به گزارش
حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران، "صادق خرازی" رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان در مراسم افتتاح دفتر حزب ندای ایرانیان در شهرستان جیرفت به تشریح شرایط امروز کشور و موقعیت ایران در منطقه پرداخت و اظهار داشت: اکنون ایران پس از دههها مبارزه، مقاومت و استقامت موقعیت ویژه و بازدارندهای را در جهان به دست آورده است؛ تحقق چنین فضیلتی به آسانی برای این مردم قابل دستیابی نبوده است.
رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان گفت: جهانیان دیدند که تحریم، توطئه و بسیاری از مشکلات مانع حرکت مردم ایران نشد. شما مردم با فضیلت با وجود همه کمبودها و محرومیتها مقاومت کردید و در شبستان تاریخ این مملکت خوش درخشیدید.
وی افزود: شما مردم ایران چون صخرههای صبر و نجابت در برابر همه مشکلات و توطئهها مقاومت کردید و مقاومت شما امروز موقعیت برجسته ایران را در منطقه پرتلاطم خاورمیانه و معادلات جهانی رقم زده است.
خرازی در ادامه با اشاره به موقعیت امروز ایران خاطرنشان کرد: موقعیت بازدارنده ایران برای هر کشور محقق نمیشود. تمام خاورمیانه و جهان اسلام امروز متاثر از تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران است. نام امام (ره) بر شبستان تاریخ انسان و جهان نقش بسته است.
رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان با بیان این که اکنون باید نام ایران و تمدن ایرانی را با زر بر جریده تاریخ بنویسند و خواهند نوشت افزود: از مدیترانه تا اقیانوس هند و از یمن تا دشت قبچاق متاثر از فرهنگ و تمدن ایرانیان است. به یک معنا میتوان گفت که ایران و فرهنگ ایرانی همه جا حضور دارد.
خرازی در ادامه به مذاکرات هستهای و تحولی که این مذاکرات در روابط بینالملل ایجاد کرده است اشاره کرد و گفت: وقتی که ما صحبت از قدرت بازدارندگی ایران میکنیم یعنی 6 قدرت جهانی در کنار قدرتی بزرگ به نام جمهوری اسلامی ایران برای اولینبار تحول بزرگی در ادبیات دیپلماسی به وجود میآورند. ایران الگوهای تهدید و سرکوب ازجنگ سرد تا به امروز را متحول کرده است. امروز کشور ما در میان تهدید و تحریم کره شمالی، حمله به عراق و لیبی بزرگ و بزرگتر شده است. امروز ایران پارادیم جدیدی را در جامعه بینالملل تعریف کرده است و پارادیم گفتوگوهای دیپلماتیک را متحول کرده است.
وی در ادامه با اشاره به تعریف و رویکرد اصلاحات و اصلاحطلبان نسبت به مسائل کشور افزود: اصلاحات معنایش این است که بتوانید کشور را از دایره جنگ و تحریم رهایی ببخشد. اصلاحات واقعی کشور را از بحران به سوی امنیت و آرامش سوق میدهد. این پیامی است که در طول سالهای گذشته اصلاحات و اصلاحطلبان به جامعه ایران دادهاند.
رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان ادامه داد: ما اصلاح طلبیم و با صدای بلند اعلام میکنیم که اصلاح طلبیم و امروز اصلاح طلبی را در عقلانیت و وحدت و تحمل یکدیگر تعریف میکنیم. آینده از آن کسانی است که شفاف با مردم سخن میگویند و دغدغه رستگاری ملت را دارند.
خرازی در ادامه با اشاره با ماندگاری اصلاحات گفت: معتقدیم اصلاحات ماندگاراست. هیچ کس نمیتواند از اصلاحات عبورکند چرا که اصلاحات بر قلب همه آحاد مردم ایران حاکمیت دارد. اصلاحات ریشه در مدینه النبی دارد. اساسنامه مدینه النبی و پیامبر رحمت با تحقق فضیلتهای اجتماعی و عدالت آمیخته بود و امروز شعار اصلاحات همین موارد است.
وی همچنین به رویکرد اصلاحات اشاره کرد و گفت: اصلاحطلبی یعنی این که ما به آلام مردم برسیم. آزادیخواهی و دموکراسی خواهی تنها یک روی سکه است یک روی دیگرعدالتخواهی و تلاش برای رفع مشکلات و آلام مردم این جامعه است. بحران فقر و کوچ مردم روستا به حاشیه شهرها قطعا زیبنده نظام اسلامی نیست.
رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان گفت: تمام کسانی که مدعی اصلاحطلبی هستند باید نخستین گامشان و نخستین حرکت عملیشان باید در جهت رفع فقر و برقراری عدالت اجتماعی در این منطقه باشد.
خرازی در ادامه افزود: من و برادرم ظریف بیش از سی سال از زندگی خود را در دیپلماسی گذراندهایم و در میان ملتها مردمی را به غیرت و شرافت و بزرگی ایرانی نمیتوانید پیدا کنید.
وی در ادامه با اشاره به صحبتهای گذشته خود در خصوص احمدینژادیسم و خطر آن برای کشور یادآور شد: معتقدم و بارها هم در دو ماه گذشته در محافل مختلف در جمع فعالان سیاسی به صراحت و با صدای بلند گفتهام احمدینژاد تمام شد، ولی احمدینژادیسم خطری برای کشور است. خداوند سایه رهبری را بر کشور مستدام نگه دارد که اگر رهبری نبودند معلوم نبود جریان احمدینژادیسم چه بلایی بر سر این کشور میآوردند.
رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان تصریح کرد: ما سر تضاد و تنفر با کسی نداریم اما علت مخالفت ما با رویکرد احمدینژادیسم ریشه در فلسفه فکری ما دارد. احمدینژادیسم یک ملت را در طول یک دوره چند ساله تحقیر کرد. کسی که با بیتدبیری خود یک کشور را تا دروازه جنگ و خشونت پیش برد. اکنون زمان روشنگری و سخن آگاهانه است.
خرازی افزود: اگر آگاهانه سخن بگوییم مردم خودشان سره را از ناسره تشخیص میدهند. معلوم است که مردم ایران نمیتوانند طنز و فکاهی غنیسازی اورانیوم دختر چهادره ساله در آشپزخانه را بپذیرند. معلوم است شعارهای تند و بیمعنایی که سالها رییس دولت پیشین داد را مردم نمیپذیرند. اگر بخواهیم وقایع 8 ساله گذشته را مرور کنیم قصه پر غصه 7 گنبد افلاک است. اکنون لازم است با هوشمندی و وحدت مانع از بازگشت این تفکر شویم.
وی گفت: باید با وحدت خود به مجلسی رای دهیم که با تفکر خود به دنبال حل مشکلات مردم باشد. این تفکر برای جیبهای خودش نباید فکر کند. اکنون لازم است هوشمندانه در عرصه سیاسی حضور داشته باشیم.
آقای کرباسچی در مطلبی مینویسد که باید از آقای ناطق حمایت کنیم. البته آقای ناطق گفته است که نمیآید و درست در همین شرایط است که خیلیها آقای لاریجانی را بسیار شبیه آقای ناطق میدانند. من فکر میکنم یک طرز تفکری در اصلاحطلبان وجود دارد مانند آقای حجاریان که همین مدل را پیشنهاد دادهاند. به یک معنا آنها میگویند باید با ائتلاف با اصولگرایانی همچون لاریجانی وارد انتخابات شویم.
ببینید! عقبه آقای ناطق با عقبه آقای لاریجانی متفاوت است. آقای لاریجانی در ماجرای حذف اصلاحطلبی، نقش جدی داشت درحالی که آقای ناطق نداشت. آقای ناطق قربانی نقش دوگانه کارگزاران در انتخابات مجلس پنجم شد. آقای کرباسچی که امروز این حرف را میزنند، تمام امکانات خود و امکاناتی که در اختیار داشت علیه آقای ناطق در انتخابات مجلس پنجم و بعد در انتخابات ریاستجمهوری به کار گرفت. آقای کرباسچی که آن زمان این کار را کرده است نمیتواند بگوید درحالی که خودش کرده است. آقای کرباسچی کسی است که از آقای ریشهری دفاع میکرد. در انتخابات ریاستجمهوری معتقد بود که آقای ریشهری از رئیس دولت اصلاحات بهتر است. آقای کرباسچی در جلساتشان شرکت میکرد. ما عقبه آقای ناطق را خیلی متفاوت از عقبه آقای لاریجانی میدانیم. عقبه آقای ناطق یک عقبه انقلابی و مبارز بوده است. عقبه امامخواهی بوده است. آقای ناطق از یاران و صحابه درجه یک امام بود. آقای ناطق مورد توجه حضرت امام(ره) بود. لاریجانی نسل بعد از آقای ناطق هست. البته لاریجانی هوشمندیهای سیاسی و تواناییهای بسیار بالایی دارند و توانسته انعطافپذیری کرده و بالا بیاید. ولی عقبه آقای لاریجانی در اصلاحات، خیلی قابل سوال است. بلایی که سر اصلاحات در دوران مسئولیت ایشان آمد قابل وصف نیست. بحق یا ناحق اصلا این دو نفر از منظر آرمان اصلاحطلبی قابل مقایسه نیستند. من گفتم به آقای لاریجانی علاقهمند هستم ولی پیوند ایشان با اصلاحات را مرگ اصلاحات قلمداد میکنم. اصلاحات مبانی خاص خودش را دارد.
پس شما میگویید در هر شرایطی اصلا نمیتوان فکر کرد که آقای لاریجانی و اصلاحطلبی با هم...
آن موقع باید جلسه جشن ازدواج اصلاحطلبی و اصولگرایی برگزار کنیم و بگوییم که با هم ازدواج کردند و تمام شد و خیرش را ببینید. نمیتوان آن زمان اسمی از اصلاحطلبی برد.
** ناطق را ذاتا اصلاحطلب میدانیم
ما آقای ناطق را به اصلاحطلبی بسیار نزدیک میدانیم. آقای ناطق را به اصلاحطلبی بسیار نزدیکتر از آقای لاریجانی میدانیم. آقای ناطق را ذاتا اصلاحطلب میدانیم. آقای ناطق و مبانی فکریاش را به کانون اصلاحطلبان و اصلاحطلبی که موردنظر امام و رهبری معظم بوده است، خیلی نزدیکتر است. اصلاحاتی است که منظور از آن اصلاحات دیگری است و رفرمهای متعارف روشنفکری که وابسته به سیستمهای ایدئولوژیک غربی هستند، ما آنها را قبول نداریم. نه رئیس دولت اصلاحات و نه بزرگان اصلاحات آنها را قبول ندارند. اما وقتی بحث میکنیم، آقای ناطق ذاتا اصلاحطلب است. هیچوقت آقای ناطق ذاتا آیتالله جنتی نیست. اگر بخواهیم 10 شاخص برای اصلاحات در نظر بگیریم؛ بگوییم آیتالله جنتی و مرحوم آیتالله مهدویکنی، آیتالله موحدی کرمانی، آیتالله حاج شیخ محمدیزدی فقیه بزرگوار در قم، آیتالله آقای سیداحمد خاتمی در قم که نمادهای اصولگرایی هستند و آقای ناطق را هم در میانشان قرار دهیم! معلوم است که به مبانی فکری آقای ناطق باور نداریم. اصلا نمیدانیم که مبانی فکری آقای ناطق چیست. ما معتقدیم که آقای ناطق یک اصلاحطلب اصولگراست که به مبانی رهبری معظم انقلاب نزدیک است. این برای ما خیلی متفاوت است.
چنانچه بخواهیم در مورد اصلاحطلبان صحبت کنیم سخت است اگر این سوال را از آقای صادق خرازی بپرسم که آیا آقای عارف را بهعنوان صدر فهرست اصلاحطلبان میپسندد یا نه؟
من نمیتوانم بهعنوان یک فرد این حرف را بزنم و متعلق به جریان یک حزب هستم. اگر حزبم تصمیم بگیرد...
** عارف سیاستمدار نیست
کاری با «ندا» نداریم، همانطور که با قطعیت در مورد آقایان لاریجانی و ناطق صحبت میکنید، آیا میتوانید نظرتان را در مورد عارف هم بیان کنید و بگویید که مثلا عارف را به فلان دلیل برای صدر فهرست اصلاحطلبان نمیپسندم یا بگویید که به این دلیل ممکن است بپسندید.
من آقای عارف را یک شخصیت علمی میدانم تا سیاسی. چیزی که صدر یک جریان است، باید سیاستمدار باشد. آقای عارف سیاستمدار نیست و یک شخصیت منضبط، مدیر فرهنگی و آموزشی است. حتی بخش آموزشی و تکنولوژیک آقای عارف بر بخش فرهنگیاش میچربد. دبیری بر وجوه سیاسی آقای عارف رجحان دارد. آقای عارف دوران درخشان ریاست دانشگاه تهران را بر عهده داشته است.
این یعنی یک ضعف در عرصه سیاستمداری برای ایشان؟
نه الزاما، موقعی است که کسی میگوید ما در نظام سیاسی میخواهیم رئیس مجلسمان یک شخصیت علمی باشد. آقای عارف یکی از آن شخصیتهای علمی است که میتواند مطرح باشد. اما آیا در شرایطی قرار گرفتیم که رئیس مجلسمان یک شخصیت علمی است یا باید یک سیاستمدار باشد؟ پیچیدگی مسئولیت رئیس مجلس خیلی بالاست؛ تعامل با نمایندگان و تعامل با حاکمیت در داخل و خارج بالاست.
حس اصلاحطلبان نسبت به آقای عارف چیست؟ اکنون قاطبه اصلاحطلبان به این فکر میکنند که آقای عارف را میتوانند صدر فهرست انتخابات مجلس قرار دهند یا گزینه دیگری در ذهن دارند؟
آقای عارف قبل از 92 با آقای عارف بعد از 92 متفاوت است و از خودش یک شخصیت دیگری ارائه داده است.
بههرحال او امروز حرفهای سیاسی زیادی میزند و چندان هم علمی نیست!
آقای عارف بعد از 92 به دلیل فشاری که مجموعه اصلاحطلبان به وی وارد کردند و فشاری که از بزرگان اصلاحطلبان آمد، ایشان کنارهگیری کرد البته به طرفداری از کسی هم نبود و وضعیت دیگری پیدا کرد. ولی احترام ویژهایبرای آقای عارف درست شد. یعنی موقعیت و شخصیت آقای عارف متفاوت شد نسبت به قبل و بعد از 92. این در مورد آقای عارف است که هیچکدام نمیتوانیم منکرش شویم و انکار این قضیه ظلم به اخلاق، مردانگی و جوانمردی است. آقای عارف پدیدهای است که میخواهد با تلفیق در رئیس دولت اصلاحات مطرح شود.
البته در زمان انتخابات هم میگفتند عارف در فیلم انتخاباتیاش حتی یک سکانس از آقای خاتمی تصویر نشان نداده است. شاید انتظار این بود که معاون اول دولت اصلاحات لااقل یک قاب روی دیوار از رئیس دولت اصلاحات داشته باشد. حتی این اتفاق هم نیفتاد.
البته در مناظرات از ایشان صحبت کرد و چندین بار اسم آقای خاتمی را آورد.
اما فیلم انتخاباتیشان اینگونه تمام میشود که ایشان با همسرشان در ماشین هستند و میگویند که هوا خوب است!
خب کنداکتورش بد بسته شده بود. یعنی کسانی که این کار را کرده بودند، بدسلیقگی کرده بودند.
یعنی اعتقاد آقای عارف این نبود؟!
فکر میکنم نه، آقای عارف خیلی به رئیس دولت اصلاحات معتقد است.
اصلاحطلبان چه برنامهای میخواهند در پیش بگیرند؟ آیا میخواهند به توصیههای آقایان حجاریان و کرباسچی گوش کنند و یک لیست انتخاباتی با نام جریان نزدیک به گفتمان اعتدال ارائه دهند یاترجیح میدهند مستقل باشند. آقای حجاریان به صورت خیلی خاص تاکید دارد که الان وقت مستقل بودن نیست. آقای صادق خرازی در این مورد چطور فکر میکند؟
من معتقدم که برخی از دولتیها از اصلاحات عبور کردهاند و میخواهند ظرفیت اصلاحات را در انتخابات برای خودشان درنظر بگیرند. برخی از افرادی که در دولت و حزب آقای روحانی هستند، معتقدند که اصلاحطلبان اگر در مجلس به قدرت برسند، از آقای روحانی عبور میکنند و ته دلشان این است و در این مورد تردید نکنید، بنابراین با قدمها و گامهای خاصی نسبت به تعامل با اصلاحطلبان جلو خواهند آمد. برداشتم این است که اصلاحطلبان به شخصه آنقدر ظرفیت دارند که میتوانند در انتخابات مجلس با ظرفیت و توان خودشان در صحنه اجتماعی وارد و موفق شوند.
شما چه کار میکنید؟
فکر میکنیم، مشورت میکنیم و تصمیم استراتژیک اصلاحطلبی را بررسی میکنیم.
لزوما میخواهید بگویید که هرچه اصلاحطلبان بگویند از الان گارانتی نمیکنید.
ما به هیچوجه استقلال خودمان را واگذار نمیکنیم. حزب که نمیتواند همه ظرفیت خودش را در گرو تصمیمگیران قرار دهد، ما تصمیمها را بررسی میکنیم و آنچه مصلحت حزب و اصلاحات و نظام باشد انجام میدهیم.
مگر «ندا» جزو اصلاحطلبان نیست؟
ندا اصلاحطلب است. مهمترین نهضت بیداری نسل دوم اصلاحطلبان است. ندا برند خودش را دارد. وفادار به آرمانهای اصلاحطلبی است. ما معتقدیم که در شورای هماهنگی اصلاحات باید دگرگونی بهوجود آید.
یعنی شما به خاطر نقدی که نسبت به شورای هماهنگی اصلاحات دارید ممکن است آهنگ جدایی بزنید؟
من نمیخواهم بگویم که آهنگ جدایی میزنیم. ما شورای هماهنگی اصلاحات را برآورده و برآمده از تمام تفکرات اصلاحاتی نمیدانیم. حزبی که 20 تا آدم دارد با حزبی که سههزار آدم دارد، متفاوت است.
ارزیابیتان چیست؟ باتوجه به اینکه به غیر از ندا، اعتمادملی هم با این قضیه مشکل دارد؟ به نظرتان دستآخر رئیس دولت اصلاحات وارد این قضیه خواهد شد؟
ما یک شخصیتمحوری داشتیم و داریم که بالاخره به حرفهایش توجه میکنیم.
ما بهعنوان روزنامهنگار آیا در تحلیلهایمان میتوانیم به این فکر کنیم که ممکن است «ندا» مستقل وارد شود؟
در عالم سیاست، همه چیز ممکن است و هیچ چیز هم غیرممکن نیست. ندا به هیچ وجه مبانی اصولی خودش را واگذار یا حراج نمیکند.
حتی اگر بزرگان اصلاحات مثل رئیس دولت اصلاحات بیان کنند درصورتی که مستقل وارد شوید ممکن است...
ما آن زمان باب گفتوگو را باز میکنیم. استدلال میکنیم، معتقدیم به استدلال و موانع توجه میشود.
** هنوز تصمیم برای کاندیداتوری نگرفتهام
آقای صادق خرازی قصد کاندیداتوری دارد؟
هنوز تصمیم نگرفتهام.
یعنی ممکن است که بشود؟
ممکن است که بشود ولی هنوز تصمیم نگرفتهام.
اگر با این دید نگاه کنیم، ما چه مجلسی داریم؟ یعنی مجلسی داریم که آقایان مهرعلیزاده، اصغرزاده، صادق خرازی وارد میشوند یاترجیح میدهید افرادی که خیلی در چشم نبودند وارد شوند؛ مثل اتفاقی که در شورای شهر رخ داد. کدام یک برای اصلاحطلبان مفیدتر است؟
باید بگوییم کدام یک برای نظام مفیدتر است. نظام ما در شرایط بسیار خاصی قرار دارد. اصلاحطلبی را از هویت و موقعیت ویژه اصلاحطلبی جدا کنیم. به همین دلیل ترجیح من درمرحله اول قویتر شدن پایههای نظام دموکراتیک است. اگر «ندا» ببیند در هر جایی که مهم است مبانی دموکراسی دینی و هویت اصلی نظام سیاسی ایران و مبانی اعتقادی که بهعنوان اصلاحات راستین و منطقی که مورد نظر رئیس دولت اصلاحات و بزرگان اصلاحات بوده است و ریشه در توصیههای نبی مکرم اسلام دارد و حتی یک کاندیدا معرفی نکند، ما ترجیح میدهیم. ما دنبال سهمخواهی نیستیم. ما دنبال بازگشت اعتلای نظام سیاسی و بازگشت هویت دموکراسی دینی هستیم.
شاید به دلیل قاطعیت شما در ادا و بیان همین مواضع است که برخی اصلاحطلبان به شما اتهاماتی را وارد میکنند. اجازه میدهید در این مورد صحبت کنیم؟ آیا نمیرنجید؟
نه بفرمایید.
** بعد از انتخابات مسیری که موسوی رفت را نمیپسندیدم
منظورم این است که شاید این مواضع شما باعث شده که برخی چهرههای اصلاحطلب بیمحابا به شما بگویند که نفوذی حاکمیت در اصلاحطلبان هستید...
جالب است که عدهای به من میگویند که فلانی نفوذی اصلاحات در برخی از محافل مهم سیاسی – فرهنگی کشور است. اما متاسفانه هرکسی که مستقل باشد و بلهقربانگو نباشد اتهامیخواهد خورد. اگر قرار بود که وابسته باشم هشت سال در زمان احمدینژاد خانهنشین نبودم. من نخستین سفیر عزلشده دولت مهرورز بودم! حتی در خیلی از جاها آقای لاریجانی از ظرفیتهای جهانی که من و ظریف و امثال ما داشتیم، چراغخاموش استفاده میکرد که احمدینژاد مخالفت نکند. یا در جایی گفتهام که رهبری به آقای احمدینژاد اعتراض کردند که چرا امثال خرازی را برداشتی؟ در زمان بازگشت از ماموریت پاریس فرشهای قرمزی برای اینجانب گشوده بودند؛ میتوانستم با بزرگان صحبت کنم و لابی هم لازم نداشت. خیلیها هم من را قبول داشته و دارند ولی از مواضع خودم کنار نیامدم و در تمام این دوران در کنار رئیس دولت اصلاحات بودم و در سال 88 نظرات خودم را داشتم. با اینکه در انتخابات 88 با صدای بلند به مهندس موسوی رای دادم اما بعد از انتخابات مسیری که ایشان رفت را نمیپسندیدم. من نتیجه مطالبات کف خیابان در خاورمیانه را میدانم که به کجا میانجامد. هرج و مرج، درگیری، خون و کشتار مطالبات کف خیابان در خاورمیانه است و مانند مطالبات کف خیابان در اروپا نیست و تعبیر به خونریزی خواهد شد و من در سیاست قائل به خونریزی نیستم. یعنیترجیح میدهم 50 سال خانهنشین باشم اما یک قطره خون از دماغ کسی نیاید.
این اشتباه آقای موسوی بود.
من نمیگویم آقای مهندس موسوی یا آقای کروبی بهدنبال این اتفاق بودند؛ بلکه هر دو وفادار به نظام و انقلاب بودند اما وضعیت بهگونهای شد که به یکباره کار از دست دررفت و پافشاری به یک اشتباه استراتژیک تبدیل شد؛ هرچند هر دو نفر هرگز به این فکر نمیکردند که کار به اینجا برسد. آقای موسوی هم در جریانی افتاد که به سمت آن کشیده شد. دوست دارم زمانی در مورد این موضوع و جریانات انتخابات 88 بحث کنم که هردو آقایان کروبی و موسوی هم حضور داشته باشند. الان ناجوانمردی میدانم. همین الان هم به رئیس دولت اصلاحات از خیلیهای دیگر نزدیکتر هستم. من با ایشان مداوم در ارتباط هستم و در جلساتشان شرکت میکنم. اینها به خاطر این است که بنده بله قربانگوی یک جریان و حزب سیاسی نیستم که اگرهم نباشی هم به شما اتهام بزنند و بد و بیراه بگویند. همین چپگرایی و مطلقگرایی باعث بدبختی اصلاحات شد. ما میگفتیم که اگر با اصلاحات به قدرت و دولت رسیدیم، افراد توانمند را حذف نکنیم. تمام حرف و نقد ما در دوره اصلاحات همین بود. درتمام دولت اصلاحات مسئولیت گرفتم. من دومین فردی بودم که بعد از معاون اول رئیسجمهور بهعنوان نماینده ویژه رئیسجمهور حکم گرفتم و اجلاس سران را برگزار کردم و کارنامهام هم مشخص است. میخواهم بگویم اگر میگویند که من نفوذی هستم، مبانی فکریام را ببینند. مبانی فکری بنده این است که معتقدم به اصلاحاتی که اصلاحات برآیند عقلانیت طی شده خودش را بتواند اثبات کند. معتقدم به اصلاحاتی که نمادهایش مشخص و معین هستند. من اصلاحطلبی که نمادش خارج از کشور باشد و پول بگیرد را قبول ندارم. اینکه بروند و اتهام بزنند و بدو بیراه بگویند و شانتاژ کنند را قبول ندارم. کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر بودم با خارجیها مذاکره میکردند و به دشمن گرا میدادند؛ من آنها را بهعنوان اصلاحطلب قبول ندارم. لیستشان را هم دارم و اگر قرار باشد روزی ارائه دهم، ارائه خواهم داد. منتها به سیستم امنیتی نخواهم داد و اگر بخواهم بدهم به مردم ایران ارائه میدهم که بدانید این آقا در دوره اصلاحات با فلان مقام ارشد اروپایی یا فرانسوی یا فلان مقام ارشد آمریکایی پنهان مذاکره کرده وگرا داده است. ما این را قبول نداریم. اگر قرار باشد اینطور باشد پس حکومت شاه را بیاوریم. اگر قرار بر این باشد که ما ته زمین هستیم و خیلی از ما لایقترها وجود دارند. کسانی که در هاروارد و جاهای دیگر خوب درس خواندهاند و با تمام نهادهای آمریکایی و اروپایی هم کانکشن دارند. اگر قرار به وابستگی باشد آنها بهتر از ما میتوانند. بله، صادق خرازی به خاطر استقلال «ندا» جوابگوست. اگر قرار بود که ما هم وابسته باشیم که شعار اصلاحطلبی سر نمیدادیم آن زمان که اصلاحطلبی جرم بود. همین الان معلوم نیست خیلی از اصلاحطلبان را تائید صلاحیت کنند ولی ما از مواضعمان کوتاه نمیآییم. ما معتقدیم اگر اصلاحطلبی به مبانی اربعه ما در اساسنامه و مرامنامه حزب ندا اشارت امام، رهبری، ولایت فقیه و قانون اساسی اعتقاد دارد، وی را معتبر میدانیم و معتقدیم که از کاروان و قبیله انقلاب و نظام است و جزو کسانی است که در اصلاحات روی سرمان میگذاریم. اگر کسی بگوید که ولایت فقیه و قانون اساسی و امام را قبول ندارم یا امام را قبول دارم بدون ولایتفقیه، این نظر محترم است ولی ما نمیتوانیم بهعنوان محور قرارش دهیم. حتی اگر کسی بگوید که قانون اساسی و امام و رهبری و ولایت فقیه را قبول ندارم هم به او اهانت نمیکنیم، این یک فکر است. در نظام سیاسی و کشور ما همه میتوانیم نفس بکشیم ولی اینکه این را محور خودمان قرار دهیم و چراغ خاموش باشیم، نه. اینکه بگویند نفاق کنیم و این حرف را نزنیم ما قبول نداریم. من میگویم که بنایمان بر پیگیری مطالبات اصلاحات است.
چپگرایی در اصلاحات باعث گرفتارییهایی در اصلاحات شد. یعنی به قدری چپگرایی در آن رئیس دولت اصلاحات را رنجانده و به قدری از این بابت به شخص ایشان ظلم شده که اگر روزی بخواهد مکنونات قلبیاش را بگوید زارزار خواهیم گریست. کسانی میخواهند او را مصادره کنند به تندروی و در زیر عبای ایشان پناه بگیرند که در این صورت عبایشان را تکان خواهند داد و از خود دور میکنند. مگر ایشان در انتخابات مجلس شرکت نکرد؟ چقدر به ایشان اهانت کردند؟ میگویند ایشان را صادق خرازی و موسویلاری پای صندوق رای بردند! در حالی که ایشان هرگز نگفته بود شرکت نخواهد کرد که بعد همه بگویند ایشان ما را از عدم به وجود رساند. خیلیها دنبال تحریم انتخابات بودند درحالی که ایشان این فکر را نداشت.
اگر انتخابات سال 90 نبود، انتخابات 92 و اصلاحطلبان و پیروزی روحانی پیش نمیآمد. این حرفهای ماست. آن زمان هم این حرفها را میزدیم اما عدهای از ما قبول نمیکردند. ما امروز حرفهای تشکیلاتی میزنیم و میگوییم جوانی که میخواهد در اصلاحات کار کند، چرا میخواهد عقاید و اعتقادات و ایدئولوژیای را بیاموزد که با واقعیات نظام سیاسی ایران فاصله داشته باشد؟ مردم ایران متدین و اصلاحطلب هستند. اصلاحات با تدین دو امر متفاوت، متنافر و متناقض از هم نیست. نمیتوان گفت که نماد تدین اصولگرایان هستند.
نه اینطور نیست. نماد تدین، تدین است. نماد اعتقاد هم اعتقاد است. ما نمیتوانیم بگوییم فرهنگ برای فرهنگ و هنر برای هنر که اصلا تجلی پیدا نمیکند. فرهنگ و هنر زمانی مفهوم پیدا میکند که در پس آن اندیشه و تفکری بزرگ وجود داشته باشد. حرکت سیاسی ما، سیاست برای سیاست جواب نمیدهد. سیاست برای یک مبانی فکری درستی است که این مبانی فکری ما را از کجا به کجا برساند که اگر این باشد ما مشکلی نداریم و هرکجا که اشتباه کنیم، بگویند، حاضریم قاطعانه به مردم ایران بگوییم که ما اینجا اشتباه کردیم.
با چند اصلاحطلب که مصاحبه کردم در خوشبینانهترین حالت معتقدند ممکن است یک اقلیت قوی را در مجلس داشته باشیم. شما چطور فکر میکنید؟
مجلس دهم را نمیتوانیم بگوییم که الان چگونه خواهد بود که به نظرم مقداری سخت است. اما میدانم انتخابات دوقطبی یا سهقطبی خواهد شد.
** کار در اصلاحات خیلی راحتتر است تا اصولگرایان
قطب سوم چه کسانی هستند؟
جریان احمدینژاد، اما دو قطب دیگر میتوانند با قدرت و قاطعیت به میدان بیایند و کار را به خوبی دنبال کنند. کار در اصلاحات خیلی راحتتر است تا اصولگرایان. اصولگرایان الان کارشان سختتر است. به جمعبندیرسیدن در اصلاحات خیلی راحتتر صورت خواهد گرفت و معتقدیم که اگر قرار باشد ائتلاف کنیم، ائتلاف «ندا» با جریان عقلانی اصلاحات در سراسر کشور موجب میشود ما حرف اول را بزنیم ولی هنوز این بحث را نکردهایم. به هر حال کار اصلاحطلبان در مجلس راحتتر از اصولگرایان و جریان احمدینژادیسم است.
** توافق هستهای موجب تضعیف جبهه احمدینژاد شده است
اگر بخواهیم واقعبینانه بیان کنیم بعد از اعلام توافق همزمان با حمایت از آقایان ظریف و روحانی در جامعه یک نگاه منفی هم نسبت به آقای احمدینژاد شکل گرفته است. میخواهم بپرسم که آیا این توافق هستهای موجب تضعیف جبهه احمدینژاد شده است؟
حتما، آقای احمدینژاد نماد پوپولیسم در کشور بود. مردم ایران از پوپولیسم خوششان نمیآمد. پوپولیسم آن زمانی بود که احمدینژاد سادهنمایی میکرد. آقای احمدینژاد سوار بر شانه نیروهای ارزشی شد و با 500 کیلومتر سرعت از آنها عبور کرد. من روزی التماس میکردم در خانه یک یک علما و بزرگان اصلاحات میرفتم و میگفتم که این جریان فکری را میشناسم، اینها طریقتی هستند، شریعتی نیستند. اینها سوار کول شما میشوند و با 500 کیلومتر سرعت از شما عبور میکنند و حالا همین اتفاق افتاد.
آقای احمدینژاد برخلاف دو سال آخر چند وقتی است که کاپشن معروفش را دوباره میپوشد!
خب حتما حس میکند که کت و شلوارهای شیک بالا آمده است و میخواهد با کاپشن، کاپشنیها را به این طرف بیاورد.
این کاپشن در برگشتن او چقدر تاثیر دارد؟
ما در جامعه درحال توسعه هستیم. به لحاظ اجتماعی وقتی گرفتار توسعه هستیم، عدهای از مردم نگاه میکنند به عکس ما تا به سواد ما! بین عکس ما تا سواد ما خیلی فاصله است.
یعنی چه اتفاقی برای احمدینژاد کاپشنپوش افتاده است؟ قبل از این با هنرمندان عکس میانداخت اما الان دوباره با خانوادههای مذهبی عکس میگیرد.
ایشان دنبال این است و به نظرم اگر جریانات سیاسی هوشمند نباشند، خطر احمدینژادیسم را در همین چیزها میبینم.
این مردمی که میگویید از پوپولیسم خوششان نمیآید، یکبار به پوپولیسم او رای دادهاند، ممکن است دوباره به احمدینژاد برسند؟
اگر دولت خوب عمل نکند، به نظرم مردم به آینده فکر نمیکنند و به عقب برمیگردند. دولت و نظام سیاسی ایران باید بستری فراهم کنند که مردم به آینده نگاه کنند. زمانی کشوری شکل میگیرد که مردم پرفکشنیسم و آیندهنگر باشند. پرفکشنیسم و آیندهنگری یعنی مردمی که بهترگزین و آیندهنگر باشند و اعتمادها را در آینده در تغییر ببینند. اگر کسی آینده را در بازگشت ببیند، خطای استراتژیک کرده و با تردید بحران ایجاد میکند و احمدینژادیسم بهدنبال این است که این را به جامعه القا کند. اینکه بحران و خطر احمدینژادیسم را بهعنوان اولین فرد در ایران مطرح کردم و اهانت بسیاری به من شد. البته ایرادی ندارد و کار سیاسی همین است. جالب است که در اردوگاه اصلاحطلبان به جای اینکه از این تفکر دفاع کنند، برخی موارد دیگری را مطرح کردند. من البته مردم ایران را با هوش و بافراست میدانم. مردم ایران با چشمان تیزبین خود سره را از ناسره خوب تشخیص میدهند.
انتهای پیام/
چقدر دلم برا این جمله تنگ شده...
لطفا نام ایشان را محترم و کامل بکار ببرید
ایشان بازخواهدگشت و بدانید که بازهم با رقم بالا رای خواهد آورد
آقای دکتر محمود احمدی نژاد ، ما منتظر شما هستیم و شعار ما اینست فقط دکتر محمود احمدی نژاد.
به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و تمام شهیدان راه انقلاب ما هرچه داریم از سلامتی رهبر مان است هر کس برای مملکت دلسوزی کند ملت اورا حمایت می کند احمدی نژاد هم یکی از سربازان این مملکت است که برای کشورش خیلی کارها انجام داده است احمدی نژاد سرباز این کشور است واو را حمایت می کنیم و هر کس دلسوز این کشور باشد در دل ملت جا دارد مثل رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای باتشکر( صیدی 9
تلاش وآبادانی کشوز عزیزمان باشیم .یقینا ایران عزیزمان قدرتمندتر از هر کشوری دردنیاست
از اسم حزبت پیداست چقدر به نظام و انقلاب وفاداری
ندای ایرانیان به کجا؟؟به کی؟؟
ضمنا این فرموده امام است که اسرائیل غده سرطانی است، و به فرموده رهبری ایرانی ها عاشق مبارزه با صهیونیست هستند...قطعا شما ایرانی نیستید.
اصلا متاسفم که چرا احمدی نژاد میاد وسط
کلی کار روزمین مونده ...
ارزش وقتمون خیلی بیشتر از این حرفاست
یا علی
بقول دوست عزیز که نوشته است احمدی اگر مرده است چرا انقدر از یه مرده حراسانید.
احمدی پاینده باد.....
حرف من رو به خاطر داشته باشید.
شما از صحنه سیاسی ایران کنار خواهید رفت.
این جریانی که شما اقتادی توش به نفع ملت نیست.
و دلیل آورد و خواهش کرد و مردم هم پذیرفتند
مثل این دولت نبود که انگار خجالت می کشند با مردم حرف بزنند و فقط با کری و کدخدا طرف حرف زدن هستند