حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ سودابه امينی، دارای ليسانس روانشناسی بالينی از دانشگاه الزهرا است و فعاليت رسمی خود را در زمينه شعر از سال 1367 در حوزه هنری شروع كرد. امینی جزو اولين شركتكنندگان دفتر شعر جوان بود و برای اوج گرفتن در شعر از اساتيدی مثل قيصر امين پور در دفتر شعر جوان و استاد معلم و يوسفعلی ميرشكاک در حوزه هنری بهره برده است.
از آثار وی میتوان به زمهرير- گزيده ادبيات معاصر- در فضای بینشان- ليلی و هزار زن- سيب حوا- سكوت سرمهای و دو تاليف در حوزه نوشتن خلاق و چگونه شعر بخوانيم با عناوين «در مسير آفرينش» و «زنگ شعر» اشاره کرد.
گفتگوی ما را با این شاعر میخوانید:
*خانم امینی برای ما بگویید، شعر سرودن را چگونه آغاز کردید؟
انسان شعر خداوند است. پس میتواند شاعر باشد. من میتوانم با شعر نفس بکشم، بگریم، بخندم و با شعر متولد شوم و باشعر بمیرم. سرودن همیشه برایم جدی بوده. از وقتی که اولین جمله را به نثر شنیدم فهمیدم کلمات میتوانند به گونهای کنار هم چیده شوند که بدل به چیزی غیر از شعر هم بشوند.
*دغدغه شما چه چیزی بود که شما را به سمت شعر کشاند؟
جاودانگی. هستینگاری. مرگاندیشی و ... . این میدان میدان شعر است. تفاوت شاعر در شیوه بیان اوست از هستیشناسی خویشتن. گاه این خویشتن منم و گاه دیگری که من با او همذاتپنداری کردهام. همه چیز از من آغاز میشود و به مرگ ختم میشود.
*چه سبک شعری را برای خود انتخاب کردید و چرا؟
اگر منظورتان از سبک، قالب است من در همه قالبها ی کلاسیک و نو تجربه سرودن دارم. انتخاب قالب تا حدود زیادی بستگی به حال و هوای من دارد. این که بخواهم چه مضمونی ببندم، مخاطبم چه کسی باشد، مطالعات روزم در چه قالبهای شعری باشد، دلم برای کدام قالب شعری تنگ شده باشد و ...
*امروز شاعران ما با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند؟
برای شاعر مشکل معنی ندارد. قدرت شاعر فراتر از آن است که محیط یا اجتماع بتواند او را محدود کند. هر مشکلی هست در درون شاعر است. به اعتقاد من تنبلی، مطالعه کم و تمرینهای ناپیوسته موجبات مرگ شاعر را پیش از مرگ تقویمی او فراهم میآورد و البته میبینید که آفت شاعر خود شاعر است. معنی ندارد بگوییم مشکل شاعران ما چیست؟ شاعر باید جستجوگر باشد. شاعر باید از همه هنرها از جمله شاهکارهای داستان، شعر، نقاشی، موسیقی، تئاتر، سینما و ... برای رشد دادن بینش و از خواندن و سرودن برای پرورش مهارت خود بهره بگیرد. مربی شاعر در درون شاعر است و این نعمت بزرگی است که خداوند به وی داده است.
*با توجه به حضور شاعران نوقلم در عرصه ادبیات، آینده ادبیات را چطور پیش بینی می کنید؟
آینده ادبیات به تلاش و هوشمندی شاعران و نویسندگان بستگی دارد. این که چقدر گذشته خود را بشناسند و پایههای هنر خود را بر مدار تجربه هنری پیشینیان بگذارند. این که جایگاه خویش را در هستی بدانند، مهم است. و هستی چیزی فراتر از تاریخ و جغرافیا و فرهنگ است. اگرچه همه اینها هست، هیچ یک از اینها هم نیست.
*امروزه برخی شاعران حتی با استفاده از سوژههایی مثل 5+1 و یارانه و از این قبیل مسائل هم شعر میگویند. این امر آیا درست است و چه تاثیری بر محتوای شعری میگذارد؟
هر شاعری در شعر خود به «من» میپردازد. این من گاه من فردی است، گاه من اجتماعی، گاه من ملی و میهنی است، و گاه من جهانی. باید به هر شاعری حق بدهید خودش را و دریافت خودش را آنگونه که میتواند (و مهارت دارد) بیان کند. شاعر مالک چیزی نیست، حتی مالک شعر خود هم نیست. اصلا آمده تا بفهمد و به بیان آنچه فهمیده بپردازد. شعری که سروده میشود، متعلق به خواننده و مخاطب است. در مورد مرگ شعر بگذارید، مخاطب تصمیم بگیرد. به نظر من جاودانگی یا مرگ هر شعر را گستره مخاطبان آن شعر مشخص میکنند. شعری که در کشور من زنده است، ممکن است در کشور دیگری که همزبان من است مرده تلقی شود.
*چه راهکارهایی برای بهبود وضعیت شعر فارسی پیشنهاد میکنید؟
پیشنهاد راهکار را باید پس از آسیبشناسی داد. ابتدا باید آسیبها را مورد بررسی قرار دهیم.
*از این مسیری که تا به امروز رفتهاید راضی هستید یا نه؟
نه. من با بخشی از توانایی خودم وارد عرصه شعر شدم. زمان و توانایی من باید تمام و کمال در خدمت شعر میبود. متاسفم.
*سوال آخر؛ چه تعریفی از یک شاعر دارید؟
شاعر در برخی لحظات زندگی خود شاعر است. در بسیاری از مواقع باید نقابهایی بر چهره داشته باشد. و در بسیاری از مواقع باید نقش شهروند عاقلی را بازی کند. و در نتیجه ... به خاطر همین است که جهان درون شاعر یک آرمانشهر است.
گفتگو از: اکرم رضایی ثانی
برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام/