حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ابوالقاسم اسماعیلپور نویسنده، اسطورهشناس و استاد دانشگاه شهید بهشتی است. وی در سال 1333 متولد شده و تحصیلات خود را در رشته فرهنگ و زبانهای باستانی در دانشگاه تهران در مقطع دکترای به پایان رسانده است. از آثار تألیفی او میتوان به : «تا کنار درخت گیلاس»، «ادبیات مانوی به همراه مهرداد بهار» و از آثار ترجمه وی نیز میتوان به «دانشنامه اساطیر جهان» و «اسطوره و آیین» اشاره کرد.
در ادامه گفتگوی ما را با او میخوانید:
*یک کتاب خوب از آثار خود به ما معرفی کنید؟
کتاب «اسطوره بیان نمادین». این کتاب برای نویسندهها و هنرمندها بسیار مفید است چون اسطوره رو به زبان ساده تعریف میکند.
*الگوی شما برای ورود به عرصه ادبیات چه کسی بوده است؟
آخرای دوره دبستان بود که تو مدرسه روزنامهدیواری داشتیم. از اون روزها بود که علاقهمند نوشتن شدم و این انگیزه بزرگی بود که من به ادبیات و شعر روی آوردم.
*زندگی بدون مطالعه کتاب؟
زندگی بیروح. در زندگی ما انسانها علاوه بر نیازهای جسمانی نیاز روحی نیز داریم که روح انسان را تغذیه کنیم. بدون مطالعه یک آدم پوچ و مفلوک هستیم. نیاز روحی انسان اهمیت خیلی بیشتری از نیاز جسمانی دارد.
*آینده ادبیات از نظر شما؟
ادبیات داستانی خیلی خوب است. بخصوص که زنان خیلی بیشتر به این سمت روی آوردهاند که خیلی امر خوشبینانهای است. نه تنها این که باید به سطح بینالمللی برسیم و در نمایشگاهها و جشنوارهها حضور پیدا کنیم.
*آینده ادبیات ما حافظ و سعدی هم دارد؟
خیر، در شعر آن پیشرفت چندان رو نداشتیم و در عرصههای بینالمللی حرفی برای گفتن نداریم. با وجود اینکه در ادبیات کلاسیک پیشرفت کردیم اما در شعر ضعف داریم.
*اینکه در حال حاضر سبکهای شعری ما خیلی ساده شدهاند نسبت به قبل، علتش چیست؟
تنها علتش این است که شاعران جدید ما به فرم ظاهری شعر روی آوردهاند و فکر میکنند اگر ساختار و فرم را درست انجام دهند کار تمام است اما فرم در کنار محتوا مفید است. شعر بدون محتوا سفید نیست، برای محتوا باید مطالعه خیلی بالا باشد و حرف تازهای برای گفتن داشته باشیم.
*خودتون رو در یک کلمه تعریف کنید؟
عشق. من عاشق زیبایی هستم و عشق آن روی زیبایی است.
*حستون در نوشتن رو از چه چیزی میگیرید؟
از طبیعت درون خودم بیرون میاد و سرازیر میشود. آن هم از اتفاقاتی است که در بیرون شکل گرفته و به درون منعکس میشود. حس نوشتن وقتی دست میدهد که چیزی از درون بجوشد.
*اگر قرار باشد یک روز زندگینامه شما را ترجمه کنند دوست دارید به چه زبانی باشد؟
انگلیسی، چون یک زبان بینالمللی است. البته که مهم زبان نیست. مهم این است چگون خودمان را به جهان معرفی کنیم که در حال حاضر زبان انگلیسی این جایگاه را دارد. امیدوارم که روزی زبان فارسی جای آن را بگیرد.
*کدام افسانه دوران کودکیتان را بیشتر دوست دارید؟
افسانه زرد پری و سبز پری که دو گروه پری بودند که با هم رقابت دارند و سبز پریها نهایتاً پیروز داستان میشوند و در مقابل زرد پریها برای خود جشن میگیرند.
*بهترین کتابی که تا به حال خوندین؟
مجموعه آثار هرمان هسه بخصوص کتاب «سیدارتا» که زندگی بودا را به شکل داستان بیان کرده. سیدارتا لقب بودا بوده است.
*آخرین کتابی که نگارش کردید؟
«ادبیات مانوی» که به همراه استاد مرحوم مهرداد بهار پسر ملکالشعرای بهار به چاپ رساندیم. درباره نوشتههای مانی مربوط به دوره سامانی است که ما آن را تحلیل کردیم. این کتاب جزو مهمترین آثار من است.
*در حال حاضر کتابی در دست نگارش دارید؟
اوضاع نشر افت کرده است. از نظر تیراژ کتاب. وگرنه تعداد کتابهایمان خیلی خوب است از نظر من در این جمعیت هفتاد میلیونی، تیراژ هزار تا تأسفآور است.
*اوضاع ترجمه در حال حاضر؟
اوضاع ترجمه بهتر از تألیف است. نویسندههای داخلی ما باید نیاز خواننده رو در نظر بگیرن کتابهای ارزان چاپ کنند تمام این مسائل رو باید بررسی کنند تا که اوضاع بهتر شود.
*با وجود نویسندگان نو قلم و نوپا آینده ادبیات را چگونه پیشبینی میکنید؟
مسلماً کشور ما رو به پیشرفت است به هر حال این نسل آینده خودشو پیدا کرده اما تنها تفاوت این نسل با نسل قبل این است که تعداد نخبههایمان کم شده است. قبلاً ما تعداد کمی نویسنده و شاعر داشتیم که بیشترشان نخبه و مشهور میشدند. در حال حاضر 25،000 شاعر و نویسنده داریم که 10 الی 20 نفر آنها مشهور نخبه هستند.
*آیا ممیزی به اوضاع ادبیات کمک میکند؟
هم اثر مثبت دارد هم اثر منفی که باید جلوی آثار منفیاش را گرفت. مثلاً کتاب «یونان» که بار اول چاپ شده بود، بدون ممیزی به چاپ رسید. برای چاپ دومش ممیزی خورد اما در حال حاضر اوضاع ممیزی بهتر شده است. این یعنی باید کسی را برای ممیزی انتخاب کنند که با دردهای نشر آشنا باشد.
*یک حرف ماندگار به ما بزنید؟
من خودم همیشه یک جمله از آندره ژید رو سر لوحه زندگیم قرار دادم که میگه:
«بگذار اهمیت در نگاه تو باشد نه در چیزی که به آن مینگری»
*هر چه میخواهد دل تنگت بگو.
توصیه بیشتر من به جوانها است. ادبیات را از این سطحیگری در بیاورید. ادبیات برای به نمایش در آوردن آدمها نیست بلکه باید از جان خود برای ادبیات مایه بگذارید. ادعای هنر نکنید اگر واقعاً ادبیات را میخواهید بمانید اگر نه بروید به دنبال پول و زندگی خود. این کار را دانشجوهای چینی من هم انجام دادند.
گفتگو از: سعیده سادات احمدی
انتهای پیام/