باشگاه خبرنگاران -
فاطمه شهدوست - این روزها در کوچه و خیابان و در اتوبانها و مراکز مختلف تبلیغات برنامهٔ جدیدش را دیدم، به یکی از دوستانم قول داده بودم که این بار حتماً در آنجا حضور داشته باشیم، چون هر بار به بهانهای از همراهی با او سر باز میزدم؛ پساندازم آنچنان نبود که این قیمت را برای چنین برنامهای اختصاص بدهم. حقوق متوسط پدر هم کفاف این تفریحات را نمیداد. به امید اینکه شاید به همت مسئولی یا حتی معجزهای قیمت بلیط ورودی آن کم شده باشد راهی شدم و دل را به دریا زدم. هنگام رفتن دوباره لیست قیمت را نگاه کردم و بالاخره راه افتادم.
به هر زحمتی بود و با بضاغتی که داشتیم ارزانترین بلیت را گیر آوردیم و در نقطهای کور از بالکن که صدا و زاویهای نامطلوب داشت، نشستیم و در تمام طول برنامه من غرق در این صداهای ناهمگون میان مسئولان بودم که جای صدای موسیقی و خواننده را در سرم اشغال کرده بود. بله. صحبت از قیمتهای سرسام آور بلیت کنسرتها است که سالهاست برای قشر خاصی از جامعه بصورت عادی برگزار میشود. قیمتهای عجیب و بیربطی برای شرکت در یک کنسرت تقریباً ۲ ساعته دیده میشود، رقمهایی که هنوز معلوم نیست با چه نظارت و معیارهایی انتخاب شدهاند؟!
گاهی بر اساس فصل، گاهی سلیقههای فردی این اتفاق صورت میگیرد. معیارها و فاکتورهایی که نمیتوان از آنها گذشت. در این بین بیشتر از همه ردیف صندلی انتخابی تاثیر مستقیمی بر سبک یا سنگینی جیب یا کیف پول مخاطب دارد. به عنوان مثال رقمهایی حدود ۱۲۰ تا ۱۸۰ هزار تومان برای ردیفهای اول و وسط سالن!
این هزینه در حالی است که گاهی حتی خوانندهٔ آن حاضر به اجرای زنده نمیشود و کیفیت پخش و صدا به حدی ضعیف و نامرغوب است که از حضور در آنجا پشیمانت میکند. در دی ماه سال گذشته پیروز ارجمند مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد نوید ارزان شدن بلیط کنسرتها را داده بود، اما اینکه چهقدر به این وعده عمل شده است اهمیت دارد؛ با کمی بررسی دیده میشود نه تنها کاهش قیمتی رخ نداده، بلکه بهای بلیطها همچنان سیر صعودی را طی میکنند و این در حالی است که ارجمند طی صحبتهای خود از گردشی شدن شرکتها، خوانندگان و محل برگزاری کنسرتها برای یکنواخت شدن هزینهها و کاهش حداقل و حداکثر قیمت بلیطها تا کف ۱۰ هزارتومان خبر داده بود!
پس با این تفاسیر علت این قیمتهای عجیب چیست؟! در این بین بعضی هنرمندان علت آن را اجارههای گران محلهای برگزاری و هزینهای که باید به اعضای دیگر گروه بپردازند میدانند که بیشک وجود دلالهای سالن که پیش از برگزاری کنسرتها و در فصلهای مهم سالنهای خوب را اجاه کرده و سپس با قیمتی غیرواقعیتر با خوانندگان و گروهها توافق کرده و قرارداد میبندند، یکی از اصلیترین کارشکنیهای موجود محسوب میشود.
در مورد هزینهها باید دید که آیا آن قدر هزینه وجود دارد که چنین رقمی برای یک بلیط در نظر گرفته شود؟ به عنوان مثال مرکز همایشهای برج میلاد حدود ۱۷۰۰ نفر گنجایش دارد، که اگر هر فردی از ۶۰ تا ۱۸۰ هزار تومان برای هر صندلی هزینه کند، مجموعاً برای یک شب خواننده رقمی بالای ۲۰۰ میلیون را بدست میآورد که با کم کردن اجارهٔ سالن و خروج اعضای گروه، باز هم رقم زیادی باقی میماند.
اما بعضی دیگر از افراد هم معتقدند این هزینهها جبرانی برای دستیابی به حق کپیرایتهایی است که هر روزه در فضاهای مجازی از دست میرود، هر چند که این نکته مهم و قابل بررسی است اما چنین تفکر نادرست و ناسالمی هم درشان معنوی یک هنرمند نیست و خوب است گاهی آنها از جایگاه یک جوان قشر متوسط و پایین جامعه که امروزه اکثراً درآمد خاص و مطلوبی ندارند، به کنسرتها نگاه کنند و یا وزارت ارشاد و خانهٔ موسیقی به چنین مساله مهمی رسیدگی کند تا پس از بهبود شرایط و حذف مشکلات و تخلفات آشکار مخاطب ضمن فراگیری در اقشار مختلف جامعه با فراغ خاطر به گذران اوقات فراغت خود بپردازد، نه اینکه با هزینههایی سنگین و با نبود سالن اختصاصی برای پخش و برگزاری این کنسرتها، شاهد منفعت طلبی برخی سودجو باشیم.
در مجموع کاش به جای این اندازه مادی گرایی، برخی هنرمندان با دید بازتر، صحیحتر و ارزشمندتری به این اتفاق نگاه کنند و البته مسئولان نیازهای هر دو طرف متقاضی و عرضه کننده را در نظر داشته باشد و مسیری صحیح و منطقی را ترسیم کند. مسیری که تا به اینجای برنامه در ذهن من عبور کرد و باز هم وقتی به خودم آمدم متوجه شدم که من ماندم و یک جیب خالی و سوالهایی که هنوز در ذهنم به پاسخ آنها نرسیدهام.
انتهای پیام/