مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
** مصاحبه اخیر جنابعالی با هفتهنامه مثلث و بیان اینکه: «من کسانی را که به دشمن گرا میدادند لیستشان را دارم و آنها را اصلاحطلب نمیدانم» از یک طرف با استقبال اصولگرایان و رسانههای وابسته به این جریان مواجه شده و از طرف دیگر با واکنش انتقادی برخی چهرهای اصلاحطلب همراه شده است. به واقع چرا ترجیح دادید این مسائل را با رسانه وابسته به جریان سیاسی رقیب مطرح کنید؟و اینکه چرا یک روزنامه وابسته به نهاد نظامی پس از گذشت دو هفته از این مصاحبه اقدام به بازنشر و بزرگنمایی آن کرد؟
بگذارید سوال شما را با سوال پاسخ دهم. عین عبارت من در گفتوگو با مثلث این است: «کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر بودم با خارجیها مذاکره میکردند و به دشمن گرا میدادند؛ من آنها را به عنوان اصلاحطلب قبول ندارم.» از این جمله صریح نه نسبتی به اصلاحطلبان بر میآید و نه اتهامی درباره آنان مطرح شده است. حال میپرسم چطور برخی اصل مصاحبه را نخوانده، تیتری تحریف شده را بزرگنمایی کردند و از این گفته صریح برداشت دیگری کردند؟ سوال من این است که چرا برخی دوستان اصلاحطلب پس از بازنشر تقطیعشده با تیتر تحریف شده مصاحبه ام با روزنامه جوان، فریاد وااصلاحاتا سر دادند؟ چرا طی این ١٠ روز به این کشف و شهود نرسیده بودند که هدف من خیانتکار نشان دادن اصلاحطلبان بود؟! و چرا صبر کردند تا جوان اینطور تیتر بزند و آنها تازه فهمیدند که منظور من چه بوده است؟ من ممنونم از سوال شما من خیلی صراحت لهجه دارم وهمه بزرگان و عزیزان بزرگتر ما با روحیات و شخصیت من آشنا هستند، اگر روزنامه یا مجلهای برای بهرهبرداری یا شیطنت کار خاصی انجام میدهد نه به من مربوط است و نه به حزب و بچههای عزیز و مظلوم ندا، اگرچه من مسوولیت همه حرفها و نظرات خودم را میپذیرم. اینها دیدگاههای شخصی و باور من نسبت به اصلاحات است تبیین گذشته و حال و آینده امر مهمی در فرآیند آینده اصلاحات است و این دیدگاهها مربوط به ندا و حزب نیست و حتی به رییس دولت اصلاحات و بزرگان دیگر هم نیست. به زعم من نباید در برابر پرسشها و سوالات فراوان در اذهان و افکار عمومی بیتفاوت بود یا نگران نسبت به شفافسازی دیدگاهها و نظرات. به زعم من باید از صراحت و حتی اعتراف در اشتباه یا برخی نااهلیها با کمال جسارت و شجاعت سخن گفت. اصلاحات عطف خاص و درخشندگیها وفضیلتهای خاص خودش را دارد. در مسیر راه دچار برخی نارساییها و برداشتهای انتزاعی شد و نتیجهاش مشخص شد و آیا نبایست شکست ما در سال ١٣٨٤ آسیبشناسی شود باید از هنجارها و ناهنجاریها، باید از فضیلتها و موفقیتها و ناکامیها و اشتباهات سخن گفت؛ اگر نگوییم دیگران سفسطه و توطئه میکنند زشت و زیبا خوب و بد را به افکار عمومی حقنه میکنند. در همه جای دنیا احزاب از موفقیتها و ناکامیها و قدرت و ضعف در سیاست آسیبشناسی میکنند اما با ذکر حقایق به آسیبشناسی باید بپردازیم و مسلم بدانید اصلاحات آن هنگام ماندگار میشود و اصلاحاتی ماندگار است که بیانگر حقیقتها و واقعیتها باشد. من اتفاقا امروز با کمال افتخار عرض میکنم جناب خاتمی عزیز بعد از ریاستجمهوری جلسات مهمی با بسیاری از صاحبنظران و متفکران گذاشتند و نسبت به اصلاحات دو گام بزرگ برداشتند؛ آسیبشناسی و بعد منشور اصلاحات و یادم هست ایشان طی چند جلسه به عنوان مواضع و منشور اصلاحطلبی رابطه آن با عدالت و آزادی دموکراسی توسعه و اصالتها وارزشهای دینی و ملی بیان داشت. ما هویت اصلاحطلبی را میخواهیم بگوییم که بزرگان حوزه و دانشگاه منادی واقعی آن بودند. برخی اختلافسلیقهها و برخی روشها مانع شد که واقعیت دیدگاه اصلاحطلبی بیان شود. هوشیاری و دقت ما و دیگران است که حتی توطئهها را خنثی میکند. ببینید من حرف دل خیلی از بزرگان اصلاحات را زدم. بروید سراع تکتک بزرگانمان از آنها سوال کنید آیا با روشها و ادبیات آن ایام موافق هستند یا مخالف. حتی به زعم من ادبیات دوستان در احزاب امروز با ادبیات آن روز خیلی متفاوت شده است و دستخوش تحول محتوایی شده است.
** به نظر جنابعالی چرا اصولگرایان و رسانههای وابسته به این جریان از این اظهارات شما استقبال کردند؟نیت جنابعالی از طرح این مسائل آسیبشناسی اصلاحات بود؟ اصولگرایان و رسانههایشان در زیر سایه اظهارات شما به دنبال چه چیزی هستند؟
من به جای اینکه اسم این کار را استقبال بگذارم، شانتاژ رسانهای میدانم که برخی رسانههای اصولگرا مدتی است درصدد اعمال آن هستند تا در جبهه اصلاحات رخنه بیفکنند. بار اولشان نیست و بار آخرشان هم نخواهد بود. فقط هم من سیبل نبودم. جالب است که این استقبال به قول شما را در دیگر مواضعم خصوصا درباره دولت قبل نمیبینیم. هدف آنها کاملا مشخص است؛ نتیجهاش را میبینید. توپ را داخل زمین اصلاحطلبان بیندازند و شاهد بازی آبروبری و اختلافافکنی بین آنها باشند. آنها بازی را میاندازند و برخی دوستان ما بازی را ادامه میدهند. اما نه من و نه دیگر اعضای ندا دنبال توپی که رسانههای رقیب به زمین میاندازند، نمیدویم، چون عینا هدف آنها همین است. طبیعی است آنها استراتژی و هدف خودشان را دارند، به دنبال فرار به جلو هستند. میخواهند از پاسخگویی دوران خود طفره بروند و همه مسائل را به گردن دیگران بیندازند. این ما و همه نحلههای اصلاحطلبی هستند که باید هوشیار باشند و باشیم. یکی از ویژگیهای هوشمندی آسیبشناسی دوران خودمان است.
** چرا سید محمد صادق خرازی از بدو اعلام فعالیت سیاسی با حزب ندا تلاش کرده تا به نقادی اصلاحات و آسیبشناسی از درون این جریان سیاسی بپردازد؟
آنچه شما نقادی اصلاحات مینامید من اسمش را میگذارم دفاع جانانه از اصلاحات. اینکه اصلاحات آن چیزی نیست که برخی تندروها در حال تعریفش هستند. اصلاحات دارای چارچوب و مانیفستی است که سالها قبل از سوی رییس دولت اصلاحات تدوین شده. البته طبیعی است که برداشت برخی اصلاحطلبان با ما همسان نباشد؛ حتی رفتار آنها هم با ما مغایر باشد. ما آنها را غیراصلاحطلب نمیدانیم. با آبروی آنها هم کاری نداریم. برخلاف برخی هم برایشان پرونده سازی نمیکنیم و در رسانهها و محافل خصوصی بهتان نمیزنیم. بهتر است نگاهی کنید به استقبالی که همین رسانههای رقیب از تهمتهای برخی اصلاحطلبان نسبت به بنده کردهاند. من هم از اصلاحات دفاع کرده و میکنم و هم مدعی اصلاحات هستم. معتقدم بسیاری از اصلاحطلبان مظلومند. به بسیاری از دوستانمان ظلم شده است. هم خودیها با رفتار خودشان و هم رقیبان با انواع و اقسام حیلهها در جهت تفرقه و با تفتینهای خود در پی ضربه زدن به اصلاحات هستند. من باورم را عرض میکنم، اصلاحطلبان واقعیترین مروجان و مبشران راستین انقلاب و جمهوری اسلامی بودند. مبنای اصلاحطلبی دفاع از مشروعیت جمهوریت و اسلامیت نظام است. رییس اصلاحات همواره گفتهاند آرمان حقیقی اصلاحات آزادی و عدالت و توسعه و پیشرفت است. گفتمان اصلاحات حذفناشدنی است. گفتمان غالب امروز نظام است. اگر چه برخی شاید بر نتابند. ما نه با قانون اساسی مشکل داریم نه با ولایت و امام و رهبری. همه آنها را جزو اساسیترین مسلمات نظام میدانیم. اینها اندیشه سید اصلاحات است. اما عدهای که هیچ نقشی در پدیده دوم خرداد نداشتند و حتی با مبانی فکری و اصولی اصلاحطلبان اصیل فاصله داشتند، میخواستند مبانی اصلاحات را به تفکرات غیربومی پیوند بزنند که از نظر بسیاری قابل قبول نبوده و نیست. این فقط حرف من نیست، حرف بسیاری از دوستان، بزرگان و یاران و حلقه اول اصلاحات است. چند سال روی آسیبشناسی و منشور اصلاحات کار شد، فکر شد و نتیجه آن مشخص است.
** بزرگان اصلاحات از جمله رییس دولت اصلاحات از اینگونه نقادی و آسیبشناسیای که جنابعالی در این چند ماهه دنبال کردهاید، رضایت دارند یا همانگونه که در فضای مجازی مطرح شده رییس دولت اصلاحالت به شما تذکر دادهاند که از بیان دوباره این مسائل پرهیز کنید؟
من هم مانند شما از فضای مجازی از برخی گفتوگوهای خودم با رییس دولت اصلاحات باخبر میشوم! برخی شایعات را که میبینیم خندهآور است؛ هدف ما جز این نیست که همه را به چارچوب تدوین شده چیستی اصلاحات توسط رییس دولت اصلاحات ارجاع دهیم و خود نیز طبق آن حرکت کنیم. رابطه من با رییس دولت اصلاحات عمری دراز دارد. ایشان هم با مختصات فکری بنده آشنا هستند. من هم هدفم در حال حاضر نقادی اصلاحطلبان نیست، زمانش نیست؛ چرا که رییس دولت اصلاحات دو سال قبل گفت: «بیان اشتباه و جبران آن فضای باز و گفتوگو میخواهد. اگر این فضا باز شود مسلما اولین فرد، من و شما خواهیم بود که اشتباهات را میگوییم و آسیبشناسی میکنیم. اما یک طرفه این طرف متهم میشود؛ هرکاری کرده خیانت و جاسوسی و براندازی بوده و حتی حق دفاع هم ندارد.» من منتقد برخی رفتارها به نام اصلاحطلبی هستم. بین این دو فرق بسیار است که شما کل یک جریان را نقد کنید یا برخی انتسابات نادرست به آن را رد کنید.
** چقدر برای سید محمد صادق خرازی مهم است تا جریان سیاسی رقیب نتوانند از مواضع، اظهارات و بیان برخی نقدهای درون خانوادگی اصلاحات برای خودشان بهرهبرداری سیاسی کنند؟
این را باید از دوستانی پرسید که منتظرند تا جریان رقیب تصوری درباره ما القا کند و آنها هم پیاش را بگیرند. این را باید به دوستانی گفت که ما را برآمده از جریان رقیب میدانند! ندا را دستپخت نهادهای خاص میخوانند و هر روز واژگانی نو برای بهرهبرداری رقیب خلق میکنند. یک روز میگویند اصلاحطلب بدلی، یک روز میگویند اصلاحطلبان قدرت طلب و... بهتر است ببینید که نقد آنها علیه ما چطور اخبار ویژه کیهان را پر میکند؟ یک روز به خاطر رای مجلس چنان اهانتهایی به رییس اصلاحات کردند. یک روز نیز به همین آقای عارف اهانت کردند و گفتند او اصلاحطلب بدلی است، خب اینها بادهای بیرمق موسمی سیاستورزان بیادب و بیمنطق است. اصلاحات حساب و کتاب و اصالت دارد
** مختصات و مشخصات اصلاحطلبی صادق خرازی چقدر مشابه مختصات و مشخصات اصلاحطلبی رییس دولت اصلاحات است؟
تفاوت و تنافری بین آن نمیبینم. ایشان را دلسوز نظام و رهبری و آینده مملکت میدانم و بارها هم گفتهام. البته خب به صلاح برخی دوستان ما نبوده این مواضع را ببینند و حرفها را بشنوند. بارها هم گفتهایم که از نظر ما اصلاحطلبی طبق چارچوبی است که ایشان تدوین کردهاند و ما قایل به زعامت ایشان هستیم. متاسفانه هم رقبا به ایشان بد کردهاند و سیاهنمایی کردهاند و هم رفقا عاقلانه برخورد نکردند. من میدانم ایشان چه احساسی نسبت به انقلاب و رهبری دارند. من میدانم ایشان چقدر با حس و عاطفه نسبت به رهبری دلمشغول هستند. من حتی یک نکته منفی از ایشان نسبت به انقلاب و امام و آقا سراغ ندارم. برخی سوءتفاهمات پایدار نیست و به زودی حل میشود.
** از بدو اعلام موجودیت حزب ندا شاهد واکنشهای متفاوتی از سوی جریانها و گروههای سیاسی نسبت به جنابعالی این حزب بودهایم. برخی اصلاحطلبان با وجود صمیمیت و رفاقت دیرینه شما با سید محمد خاتمی، جنابعالی را یک اصلاحطلب بدلی معرفی میکنند و تلاش دارند تا بگویند خرازی به دنبال اهداف شخصی سیاسی برای خود است تا جایی که میگویند سید محمد صادق خرازی به دنبال ریاست مجلس است. این شبههآفرینیها در حالی است که اصولگرایان و رسانههایشان و به ویژه روزنامه کیهان در مواردی با حمایت از جنابعالی و حزب ندا باعث شد تا این شایبه به وجود آید که صادق خرازی به دنبال آن است اصلاحات را دوشقه کند. به واقع اتحاد و ائتلاف اصلاحات تا چه میزان برای شما اهمیت دارد؟ سید محمدصادق خرازی با چه کسانی در اردوگاه اصلاحطلبی حاضر نیست کار کند و اینکه برای سیادت اصلاحات حاضر است تا کجا هزینه دهد؟
پاسخ به این سوال مصاحبهای مجزا و مفصل میطلبد. اجمالا عرض کنم که مگر برخی دوستان بر شکلگیری و تقویت احزاب تاکید نمیکنند؟ پس چرا علیه یک حزب جدید چنین هجمهای وارد میکنند؟ من حتی شنیدم که گفتهاند فلانی (خرازی) حزب زده که رییسجمهور شود؟ حالا من از آنها میپرسم به فرض که هدف ما این باشد. مگر هدف از تشکیل حزب کسب قدرت برای اعمال برنامهها و تفکر سیاسی و اقتصادی نیست؟ حزب تشکیل ندادیم شب شعر برگزار کنیم. مگر دموکراسی غیر از این است که افراد با تشکیل حزب و اعلام آرا و نظراتشان و جذب اعضا و جلب نظر مردم، بتوانند آمالشان را در کشور پیاده کنند؟ اگر برخی آنقدر از قدرت بیزارند، پس چرا دست رد به آن نزدند؟ اما عرض میکنم من اگر سودای کسب قدرت داشتم که راهش این نبود. کمی فرمان سیاست را به آن سمتی که منتقدان آرزویش را دارند، میچرخاندم آن وقت به راحتی چندین پست میگرفتم. من عامل شکاف در اصلاحطلبان نیستم؛ آنهایی عامل شکاف هستند که هر روز برای اصلاحطلبی نامطلوب خود برچسب تولید میکنند. آنهایی که دم از جبهه اصلاحطلب میزنند اما قایل به یک جمع محدودند که حتی در آن هم خودی و غیرخودی میکنند. چطور تا قبل از تشکیل حزب ندا و وقتی در دوران خانهنشینی اصلاحطلبان همیشه همراه رییس دولت اصلاحات در سفرهای خارجی و نشستهای داخلی بودم و سمت مشاور ایشان را داشته و دارم، این دوستان کشف نکردند که من اصلاحطلب بدلی هستم! مساله آنها این بود که چرا فلانی رفته با بدنه جوان اصلاحطلبان خصوصا در شهرستانها حزب تشکیل داده است. ما با همه آنهایی که حاضرند زیر چتر رییس دولت اصلاحات بیایند کار میکنیم، اصلاحطلبی مد نظر ایشان را قبول داریم. کسی را هم با برچسب اصلاحطلب بدلی یا قدرتطلب یا دستساز یا... از جبهه اصلاحات نمیرانیم. اعضای ندا همه جوانان اصلاحطلب هستند اما ببینید چون حاضر نشدند زیر پرچم یک تشکل بروند چه تهمتهایی به آنها میزنند و توصیه میکنند به اصل خود برگردند. چه کسی اصیل و بدلی تعیین میکند؟ مگر اعضای ندا جزو جوانان اصلاحطلب نبودند؛ مگر اینها فرزندان همین جناح نیستند، پس چرا حالا که میخواهند بروند سر خانه خود، آنها را از اسم و ارث محروم میکنند. اینها همه رسوبات تفکر چپ در اردوگاه اصلاحطلبی است. سعی ما در این است که همین فرهنگ حذف بازمانده از باورهای چپگرایی را کنار بگذاریم. هر چند راه پرسنگلاخ است، فعلا من سیبل هستم و علیه من ترور شخصیت میکنند. صدایشان سر ما بلند شده است؛ درحالی که درد جای دیگر و درمان چیز دیگر است.
انتهای پیام/