به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران- اکرم رضایی ثانی، بعضی مفاهیم در دنیا و در پیرامون ما به عنوان یک موضوع طوری اتفاق میافتد که در زمان وقوع آن ماجرایی را رقم میزند که دست نویسنده را برای نوشتن باز میگذارد. گاهی یک سفر، یک موسیقی و حتی برخورد یک انسان میتواند این مسیر را هموار کند.
از علی مؤذنی نویسنده در رابطه با یکی از ایدههای نویسندگیاش پرسیدیم:
*شما ایدهی نویسندگی خود را از کجا میآورید؟
جرقه نوشتن یکی از داستانهایم با شنیدن سمفونی شماره بیست مورتزاد در ذهنم زده شد. شنیدن این موسیقی به قدری برای من جذاب بود که موجب طرحریزی داستان «خُلق سنگالمبین» و اشاره آن به زندگی یوسف و زلیخا شد.
*کتاب میتواند جایگزینی برای خود داشته باشد؟
خیر، زیرا مطالعه کردن تخیل مخاطب را فعال میکند و مخاطب از تخیل خود در چهره دادن به شخصیتها و حتی ساختن مکان در ذهن استفاده میکند. زیرا خواندن کتاب باعث بازسازی ذهن توسط تخیلات میشود.
*فکر میکنید شکست در نویسندگی وجود دارد؟
من شکست در نویسندگی را نمیپذیرم، میتوانیم بازنویسی را جایگزین کلمهی شکست کنیم. وقتی اثری نوشته میشود نویسنده با تحلیل متن مورد نظر به ابعاد آن در سطوح پی میبرد و آن را بارها و بارها بررسی میکند و مینویسند که به آن بازنویسی میگویند.
*از نظر شما یک نویسنده با داستانهایش چه هدفی را دنبال میکند؟
هر داستانی که نوشته میشود مانند مسیری است که باید به مقصد برسد و این مقصد در طول زندگی نویسنده با هر اثری که خلق میکند، شکل میگیرد. نویسنده میخواهد در غالب داستان با مخاطب حرف بزند و اگر بتواند یک ارتباط مؤثر با مخاطب برقرار کند و به اهدافش در نویسندگی رسیده است.
*لزوماً کسی که انشاء خوبی مینویسید میتواند نویسنده خوبی هم باشد؟
اگر در زمان دانشآموزی، معلم آن دانشآموز مستعد بتواند به خوبی این استعداد را شناسایی کند و باعث رشد و نمو آن شود ممکن است شخص بهتر مسیر نویسندگی را طی کند.
*چه عاملی در نویسندگی شما را تحت تأثیر قرار میدهد؟
آن چیزی که شخصاً من را تحت تأثیر قرار میدهد روابط میان آدمهاست همچنین رفتارهایی که در موقعیتهای خاص از انسانها سر میزند و دلم میخواهد روان و شخصیتها را تفحص کنم و حول آن قدم بزنم.
*نویسندگی از نظر شما یک تفریح است یا یک حرفه؟
نوشتن نیاز نویسنده است، نویسنده با نوشتن به انواع و اقسام نیازهای خود پاسخ میدهد. نویسنده با نویسندگی میتواند امور خود را بگذراند و منبع درآمدی باشد. ولی برای یک نویسنده جدی هدف نوشتن داستانی است که یک شخصیت شهودی در آن معنا دارد. و لذتی که یک نویسنده از نوشتن میبرد قابل معاوضه با هیچ چیز نیست چون اگر این لذت نباشد کار عذاب آور خواهد بود.
*تا به امروز به این فکر افتادهاید که زندگی خود را به رشتهی تحریر درآورید؟
من تا به امروز متهم شدهام که نوشتههایم برگرفته از زندگی خودم است ولی اینطور نیست. هر نویسندهای ممکن است از المانهایی که در طول زندگی خودش اتفاق افتاده استفاده کند. اما من شخصیتهایی که در داستانهایم نوشتهام را جدا از شخصیت خود دانستهام. زیرا من همیشه از خودم در شخصیتهایم فاصله میگیرم.
*آیا آیندهی خوبی را برای ادبیات ایران پیشبینی میکنید؟
نویسنده با توجه به اوضاع جاری مانند نزول تیراژ کتاب و پررنگ شدن گروههای اجتماعی در مقطعی دچار یأس میشود. زیرا گروههای اجتماعی با پر کردن وقت مخاطبان نیاز مطالعه را در آنها از بین بردهاند. و این باعث میشود مردم از کتاب فاصله بگیرند و در نهایت صنعت کتاب ورشکسته شود.
انتهای پیام/