طلوع شمس در زندگی مولانا آغاز‌گر اشعار همیشه ماندگار او شد.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مولانا جلال‌الدین محمد بلخی ملقب به مولوی در 6 ربیع الاول سال 604 چشم به جهان گشود و جهان از به دنیا آمدنش سر مست شد. وی بزرگترین گوینده غزل‌های عارفانه و عاشقانه در ادبیات فارسی است. مولانا در سن 19 سالگی با گوهر خاتون ازدواج کرد و حاصل این ازدواج 3 فرزند پسر و 1 فرزند دختر بود.

مولانا و شمس:

زاهد بودم ترانه گویم کردی         سر حلقه بزم باده‌جویم کردی

سجاده نشین باوقاری بودم           بازیچه‌ کودکان کویم کردی

مولانا جلاالدین بلخی یک زاهد و عارف بود که مریدان زیادی داشت و مردم از وجود او بهره می‌گرفتند تا اینکه در سن 37 سالگی یعنی در روز 26 جمادی‌الآخر 642 شمس نزد مولانا رفت و مولانا را شیفته خود کرد و جان تازه‌ای به مولانا بخشید.

شمس آنچنان مولانا را درگیر خود کرد که مولانا درس و وعظ را از یاد برد و به شعر و ترانه روی آورد و آن زمان بود که به طبع پر قوت خود در شعر و شاعری پی برد. مریدان مولانا که در عذاب توجه مولانا نسبت به شمس بودند عزمی جذم کردند که درباره‌شان فتنه‌جویی کنیم بلکه نظر مولانا را به خود جلب کند. 21 شوال 643 شمس که از گفتار مردم به تنگ آمده بود از قونیه به دمش رفت مریدان فتنه جوی مولانا که به عمل زشت و ناشایست خود درباره بدگویی‌های شمس پی بردند و نظر مولانا را به شمس نه‌تنها تغییر ندادند بلکه وابستگی بیش از حد به مولانا را به خود دیدند. در پی غیبت نه چندان طولانی شمس مولانا پسر خود سلطان ولد را به همراه چند تن از مریدان خود به دمشق فرستاد تا شمس را بازگرداند. شمس پس از 15 ماه به قونیه بازگشت و مولانا  آنقدر از غم و اندوه رهایی یافت اما مریدان حسود و تنگ نظر مولانا این بار هم ساکت ننشستند و شکایت شمس را به سلطان ولد کردند وقتی گفته‌های مریدان به گوش شمس رسید برای همیشه قونیه را ترک کرد ترک ناگهانی و همیشگی شمس مولانا را شیدای عالم کرد ناآرامی مولانا آنچنان شد که روز و شب به سما پرداخت و شهره شهر شد.

روز و شب در سما رقصان شد       بر زمین همچو چرخ گردان شد

مولانا عزم کرد و به شام و دمشق رفت اما از شمس خبری نبود و باز به قونیه بازگشت و شمس را در خود یافت و به این نتیجه رسید که آنچه به دنبالش است در خود حاضر است چندین سال با همین حال زندگی خود را از سر گرفت اما بعد از گذشت چند سال باز هم حال و هوای شمس به سرش افتاد و به دمشق رفت اما باز هم از شمس خبری نبود که نبود ومولانا راه قونیه را در پیش گرفت.

صلاح‌الدین زرکوب 

پس از غیبت شمس صلاح‌الدین زرکوب وارد زندگی مولانا شد. صلاح‌الدین مردی عامی و ساده دل بود توجه مولانا به  او چندان بود که آتش حسد را در دل مریدان مولانا برافروخت. مولانا بیش از هفتاد غزل در وصف صلاح‌الدین سروده است و این نشان دهنده درجه دلبستگی بالای مولانا به وی بود این شیفتگی و دلبستگی تا 10 سال یعنی تا آخرین قطره‌های جان صلاح‌الدین ادامه داشت. 

حسام‌الدین چپلی

مولانا پس از فوت صلاح الدین دوباره ناآرام شد و دنبال مضراب تازه‌ای بود و آن با جازبه حسام‌الدین حاصل شد. حسام ‌الدین از خانواده اهل فتووت بود وی در حیات صلاح الدین از ارادتمندان مولانا شد و پس از مرگ صلاح‌الدین توانست جانی دوباره به آثار مولانا ببخشد پیدایش اثر عظیم  مثنوی معنوی حاصل یکی از هم صحبتی‌های مولانا و حسام‌الدین. 

دامنه شهرت و محبوبیت مولانا و شعر‌هایش به ایران و دیگر کشور‌های فارسی زبان ختم نمی شود در سال 2001 میلادی نسخه ترجمه اشعار این شاعر پر آوازه توسط کلمن بارکس با استقبال چشمگیری روبرو شد و این کتاب بیش از 500  هزار نسخه فروش داشت. رقمی که نشان می‌دهد با وجود اینکه از مرگ مولوی در سال 652 هجری شمسی بیش از 700 سال می‌گذرد اما مرگ وی مرگ اشعار او نبوده است او تا همیشه یکی از یکه‌تازان عرصه شعر ایران خواهد ماند.

گزارش از: سعیده سادات احمدی

انتهای پیام/


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار