام تبعیت کنند ؛ اما شاکله "کمونیسم" از هم پاشیده است.
گزارش از محمد زرچینی
انتهای پیام/
یکی از مهمترین نظراتی که "امام خمینی (ره)" بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران داشتند ، درباره اتحاد جماهیر شوروی سابق و سقوط نظام کمونیستی داس و چکش بود.
در اولین روز سال 1989 میلادی؛( 11 دی 1367) نامه معروف و تاریخی امام‌خمینی خطاب به "میخائیل گورباچف" آخرین رئیس‌جمهور شوروی در زمینه مرگ كمونیسم و ضرورت پرهیز روسیه از اتكاء به غرب انتشار یافت.
این نامه در شرایطی منتشر شد كه اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان یك مجموعه برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نیافته بود، دیوار برلین به عنوان نماد جدائی شرق و غرب، فرو نریخته و حاكمیت كمونیسم بر قانون اساسی شوروی و بر مقدرات مردم در جمهوری های این كشور، هنوز وجود داشت.
با این حال امام خمینی (ره) در نامه ای به "گورباچف" از صدای شكسته شدن استخوانهای ماركسیسم سخن به میان آوردند و وی را از روی آوردن به غرب برای حل مشكلات اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی برحذر داشتند.
امام خمینی در این نامه خطاب به گورباچف فرمودند: جناب "آقای گورباچف"، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چون مکتبی است مادی و با مادیت نمی‌توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت که اساسی‌ترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، خارج کرد.
ایشان در ادامه نامه افزودند: اگر جنابعالی میل داشته باشید در این زمینه‌ها تحقیق کنید، می‌توانید دستور دهید که صاحبان این‌گونه علوم علاوه بر کتب فلاسفه غرب در این زمینه، به نوشته‌های فارابی و بوعلی‌سینا ـ رحمت‌الله علیهما ـ در حکمت مشاء مراجعه کنند،.... و نیز به کتابهای سهروردی ـ رحمت‌الله علیه ـ در حکمت اشراق مراجعه نموده، و برای جنابعالی شرح دهند که جسم و هر موجود مادی دیگر به نور صرف که منزه از حس می‌باشد نیازمند است و ادراک شهودی ذات انسان از حقیقت خویش مبری از پدیده حسی است. از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدرالمتألهین ـ رضوان‌الله تعالی علیه و حشره‌الله مع‌النبیین والصالحین ـ مراجعه نمایند؛ تا معلوم گردد که حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده و هرگونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد ... و از کتب عرفاً و بخصوص "محی‌الدین ابن‌عربی" نام نمی‌برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این‌گونه مسائل قویا دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.
امام خمینی فرمودند: آقای "گورباچف" وقتی از گلدسته‌های مساجد بعضی از جمهوری‌های شما پس از هفتاد سال بانگ «الله اکبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمی مرتبت صلی الله و علیه و آله و سلم - به گوش رسید؛ تمامی طرفداران اسلام ناب محمدی (ص) را از شوق به گریه انداخت؛ لذا لازم دانستم این موضوع را به شما گوشزد کنم که بار دیگر به دو جهان بینی مادی و الهی بیندیشید. مادیون معیار شناخت در جهان بینی خویش را «حس» دانسته و چیزی را که محسوس نباشد از قلمرو علم بیرون می‌دانند و هستی را همتای ماده دانسته و چیزی را که ماده ندارد موجود نمی دانند. قهراً جهان غیب مانند وجود خداوند تعالی و وحی و نبوت و قیامت را یکسره افسانه می‌دانند؛ در حالیکه معیار شناخت در جهان بینی الهی اعم از «حس و عقل» می‌باشد و چیزی که معقول باشد داخل در قلمرو علم می‌باشد گرچه محسوس نباشد لذا هستی اعم از غیب و شهادت است و چیزی که ماده ندارد می‌تواند موجود باشد و همان‌طور که موجود مادی به «مجرد» استناد دارد، شناخت حسی نیز شناخت عقلی متکی است.
"يلتسين" در آذر 1370 "جامعه كشورهای مستقل مشترك‌المنافع" را جايگزين اتحاد جماهير شوروی كرد و به عمر اين اتحاد و رهبری "گورباچف" خاتمه داد و گورباچف بعدها به اين نقشه برنامه‌ريزی شده كه از حمايت غرب برخوردار بود اعتراف كرد (بیشتر بخوانید).
کارشناسان و صاحبنظران معتقدند که زمانی که "مسکو" در دوران "گورباچف" به غرب اطمینان کرد و سعی در بهبود روابط با کشورهای همپیمان ایالات متحده آمریکا را داشت ؛ اتحاد جماهیر شوروی تجزیه شد.
ایالات متحده آمریکا که در نظام دو قطبی جهانی اصلی ترین رقیبش، انحاد جماهیر شوروی سابق بود؛ سعی کرد تا باتاکتیک هایی رقیب سنتی قدرتمند خود را کنار بزند و در این مسیر راهبرد گسترش روابط را با شوروی مطرح کرد و این کشور را قطعه قطعه نمود.
ایالات متحده آمریکا قبل از فروپاشی نظام "داس و چکش" ، با اتحاد جماهیر شوروی سابق رقابت می کرد و در یک فرصت مناسب در دهه 90 میلادی ؛ امپریالیسم منجر به فروپاشی کشور بیش از 22 میلیون کیلومتر مربعی شوروی شد.
اما نکته قابل تامل اینجاست؛ هرکشوری که به ایالات متحده آمریکا اعتماد کرده شدیدا متضرر شده و در این زمینه می توان به دیکتاتورهای منطقه ای همچون "صدام" ، "حسنی مبارک" و .... اشاره کرد. اتحاد جماهیر شوروی سابق با آنکه ندای بر حق امام خمینی (ره) درباره توجه به معنویت را شنید توجه نکرد و در دهه 90 میلادی حکومت "داس و چکش" به کار خود پایان داد.
گزارش از محمد زرچینی
انتهای پیام/
