حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان،
حسام رضایی: "حسن روحانی" با سر دادن شعار "تعامل با دنیا" ، "انبساط در سیاست خارجی" و به تبع آن حل و فصل مناقشه هستهای جمهوری اسلامی با قدرتهای جهانی، به کسب صندلی قوه مجریه کشور در انتخابات ریاست جمهوری 92 نائل آمد. با آغاز به کار دولت یازدهم، دستگاه دیپلماسی کشور به زعامت "محمدجواد ظریف"، اسب خود را برای گشایش در پرونده هستهای زین کرد. نتیجتا پس از گذشت 22 ماه، طرفهای ایرانی و غربی به جمعبندی رسیدند. اما این جمعبندی چه تأثیری بر معادلات سیاست داخلی ایران خواهد داشت؟
اصلاحطلبان؛ دلبسته به حباب اصلاحطلبان دولت را وامدار خود میدانند چراکه بر این باورند اگر حسن روحانی در بهار 92 از حمایت ایشان بهرهمند نمیشد، امروز در جایگاهی غیر از ریاست جمهوری قرار میگرفت. امروز اصلاحطلبان خود را جزیی از فرآیند تصمیمسازی و تصمیمگیری دولت میدانند.
مانیفست دولت یازدهم مبنی بر تعامل سازنده با جهان، به مزاق اصلاحطلبان خوش آمد و رسانههاشان در قاموس مدافعی تمام قد از این سیاست و در رأس آن مذاکرات هستهای برآمدند. فارغ از اینکه در طول 13 سال گذشته، صنعت هستهای بدل به دانشی بومی و محرک نهضت علمی در کشور شده است و نتیجتا بحث درباره داشتن یا نداشتن آن، مسألهای ملی به شمار میآید اما
در یک نگاه موشکافانه باید اعتراف کرد، امروز که مُهر جمعبندی بر پیشانی مذاکرات زده شده، منتفعترین جناح سیاسی از این فرآیند، اصلاحطلبان هستند. امسال سال انتخابات است؛ فرجام خوش مذاکرات هستهای میتواند سبد رأی پر و پیمانی را برای اصلاحطلبان فراهم آورد؛ اما مسئله مهمتر ثبات این برتری سیاسی است. به بیان دیگر، بالا رفتن آسان است اما بالا ماندن نه.
فردای اعلام موفقیت هستهای، مردم با شادمانی به خیابانها آمدند و در حمایت از تیم مذاکرهکننده ایران، شعار دادند.
باید گفت که جمعبندی هستهای اخیر میان جمهوری اسلامی و گروه 5+1، نوعی حباب روانی کاذب در جامعه ایجاد کرده؛ حبابی که مردم ایران را منتظر تبدیل کشور به مدینه فاضله نگه داشته است. دست بالای اصلاحطلبان در عرصه سیاسی، بستگی به مهندسی مذاکرات از سوی دولت دارد. نوع نگاه پاستورنشینان یازدهم به موفقیت اخیر هستهای، تأثیر به سزایی در آینده سیاسی اصلاحطلبان خواهد داشت. دولت میتواند تا موعد انتخابات مجلس دست روی دست گذاشته و روی موج هستهای باقی بماند یا اینکه نه، میتواند از بطن ظفر هستهای و فرصت لغو تحریمها، به رونق فضای تولید و اتمسفر کسب و کار و ثبات اقتصادی مبادرت کند.
در صورتی که بدنه اجتماعی، تغییر ملموسی در فضای اقتصادی کشور حس نکند، حباب سادهانگاری تبدیل یک شبه کشور به شهر آرزوها میترکد و آن موقع تمامی معادلات علیه اصلاحطلبان نوشته خواهد شد. البته همه آینده اصلاحطلبان بسته به کارنامه عملکرد دولت نیست. اصلاحاتیها باید بدانند که همه آنچه گفته شد منوط به عبورشان از فیلتر شورای نگهبان است.
به بیان دیگر، متولدین دوم خرداد 76 پیش از توقف در ایستگاه پاستور باید به فکر عبور از گذرگاه شورای نگهبان باشند. باتوجه به کارنامه نه چندان قابل دفاع بخشی از طیف اصلاحات در سالیان اخیر، سیاستپیشگان چپگرا نبایست امید چندانی به لبخند مجریان قانون نظارت استصوابی داشته باشند.
اصلاحطلبانی همچون حجتالاسلام "محسن رهامی" رئیس کمیته انتخابات شورای هماهنگی جبهه اصلاحات از مدتها پیش به گزاره فوق پی بردهاند. همین سبب شده تا مجموعه تحت نظارت رهامی، سرمایهگذاری روی طیف گستردهای از چهرههای اصلاحطلب و حتی اعتدالمنش را در دستور کار خود قرار دهد تا در صورت رد صلاحیت شناختهشدههای دوم خردادی، افراد دیگری در لیست انتخاباتی جایگزین شوند. شورای هماهنگی پا را از این هم فراتر گذاشته و با جذب راستهای میانهرو، سعی در همافزایی با نیروهای سیاسی اصولگرا دارد. جلسات رهامی با "علی اکبر ناطق نوری" جملگی بر اساس همین سیاست راهبردی است.
هماهنگ با رویکرد شورای هماهنگی، "عباس عبدی" فعال سیاسی اصلاحطلب نیز طی مقالهای در هفتهنامه "صدا" برای کاهش و کماثرکردن رد صلاحیتهای احتمالی شورای نگهبان، سه راهکار را پیشروی اصلاحطلبان قرار میدهد:
اول معرفی افرادی که حساسیت کمتری نسبت به آنان وجود دارد؛ دوم تخفیفدادن تنشهای سیاسی موجود در عرصه عمومی و سوم درخواست شفافیت درباره رد صلاحیتها. "محمدرضا عارف" دیگر اصلاحطلبی است که به همچترشدن دو جناح راست و چپ سیاسی در کشور - به قول "عبدی" رفع تنشهای سیاسی در عرصه عمومی - تأکید دارد. معاون اول دولت اصلاحات در تازهترین اظهارنظر خود، از آمادگی اصلاحطلبان برای گفتوگو با رقیب اصولگرای خود، سخن به میان آورده است.
عارف به واسطه داشتن رویکرد تعاملی با اصولگرایان، همیشه از سوی همقطاران سیاسیاش به "بَدَلی بودن" متهم شده است. اما شاید مرد سر به زیر اصلاحات، افق روشنی را از قِبَل ائتلاف با اصولگرایان رصد کرده که همواره دردِ چماقِ کهنهِ بدلیبودن را به جان خود خریداری میکند.
اصولگرایان؛ چارهای جز تبریک نیست! از هنگامه شروع مذاکرات هستهای در قالب دولت یازدهم، اصولگرایان تند و تیز در جبهه منتقدان آن جای گرفتند؛ خود را دلواپس نامیدند و از یسار و یمین، میتینگهای نقد و بررسی مذاکرات را به راه انداختند. هرچه جلوتر میآمدیم بر شیب انتقادات و گاها تخریبها افزوده میشد.
اما برای یافتن چرایی تقابل راستنشینان رادیکال سیاسی ایران با نفس مذاکرات، بایستی نگاهی دقیقتر به دغدغه نامزدها پیش از انتخابات ریاستجمهوری 92 بیاندازیم. در آن برهه، نامزدها چه اصلاحطلب و چه اصولگرا بر کلاف سردرگم مذاکرات هستهای و تأثیر سوء نسبی آن روی اقتصاد و اوضاع نابسامان معیشت مردم، تأکید موکد داشتند.
لیکن در این اثنا، "سعید جلیلی" با دفاع از کارنامه 6 ساله فعالیت خود در مقام دبیری شورای عالی امنیت ملی و فرآیند مذاکرات خود با طرفهای غربی، مقاومت در برابر هرگونه زیادهخواهی را، چارهای بر پیشبرد صنعت هستهای میدانست.
این نوع تفکر جلیلی از سوی دیگر طرفهای اصولگرا پذیرفتهشدنی نبود. کار حتی به جایی رسید که در یکی از مناظرات تلویزیونی، "علیاکبر ولایتی" با خطاب قرار دادن جلیلی، "آرمانخواهی" در بدهبستانهای بینالمللی را به باد انتقاد گرفت. با توجه به تاریخنگاری فوق، پر واضح است که چرا تفکر رادیکالیسم اصولگرا، از ابتدا روی چندان خوشی به مذاکرات نشان نداده؛ آنها میدانستند که با ثمربخشی تلاشهای "محمدجواد ظریف" و همکارانش در تیم مذاکرهکننده، بافتههای ایشان مبنی بر عبثانگاشتن مذاکره با گروه 5+1، به پنبه بدل خواهد شد.
اما به بحث اول خود شیفت کنیم. عَرضه شد که اصولگرایان غلیظ، از در نقد به استقبال مذاکرات آمدند و روز به روز بر هجمه حملات خود افزودند.
اوج این عملیات روانی را پس از بیانیه لوزان شاهد بودیم. لیکن هرچه از لوزان فاصله گرفتیم و به روزهای پایانی گفتگوهای هستهای نزدیک شدیم، نیش و طعنههای هستهای جای خود را به سکوت سنگین رسانهای داد. شاید اصولگرایان غلیظ در پی جمعبندیهای لازم جهت اتخاذ سیاست مشترک در قبال مذاکرات هستند. جمعبندیای که فعلا حاصل نشده است.
در سوی دیگر طیف اصولگرا، اما شرایط به گونه دیگری است. اصولگرایان میانهرو ترجیح دادهاند که تیم مذاکرهکننده را از شادباشها و تحیات خود محروم نکنند. "محمدباقر قالیباف" شهردار تهران، یکی از این افراد است. کسی که روزگاری هدف دولت یازدهم از نشستن پای میز مذاکره را جلب آرای سیاسی برای انتخابات مجلس میدانست، در پیامی ضمن خسته نباشید به ظریف و همکارانش، افزود: انشاالله از امروز همه در داخل کشور با کار و تلاش بتوانیم کام مردم ایران را شاد نگاه داریم.
به نظر میرسد که اصولگرایان راهی جز همراهی مقطعی با فتحالفتوح هستهای ندارند؛ لاقل تا مادامی که ماهِ عسل دولت با آثار مثبت اجتماعی و اقتصادی این کامیابی به اتمام برسد. آنها نیز همچون رقیب اصلاحطلب خود، به خوبی واقفند که باید میوه این نقطه عطف تاریخی را در انتخابات مجلس بچینند. با این اوصاف، از اطراف و اکناف اردوگاه اصولگرایی، اِنقلتهایی به نتیجه مذاکرات وارد شده؛ "محمود احمدینژاد" رئیسجمهور سابق کشورمان در پست اینستاگرامی خود، اینگونه به جمعبندی هستهای واکنش نشان داد:
حتی اگر دشمن، ژست صلح و دوستی هم بگیرد باز هم نمیتوان دشمنی او را دست کم گرفت و به او خوشبین بود. الغرض؛ "مقام معظم رهبری" در خطبههای نماز عید سعید فطر تأکید کردند که موضوع هستهای نباید باعث دودستگی در مردم شود. این فرمایشات، در سال منتهی به انتخابات، از اهمیت دوچندانی برخوردار است. با این وجود، آگاهی از تأثیر بالقوه جمعبندی هستهای بر رویکرد و استراتژی جناحین سیاسی در قبال انتخابات مجلس، ما را در شناخت هرچه بهتر فعل و انفعالات سپهر سیاست ایران، کمک خواهد کرد.