خدارو شكر همسرم خيلي با من همراهي كرد و الان هم ما به عنوان خانواده مذهبي شناخته ميشيم دخترم 12 سالشه و دو ساله به اصرار خودش چادر سر ميكنه. دختر هشت ساله ام هم خيلي چادر دوست داره.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

حتما با سلسه مطالبی با عنوان "خانم‌ها حتما بخوانند" یا محوریت مسئله حجاب که هر شب در مجله شبانه منتشر می‌شود آشنا هستید.

اگر شما دوستان گرامی نیز مطلب، خاطره،دلنوشته و ... در مورد مسئله حجاب دارید می توانید به ایمیل bashgaheshabaneh@gmail.com ارسال کنید تا با نام خودتان منتشر شود شما حتی می توانید در این بخش مطالب دیگر عزیزان را نقد کنید.


----------------------------------------------------------------

من يه خانم 35 ساله هستم. به لطف امام زمانم حجاب برتر را دارم. اما تا 4 سال پيش اهل حجاب نبودم ميتونم بگم به جاي حجاب، آرايشم كامل بود البته اين حرف رو واقعا با شرمندگي گفتم.

خدا منو ببخشه من بيش از اندازه وابسته به ماهواره بودم. اما از اونجايي كه خانواده بدي نداشتم به خيلي چيزها هم معتقد بودم .يه روز تو يه جمعي نشسته بوديم صحبت از شيطان پرستي شد تا اون موقع مثل آدماي ابله فكر ميكردم هركي موهاشو سيخ ميكنه و قيافه عجيب غريب داره بهش ميگن شيطان پرست.

يه نفر يه برنامه درمورد شيطان پرستي و برنامه ريزي هاشون براي آخر الزمان ديده بود و داشت تعريف ميكرد. يك نفر در اون بين, يكي تقريبا مثل خودم، يه جمله خيلي ساده در مورد امام زمان گفت. همون جمله ي ساده يك تلنگر خيلي جدي براي من شد در اون لحظه احساس كردم از داخل فرو ريختم تمام بدنم شروع به لرزيدن كرد.

جمع رو ترك كردم. هرچه مي گذشت آن احساس ويژه در من بيشتر ريشه مي دواند؛ اينكه اصلا حواسم هست كه امام زمان دارم، اينكه تا به حال براي امام زمانم كاري نكرده ام و بايد كوتاهي هايم رو جبران كنم. وقتي رسيدم خونه اولين كاري كه كردم اين بود كه ماهواره رو جمع كردم گذاشتم جلوي در. چرا بايد رسانه اي كه مي دانستم برنامه هايش با چه اهدافي ست را در خانه نگه دارم؟ چرا تا به حال خودم را به آن عادت داده بودم؟

اون شب تا صبح احساس ميكردم دارم زير نگاه امام زمان خرد ميشم .از اونجايي كه اگر كسي هدايت بخواد خدا راهو نشونش ميده چند روز بعد شوهرم يه دي وي دي آورد خونه و گفت: سخنراني هاي يك استاد در همان مورده.  من با سخنان ايشون خودم رو پيدا كردم.

شايد براتون جالب باشه اون شبي كه رسيور ماهواره را گذاشتم دم در، همسرم كه فكر مي كرد جوگير شدم برداشتش و بردش توي اتاق. تا يك ماه هم همانجا بود بعد كه مطمئن شد از تصميمم منصرف نميشم، جمعش كرد و بردش بيرون. همسرم از اول هم خيلي راضي نبود كه وقتم رو پاي فيلماي ماهواره بزارم براي همين وقتي از محكمي تصميمم مطمئن شد خوشحال هم شد.

يكي از دوستانم نزديك مغازه ي همسرم مغازه داره حدود يك هفته بعدش رفتم پيشش چادر لبنانيشو سر كردم رفتم مغازه ي همسرم. ايشون وقتي منو ديد حيرت زده شد و استقبال كرد از اونجايي كه خدا خواست دوستم گفت مادرم مشهده ميخواي بگم برات چادر بگيره؟ همسرم هم گفت بگير... من چادري شدم به همين سادگي و الان چهار سال هست كه چادري هستم.

آنقدر اين اتفاقات يك دفعه اي رخ داد كه اطرافيانم تو شوك قرار گرفتن، خيلي هم پيش اومد كه موآخذه بشم؛ قيافت بي روحه! مثل مرده شدي !چادر بهت نمياد و... اما وقتي دليل كاري خوشنودي امام زمان باشه هيچ ملامت و تحقيري موثر نيست.

 الان تلاش ميكنم دروغ نگم ، غيبت نكنم و خيلي از كارهايي كه شايسته يك زن مسلمان نيست را انجام ندهم ما ها كه محبان امام زمان هستيم بايد با رفتار شايسته ايشان را ياري كنيم و متوجه باشيم خطاهاي ما غربت ايشان را سخت تر و طولاني تر مي كنه.

از هر كسي كه حرفاي منو ميخونه خواهش ميكنم برام دعا كنيد نماز و روزه هايي كه متاسفانه قبلا ازم فوت شده رو به بهترين شكل قضا و جبران كنم، شايد نفس حقي باشه.

برچسب ها: حجاب ، من و چادرم ، مجله ، شبانه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار