به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،وجهه باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا در
میان ملت های عرب و حکومت هایی که جمهوری اسلامی ایران آنها را خطری مستقیم
برای خود می داند و می گوید که تلاش می کنند تا نفوذ آن را از طریق هم
پیمان اصلی اش، سوریه سد کنند، بسیار بد است. به ویژه که اوباما در اتخاذ
سیاست هایش تردید به دل راه داده است و بعضی وقت ها چندان به تصمیمی که می
گیرد مطمئن نیست.
وجهه اوباما نزد افکار عمومی امریکا از جمله محافظه کاران و
بعضی از لیبرال ها و برخی از افراد فرهنگی که در زمینه های پژوهشی فعالیت
می کنند و همچنین نزد برخی افرادی که با او در کاخ سفید کار می کنند نیز
چندان خوب نیست. از یک سو او در قامت رئیس جمهور کشوری که مسئولیت اداره
بزرگترین کشور در جهان را بر عهده دارد، عمل نمی کند و مثلا در سوریه کاری
از پیش نبرده است. و از سوی دیگر او به استثنای اسرائیل توجه چندانی به هم
پیمانانش در خاورمیانه نمی کند و بدون این که از آنها مشورت بگیرد تصمیم
هایی می گیرد که باعث آزردگی خاطر آنها می شود. هیچ تضمینی هم برای جلب
اعتماد آنها نمی دهد.
در عین حال او خسارت های سنگینی به هیبت کشور امریکا و نفوذ
آن وارد کرده و با سیاست های حساب نشده اش به روسیه به رهبری پوتین اجازه
داده است که جایگاه و نفوذ خود را در این منطقه از جهان بازیابد و جنگی
سردی را با امریکا آغاز کند که هیچ کس نمی تواند تضمین دهد که به جنگ "داغ"
حتی به طور غیر مستقیم تبدیل نشود.
آیا این وجهه منفی واقعا مستحق اوباما است؟
کسانی که سیاست های امریکا را دنبال می کنند و سیاست های او
را در خاورمیانه زیر نظر دارند، می گویند که او چندان توجهی به این مسائل
نمی کند و بر خلاف آن چه اغراق می شود، چهره او چندان هم منفی نیست. چرا که
اولا او با خودش و ملتش صادق است. او قبل از انتخابات ریاست جمهوری
امریکا، در دور اول، تعهد داده بود که نیروهای امریکایی را از عراق و
افغانستان خارج کند و به تعهد خود در مورد عراق عمل کرد. و به عهد خود در
مورد افغانستان نیز در زمان مقرر عمل خواهد کرد. همچنین تعهد داده بود که
کشورش را درگیر جنگ نظامی مستقیم در خارج از کشور نکند. به این تعهد نیز در
سوریه عمل کرد. علاوه بر آن تعهد داده بود که اقتصاد امریکا را که از
بحران های ناشی از سیاست های جورج بوش پسر به شدت متضرر شده بود، اصلاح کند
که به این تعهد خود نیز عمل کرد. در حقیقت به دلیل همین پایبندی به
تعهداتش بود که ملت امریکا برای بار دوم او را انتخاب کرد.
اما در مورد بحران سوریه و خاورمیانه و بحران های به مرز
انفجار رسیده آن و درباره نفوذ امریکا در منطقه که برخی می گویند باعث صعود
روسیه در برابر کاهش نفوذ امریکا شده است، تحلیلگران امریکایی نکاتی را
یادآور می شوند:
- سوریه اسد در نظر اوباما به خطری دائمی برای هم پیمانان
امریکا در منطقه و در راس آنها اسرائیل تبدیل شده بود. و برای همین به
دنبال راهکاری بود تا بتواند از این تهدید بکاهد. اولین گام ویران ساختن
تاسیسات هسته ای نوپایش بود که انجام شد. و دومین گام خلع سلاح شیمیایی آن
بود که کمتر از خطر هسته ای محسوب نمی شد. برای همین وقتی تهدید به حمله
نظامی کرد رهبر روسیه تعهد داد که سوریه را از سلاح های شیمیایی خلع سلاح
کند که این کار با موفقیت انجام شد.
- اوباما همواره به دلیل این که به مخالفان اسد سلاح نداده
مورد ملامت بوده است به خصوص بعد از آن که اسد از سلاح های ایرانی و روسی و
مبارزان لبنانی و عراقی بهره برد. اما آن چه اخیرا در عراق رخ داد (جنگ
دولت عراقی هم پیمان با ایران با داعش و متحدان سنی آن در مناطق سنی نشین)
به رغم این که به خوبی می دانست که هم پیمانانش عربش در این بحران دست
داشته اند، اما در نهایت باعث شد وی به هدفش برسد، هدف او بازگشت موازنه به
سوریه بدون مداخله امریکا بود، کما این که به طور مستقیم ضربه ای به ایران
نیز وارد آمد. او گمان می کند که شاید این مساله بتواند تاثیری مهم بر
مذاکرات هسته ای و منطقه ای امریکا با ایران بگذارد.
- مواضع سلبی روسیه به هیچ وجه برای اوباما قابل هضم نیست، به
ویژه که سه بار در سازمان ملل از حق وتوی خود در برابر سوریه استفاده کرد
در حالی که می توانست با اوباما به نوعی کنار بیاید. برای اوباما همچنین
شیوه ای که پوتین و هم پیمانان منطقه ای اش اتخاذ می کنند و گمان می کنند
که پیروز میدان شده اند نیز قابل هضم نیست. روسیه همین مواضع را در قبال
پیمان ناتو و اروپا اتخاذ کرده است. ادامه این روند برای روس ها آسان
نخواهد بود، به ویژه بعد از آن که اقدام به "اشغال" شبه جزیره کریمه کردند.
بعد از آن که روسیه اعلام کرد تلاش نخواهد کرد که دیگر مناطق روسیه نشین
اوکراین یا دیگر مناطق کشورهای مجاور آن را به خاک خود ملحق کند، پوتین
برای راه حل سیاسی اعلام آمادگی کرد. در حالی که مواضعش در قبال سوریه
همچنان ثابت مانده اگر چه در بعضی مواضعش نرمش نشان داده است.
با این حال کدام یک به واقعیت نزدیک تر است، وجهه اوباما
واقعا مخدوش شده یا این که بر عکس وجهه او بسیار هم خوب است؟ شاید پاسخ این
سوال را تحولات منطقه در طولانی مدت بدهد.
منبع: النهار