به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، برخی از رفتارهایی که بعضی از ما در شبکههای اجتماعی داریم تداعی کنندهی سُنت حسنهی «سبزی پاککردن»(!) و حواشی مخصوص به آن است. جدا از خاطرات نوستالژیکی که این سنت! برای همه ی ما داشته؛ رفتارهای بیضابطهی ما در شبکههای اجتماعی، اخلاق «خاله زَنکبازی» را با تکنولوژی درآمیخته و از آن کمپینهای متعدد و شلنگتخته های مجازی بیرون آمده است. جماعتی از روی بیکاری از صبح تا شب پای اینترنت نشسته و غالباً مشغول آه و ناله های عاشقانه ی خود بوده، و از بدی روزگار دون می نالند، و حسی متفکرانه به خود گرفته و نشان میدهند که چقدر اهل تفکر و استنباط بوده و چقدر بادیگران فرق دارند! و زمانی هم که اتفاق بخصوصی می افتد شروع به دادن نظرات روشنفکرمآبانه کرده و اباطیلی میگویند که نمیتوان با هیچ اسطرلابی آنرا معنا کرد! و بعدتر هم به اتفاق همفکرانشان کمپین تشکیل داده و در آنجا خط و نشان های آنچنانی برای دار و دسته ی رقیب میکشند.
سگواپسان!
به طور مثال چند وقت پیش زمانی که شهرداری برای حفظ امنیت مردم اقدام به کشتار چند سگ ولگرد کرد نعره هایشان به آسمان کشیده و جامه هایشان دریدند؛ که چطور توانستید اینکار را بکنید!؟ تمام جانداران در این دنیا حقوق یکسانی دارند و اصلاً خود ما هم سگ هستیم!! و باید از حقوق حیوانات دفاع بکنیم، و نباید میان موجودات فرق قائل شویم و ... چهها! جالب اینجاست که برخی از مسئولین دولتی هم خود را به این جماعت «سگواپس» چسبانده و از ایشان حمایت کردند، و فقط گمان میبرم خجالت میکشیدند آنطور ابراز احساسات کنند و ارادت خود را به سگ ها نشان دهند!
برخورد این جماعت سگواپس اما در برابر انسانهای بیگناهی که به دلیل سوءمدیریت عدهای بیکفایت جان باختهاند کاملا متفاوت است. اکنون که فاجعهی «منا» برای هموطنانمان در عربستان اتفاق افتاده، همین جماعت لب به سخن گشوده و مشغول درفشانی هستند که چرا به سرزمین وحی رفتید و پول خود را در جیب اعراب میگذارید؟! اصلا حقتان است اگر چنین اتفاقی برایتان بیفتد!! و چرا نژاد آریایی (نژادی که قبلاً با سگ برابرکرده بودند) باید آئین نژاد اعراب را قبول کند؟!! و اینگونه است که به یاری حضرات معنی برابری را هم میفهمیم!
جماعت شبه روشنفکرنمایی که تا چندی قبل به خاطر کشتن چندسگ ولگرد تا مرز خودکُشی رفته بودند حاضر نشدند حداقل به قربانیان حادثه منا و خانواده هایشان احترام بگذارند و دهانشان را بسته نگاه دارند، و علاوه بر صحبت های اینچنینی به جُک گفتن درباره موضوع پرداخته و از شیرینی ذکاوت و طنازی بیرحمانه ی خود سرمست میشوند. نمی دانم اگر این اتفاق در جای دیگری مثل ترکیه یا تایلند که مورد علاقه و نیاز(!) حضرات است اتفاق افتاده بود؛ مثلاً در جریان سیلی که چندی قبل در تایلند اتفاق افتاد، اگر خدای نکرده احدی از قربانیان ایرانی بود؛ آیا همین حرفها را می زدند؟ و یا مثلاً سرِ داستان غم انگیز آن دختر جوانی که برای رسیدن به سراب زندگی غربی، رنج سفر تا استرالیا را بر خود هموار کرده بود و البته در کمپ پناهندگان در آن کشور مورد تعرض و تجاوز خارجی ها قرار گرفته بود؛ آیا قربانیان را مقصر میدانستند؟ آیا به آنها میگفتند که اشتباه کردید به تایلند یا استرالیا رفتید و باید درخانه تان می ماندید؟! قطعا منش غیرانسانی این جماعت اینطور نیست!
تبعیض
بیایید نمونه ی دیگری را مرور کنیم: روز شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱، زلزله ای به بزرگی۶ ریشتر، «ورزقان» را در استان آذربایجان شرقی لرزاند، آمارها میزان دقیق کشته ها را روایت نمیکند، اما در این میان وزارت بهداشت ۳۰۶ نفر کشته و بیش از ۵۰۰۰ نفر مجروح را به عنوان میزان خسارات جانی ثبت کرد، که از عمق فاجعه روایت می کرد. هیأت دولت در پیامی ضمن ابراز همدردی با مردم منطقه و ارسال پیام تسلیت، دستور داد تا از همه امکانات برای رسیدگی به موضوع استفاده گردد. «مصطفی محمد نجار» وزیر کشور و «مرضیه وحید دستجردی» وزیر بهداشت؛ به مناطق زلزلهزده سرکشی کردند. اما پیش از آنها، «محمدرضا رحیمی» معاون اول احمدی نژاد، بلندپایه ترین مقام دولتی بود که از این مناطق دیدن کرد. اما احمدینژاد بامداد دوشنبه، ۲۳ مرداد برای شرکت در نشست فوقالعاده و مهم سران کشورهای سازمان همکاری اسلامی، تهران را به مقصد عربستان ترک کرد. حال بشنوید از واکنش هایی که این خاله زنک های مجازی به راه انداختند و دولت و صدا و سیما را بخاطر بی توجهی و کم اهمیت جلوه دادن حادثه مقصر شناخته و سیل انتقادات خود را با راه اندازی انواع کمپینها در فضای مجازی روانه می کردند و بهانه گرفتند که چرا در حالی که حادثه ی به این مهمی رخ داده است رئیس جمهور ایران بجای ماندن در کنار قربانیان و کمکرسانی به آنها، به مسافرت و خوشگذرانی رفته است...
و این روزها که حادثه منا به وقوع پیوسته، در حالی است که رئیسجمهوری محترم عزم نیویورک کردند وتنها به توئیت کردن پیامی یک خطی، و تماس و مصاحبه ای کوتاه اکتفا کردند، و وزیر امور خارجه ایران هم از هرگونه اقدام فعالی در این زمینه تاکنون اجتناب میکند، افاضهی فیض حضرات شروع شده و خیلی خیلی روشنفکرانه میگویند که این مسائل نباید به پیام ایران مبنی بر اعتدال وصلح جهانی آسیب برساند! و در عرصه ی سیاست باید رئالیست و واقع گرا بود! و نامه ی سرگشاده می زنند که مواظب باشید در «راهرو»های سازمان ملل، فرصت سلام و علیک با اوباما را ازدست ندهید! و این داستان اساساً ربطی به دولت عربستان ندارد! و یکسره تقصیر خود حاجی هاست که این اتفاق افتاده است! به نظر میرسد این نوع موضعگیری بیش از آنکه برآمده از نگرانی دوستان «لایکباز» برای دیپلماسی باشد، یک حمایت جناحی مبتنی بر استانداردی دوگانه از دولتی است که طرفدار آن هستند. چراکه هرچند لغو سفر رئیس جمهور به سازمان ملل کاری نه چندان سنجیده است اما شیوهی برخورد این پرسهزنان شبکههای اجتماعی با سفر مشابه رئیس دولت قبل عنوانی نمیتواند داشته باشد بهجز سیاست «یک بام و دو هوا».
اکنون باید از آنها که غصه ی "زبان انگلیسی" دولت قبل؛ و صندلی های خالی سازمان ملل را میخوردند؛ پرسیده شود که اگر همین اتفاقات، مثل ماجرای «تجاوز جنسی» که در گیت فرود گاه، و بعد از آن کشته شدن بسیاری از هموطنانمان بدلیل سوءمدیریت یک دولت خارجی، در دولت گذشته اتفاق افتاده بود؛ آیا همین واکنش ها را نشان میدادند؟! و تمام مسائل مربوطه را به گردن قربانی بیگناه می انداختند؟ پاسخ البته منفیاست!
بگذریم از این که در کنار این جریان مریض و معیوب، بودند بخشی دیگر از هموطنانمان؛ که در فضای مجازی هم احترام گذاشتند به غم ها و عزاداری های مردم و با خانواده های قربانیان ابراز همدردی کردند، و با راه انداختن کمپین ها و هشتگهای مختلف در شبکه های اجتماعی، مدیریت غلط و بی کفایتی خاندان سعودی را مذمت می کردند.
منبع:دانشجو
انتهای پیام/