روح کلام و اندیشه نویسنده و حتی مترجم بر "اثر" او حاکم است و به خواننده منتقل می‌شود، معتقدم مترجم باید قبل از ترجمه یک اثر نسبت آن را با فرهنگ و هویت کشور خود بسنجد.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران - مریم محمدی؛ نجمه شبیری، متولد 1343، مترجم و محقق ادبی است. دانش‌آموخته دکترای ادبیات اسپانیایی از دانشگاه مادرید، هم‌اکنون عضو هیئت علمی و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی است. می‌گوید از کودکی در خانواده‌ای زیسته که اهل ادب و فرهنگ بوده‌اند، مادرش شاعر بوده و او از همان دوران علاقه‌مند به ادبیات شده است. از او آثار متعددی منتشر شده که برخی از آثار تالیف به زبان اسپانیایی و برخی دیگر ترجمه به زبان فارسی هستند. از آن جمله می‌توان به «مقدمه‌اي بر زبان اسپانيايي»، «شعر مدرن اسپانيايي، نسل 27»، «شعر عاشقانه اسپانيايي»، «خاله تولا، اثر ميگل اونامونو»، «در اين شهر دزدي نيست، شش داستان از نویسندگان آمریکای لاتین» اشاره کرد. با توجه به مهارت و تخصص او در بحث ترجمه، در مصاحبه کوتاهی پیرامون مسئله ترجمه در کشورمان با او به گفتگو نشسته‌ایم.

*خانم شبیری اولین نشانه علاقه جدی به ادبیات از چه زمانی در شما پدید آمد؟ اولین اثری که از شما منتشر شد چه بود؟
از زمانی که به خاطر دارم، ادبیات در خانواده من جایگاه مهمی داشته. مادر من شاعر بود و من از همان دوران کودکی به سمت ادبیات و شعر گرایش زیادی داشته‌ام. اولین اثری که از من به چاپ رسید، حدودا نوزده ساله بودم که «مقدمه‌ای بر زبان اسپانیایی» را به زبان اصلی نوشتم. همچنین کتاب دومم با عنوان «گرامر اسپانیایی» را در سال 71، کتاب جامعی از دستور زبان اسپانیایی به فارسی است که پس از دو سال تلاش نوشتن به نظر اثر قابل قبولی بود.

*برخی معتقدند مترجم باید خود نویسنده‌ای بالقوه باشد. نظر شما چیست؟
کلاً معتقدم کسی که دست به قلم می‌برد باید روح کلام داشته باشد. کسی که روح کلام داشته باشد، در نوشتار او عیان است و بر مخاطب اثر می‌گذارد. تاثیر ویژگی‌های فکری نویسنده و یا مترجم هم بر اثر مشهود است. گاه من با خواندن یک متن ترجمه به خوبی درک می‌کنم که مترجم فردی است که حسی به ادبیات ندارد و تنها یک متن را به واسطه علم ترجمه‌ای که داشته در دست گرفته، والّا نسبت به اثر، جایگاه آن و حتی ویژگی‌های نویسنده اثر آگاهی نداشته است. 

*بالاترین مسئولیت مترجم از نظر شما چیست؟ مترجم در قبال متن و خواننده چه وظیفه‌ای دارد؟
مترجم نه اینکه باید یک نویسنده باشد، بلکه لازم است که با ادبیات نویسنده متن اصلی آشنا باشد، حداقل پیش از ترجمه آثار او نیمی از نوشته‌هایش را بخواند، به دایره واژگانی آن نویسنده مسلط باشد و فحوا و جان کلام او را دریابد. مترجمی که آگاهی ادبی نداشته باشد و تنها از روی سفارش متنی را برای ترجمه اتخاب کند، و بدون مطالعه آثار قبلی نویسنده دست به قلم شود، به نظرم ترجمه قابل‌قبولی را از خود به جا نمی‌گذارد. از نظر من مهم‌ترین وظیفه‌ای که یک مترجم دارد این است که قبل از ترجمه یک اثر، به هویت خود و جامعه‌اش فکر کند، ببیند آیا ترجمه او می‌تواند تاثیرات فرهنگی مناسبی را روی خواننده بگذارد یا نه. 

*شما در گفته‌هایتان به وجود ترجمه‌های ضعیف در کشور اشاره کردید. این نوع ترجمه‌ها چه تاثیری بر ادبیات ما خواهند داشت؟
بله متاسفانه همچنان که گفتم مترجمانی داریم که به آنچه که ترجمه می‌کنند آنطور که باید مسلط و واقف نیستند، همین امر باعث می‌شود اثری را که اثر شاخصی هم هست به گونه‌ای و با زبانی ترجمه کنند که تاثیر بدی را در نگاه خواننده بگذارد. حتی این زیر سوال بردن نویسنده هم هست. ما امروز مواجه شدیم با ترجمه‌هایی که لغات و تعابیری را به کار می‌برند که متناسب با ادبیات و واژگان نویسنده اصلی نیست. امروز به نظرم ما تفاوت قلمی را که باید در ترجمه‌ها نمی‌بینیم. و این ترجمه‌های ضعیف در آینده و بر نسل آینده مترجم ما هم اثر خواهد گذاشت. 

*از نظر برخی ترجمه تعهد لفظ به لفظ متن است. شما در این باره چطور فکر می‌کنید؟
نه خیلی با این موضوع موافق نیستم، البته ناگفته نماند که ما ترجمه را گاه از بعد فنی و گاه از بعد ادبی نگاه می‌کنیم. ترجمه از نظر فنی بله، نیاز به قرارگرفتن لغات و چینش آنها گاه به شکل لفظ به لفظ و عین به عین متن اصلی است. اما در ترجمه ادبی به نظر من آنچه که اهمیت دارد روح پیام متن اصلی است که باید در اثر ترجمه‌ای هم احساس شود. به عنوان مثال شما نمی‌توانید لغات به کاررفته در شعر حافظ را در اشعار سهراب سپهری وارد کنید، چرا که نظم متن و اصلا احساس برخاسته از آن شعر را کاملا دگرگون می‌کند. پس به نظرم در ترجمه اول روح کلام نویسنده و بعد زبان و نوع استفاده از آن برای انتقال آن پبام به خواننده اهمیت دارد. 

*آیا ترجمه آموزش‌پذیر است؟ عملکرد دانشگاه‌ها و برنامه‌های آن برای این امر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ترجمه یک فن است و کاملاً آموزش‌پذیر است، اما میزان موفقیت در ترجمه دیگر به استعداد و مهارت مترجم برمی‌گردد. در دانشگاه‌ها به نظرم آن‌طور که باید به آموزش این فن توجه نمی‌شود. معتقدم دانشجو متولی کلاس است و استاد در خدمت دانشجوست. متاسفانه گاه می‌بینیم که اساتید ما میزان مطالعه‌شان حتی از دانشجو هم کمتر است و به روز نیستند. ما برای بهتر شدن سیستم آموزشی‌مان در حوزه ترجمه نیاز داریم به برگزاری کارگاه‌های ترجمه، استفاده از اساتید برجسته در این حوزه، اساتید قوی و باسواد. متاسفانه امروز ما در این حوزه در بحث اساتید مشکل داریم. 

*خانم شبیری ما در ایران نقد ترجمه نداریم. شما جایگاه نقد ترجمه را چطور ارزیابی می‌کنید و چرا ما آن را نداریم؟
بله متاسفانه این یکی از مشکلات بزرگ ما در بخش ترجمه کتاب است. نقد ترجمه خیلی مسئله مهمی است، اما متاسفانه در کشور ما سعه‌صدر لازم برای پذیرش انتقادها وجود ندارد، نقد قاعده دارد، مکتب دارد اما متاسفانه از آنجایی که افراد انتقادپذیری کمی داریم و از سوی دیگر نگاه نقادانه گاه به سمت خود شخص می‌رود تا متن ترجمه‌ او، به همین دلیل این مقوله یکی از نقایص ما در حوزه ترجمه‌های ادبی است. 


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Germany
نگین باقری
۱۶:۱۲ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴
خانم محممدی ممنون از فکر و قلم توانای شما .... گفتگوی موثری بود ....
آخرین اخبار