مادرم اصرار میکرد چادر بپوشم ولی پدرم هیچ واکنشی نشان نمیداد با اینکه خیلی اهل تقوا بود ونماز شبش ترک نمیشد....خودم هم تعجب میکردم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

حتما با سلسه مطالبی با عنوان "خانم‌ها حتما بخوانند" یا محوریت مسئله حجاب که هر شب در مجله شبانه منتشر می‌شود آشنا هستید.
اگر شما دوستان گرامی نیز مطلب، خاطره،دلنوشته و ... در مورد مسئله حجاب دارید می توانید به ایمیل bashgaheshabaneh@gmail.com ارسال کنید تا با نام خودتان منتشر شود شما حتی می توانید در این بخش مطالب دیگر عزیزان را نقد کنید.

---------------------------------------------------------------------
16 ساله بودم وهنوز با مانتو وشلوار ولی تقریبا با حجاب به مدرسه میرفتم خواهرای بزرگترم چادری بودن و من هم قاعدتا باید دیر یا زود چادری میشدم ولی حس خوشایندی به این کار نداشتم چون معتقد بودم حجابم کامله و نیازی به چادر ندارم....

مادرم اصرار میکرد چادر بپوشم ولی پدرم هیچ واکنشی نشان نمیداد با اینکه خیلی اهل تقوا بود ونماز شبش ترک نمیشد....خودم هم تعجب میکردم....نمیدانم شاید منتظر زمانی بود تا به فرزندش معنی حجاب برتر را یاد بدهد نه فقط لفظ آن را....

و زمانی نگذشت که بهترین زمان را برای یک خاطره ی شیرین برای فرزندش خلق کرد....

یادم هست غروب بود نزدیک اذان مغرب پدرم همیشه عادت داشت به استقبال نماز میرفت یک عبای قهوه ای داشت که آن را بر دوش می انداخت ویک عینک ته استکانی برای خواندن قرآن مثل همیشه مشغول خواندن قرآن بود که مرا صدا زد کنارش نشستم از من خواست آیه اي از قرآن را با معنیش با صدای بلند بخوانم( سوره احزاب آیه 59 ) بعد با لحني زیبا ومهربان با غیرتی پدرانه گفت: نه من میگویم نه مادرت ونه هیچ کس دیگری خدا میگوید چادر بهترین حجاب است.....

وای نمیدانید چقدر برایم لذت بخش بود با تمام سلول های وجودم فهمیدم پدرم چه میگوید

5سال است پدرم نیست که ببیند که هدیه ای زیبایش یار همیشگی دخترش شده است.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار