ثبت جهانی هر میراثی، چه مادی و چه معنوی، چه فرهنگی و چه طبیعی، چه مربوط به یک کشور و چه به صورت مشترک با چند کشور، رویدادی فراملی است که در عصر جدید با نگاه جهانی شدن ملاحظه می‌شود.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، در دوره‌ای که کشورهای این کره خاکی در قالب یک دهکده جهانی، بسیاری از امور زندگی‌شان جهانی شده، مانند ورزش (المپیک و جام‌های جهانی)، گردشگری، اقتصاد (اجلاس جهانی داووس)، دیپلماسی (اجلاس سران سازمان ملل)، فیلم (جشنواره‌های بین‌المللی)، فرهنگ (اجلاس یونسکو)، علمی (همایش‌ها و پایگاه‌های علمی) و موارد دیگر، ثبت هر اثر تاریخی ـ فرهنگی، نمودی از معرفی آنها در باشگاه جهانی دارد که کشور‌ها را با تعداد و البته کیفیت آنها خواهند شناخت.

ایران اکنون با ثبت 17 اثر در فهرست یونسکو در گروه کشورهای متوسط از نظر تعداد ثبت آثار محسوب می‌شود. چنان که کشورهایی مانند چین و ایتالیا با ثبت 45 اثر، اسپانیا با 40 اثر، فرانسه با 35 اثر و آلمان با 33 اثر در صدر فهرست آمار میراث جهانی قرار دارند. ایران در سال 1979 میلادی سه اثر میدان نقش جهان، تخت جمشید و زیگورات چغازنبیل را ثبت جهانی کرد و بعد از وقفه‌ای طولانی در سال 2003 با ثبت محوطه باستانی تخت سلیمان به‌عنوان چهارمین اثر، روند رو به رشدش در این زمینه آغاز شد و حتی در سه مورد سال‌های 2004، 2010 و 2012 موفق به ثبت دو اثر همزمان در سال شد و از همین رو ایران در میان کشورهای غرب آسیا دارای بیشترین تعداد میراث جهانی ثبت شده است.

بی‌تردید رشد فزاینده برنامه ثبت را ـ که پیچیدگی‌ها و دشواری‌های خاص خود را دارد ـ باید مدیون اهتمام مجریان آن، مرحوم دکتر پرویز ورجاوند در قبل از انقلاب، دکتر شهریار عدل بعد از انقلاب و پس از آنها دکتر محمدحسن طالبیان در سال‌های اخیر دانست.

شهر سوخته که در شمال استان سیستان و بلوچستان واقع شده، در حالی به‌عنوان هفدهمین اثر تاریخی ـ فرهنگی ایران در فهرست میراث جهانی سال 2014 ثبت شد که تفاوتی اساسی با دیگر آثار دارد. وجه تفاوت این اثر، یکی در میزان قدمت و دیگری در فرم و گونه‌شناسی آن است. شهر سوخته با پیشینه‌ای حدود 5200 سال، قدیمی‌ترین اثر ثبت شده جهانی ایران است که در دوره زمانی پیش از تاریخ قرار می‌گیرد.

دوره پیش از تاریخ، زمانه‌ای ماقبل ظهور خط و نگارش در زندگی انسان است که در نبود منابع مکتوب، تنها با اشیایی مانند سفال، ابزار سنگی، نقاشی‌ها، مجسمه‌ها و نیز معماری شناخته می‌شود. گرچه تاریخ زندگی در شهر سوخته در بازه زمانی (1800 ـ 3200 ق.م) قرار دارد که همزمان با آغاز نگارش در بین‌النهرین و جنوب غرب ایران است و حتی شواهدی از کتیبه‌های (گلنبشته) اولیه که به آغاز ایلامی معروفند نیز در آن یافت شده است، با این حال چنین کتیبه‌هایی با الفبای خط تصویری (پیکتوگرام) همراه با اعداد و ارقام نگاشته شده که فقط برای حسابرسی و شمارش به کار می‌آمدند. این کتیبه‌ها هیچ اشاره‌ای به نام‌ها، تاریخ‌ها و رویدادها ندارند و به همین دلیل، زبان‌شناسان و باستان‌شناسان هنوز موفق به کشف نام واقعی این محوطه باستانی نشده‌اند.

حجم زیاد کاوش‌های باستان‌شناسی در این محوطه در سال‌های گذشته و اخیر نیز خبر از فقدان احتمالی کتیبه‌هایی را می‌دهد که به صورت اندیشه‌نگار (ایدئوگرام)، دلالت بر نام شهر، قوم یا رویدادی از این مکان باشد. بنابراین شهر سوخته را باید جزو محوطه‌های دوره پیش از تاریخ به شمار آورد، اما اگر سکونت در این محوطه تا دوره‌های جدیدتر هخامنشی (قرن ششم قبل از میلاد) ادامه می‌یافت و کتیبه‌های خط اندیشه‌نگار کشف می‌شد، شاید نام واقعی نیز آشکار می‌شد؛ مانند شهرهای باستانی شوش، انشان یا همان تل‌ملیان امروزی در فارس، دورانتاش یا همان زیگورات چغازنبیل و کبناک یا همان هفت‌تپه امروزی در خوزستان که با کشف کتیبه‌ها و اطلاعات موجود از آنها، هویت و نام واقعی این شهرها مشخص شده است.

تمایز دوم شهر سوخته با دیگر مواریث فرهنگی ثبت‌شده جهانی را باید در نوع این اثر به‌عنوان یک محوطه باستان‌شناسی(Archaeological site) دانست. همه آثار ثبتی دیگر ایران بناها، چشم‌اندازها، بافت‌ها، مجموعه‌ها یا محورهای تاریخی ـ فرهنگی هستند که به صورت سازه‌هایی پایدار و برخی زنده، کامل یا بخشی از بدنه آنها سالم و باقی مانده و حتی بناهایی مانند پاسارگاد، تخت سلیمان و چغازنبیل، گرچه محوطه‌هایی باستان‌شناسی هستند که با قدمت زیاد متروک شده‌اند، اما برای مخاطب عام، بناهای عظیمی است که تجسمی ذهنی از واقعیت خود را بروز می‌دهند. بناهایی که البته برخی از آنها مانند چغازنبیل به طور کامل از دل خاک بیرون کشیده و نمایان شده است.

شهر سوخته را از این حیث باید در گروه محوطه‌های باستان‌شناسی تپه‌ای‌‌شکل جای داد که هزاران نمونه مشابه آن در جنوب غرب آسیا و آسیای میانه نیز مشاهده می‌شود. تپه‌هایی که با گذشت زمان ایجاد شده و حاصل متروک شدن، فرسوده، تخریب و سرانجام مدفون شدن روستاها، شهرها و بناهای مختلفی بوده‌اند؛ پشته‌های بلند خاکی که گاهی ابعاد بزرگ و ارتفاع بسیاری دارند که ناشی از انباشت مواد و مصالح ساختمانی و خرابه‌های زیستگاه‌های قدیمی است. این انباشت‌ها به صورت لایه‌هایی مانند لایه‌های پیاز یا کیک، با گذر زمان و به مرور ایام روی همدیگر فروریخته و انباشته شده و می‌تواند از چندین دهه تا چند هزاره قدمت داشته باشد.

مدت زمان استفاده مفید از ابنیه خشتی که از مواد و مصالح محلی و قابل دسترس ساخته می‌شود، یک یا دو نسل است که در این مدت نیز چند بار کف آن را تجدید می‌کنند. در پایان این مدت معمولا بنا را تخریب کرده، روی خرابه‌ها بنایی جدید می‌ساختند. تکرار مستمر این روند ساخت و تخریب در گذر زمان سبب می‌شد فرآیند استقرار و سکونت روی آن ادامه یابد، زیرا بلندی تپه نه‌تنها یک موقعیت دفاعی مطلوب پدید می‌آورد، بلکه دیدی مسلط بر اراضی اغلب مسطح و هموار پیرامون داشت. این پشته‌ها در فارسی به تپه، در عربی به تل و در زبان ترکی به هویوک معروفند و حتی در برخی مناطق، چغا یا چیا و در بعضی لهجه‌های ایرانی به صورت تُل بیان می‌شوند.

اکتشاف و شناسایی این محوطه‌ها و کاوش در لایه‌های باستانی آن تنها از عهده کسانی برمی‌آید که روش‌های کندوکاو به شیوه باستان‌شناسی را می‌دانند. یکی از آنها، روش لایه‌نگاری است که باستان‌شناسان برای شناخت روند شکل‌گیری، ترتیب زمانی و سال‌یابی همان لایه‌های روی هم انباشته استفاده می‌کنند. آگاهی از روابط و تسلسل فرهنگی میان این لایه‌های آشفته که حتی برخی تنها دارای یک ردیف ساده از پی‌دیواره‌ای خشتی یا چینه‌ای است، از پیچیده‌ترین مباحث پژوهش‌های دانش باستان‌شناسی است.

سرانجام این لایه‌ها را با اتکا به مواد اکتشافی در درون خاک آنها با لایه‌های باستانی مشابه در محوطه‌های باستانی دیگر مقایسه می‌کنند و از این طریق موقعیت آنها را در ترتیب توالی زمانی منطقه تخمین می‌زنند. این ترتیب توالی را گاه‌نگاری می‌نامند.

در کاوش‌های باستان‌شناسی، زیرین‌ترین لایه که همان اولین مرحله (فاز) استقراری در یک محوطه شناخته می‌شود، اولین مرحله آغاز سکونت محسوب شده و با آگاهی از مراحل بعدی که در لایه‌های بالاتر قرار دارند، به چگونگی تداوم یا وقفه‌های سکونتی می‌توان پی برد. البته بسیاری از تپه‌ها ممکن است بخشی از لایه‌های آنها در همان محدوده گسترده شده باشد و با مرتفع شدن تپه، ساکنان ترجیح داده باشند در دامنه‌ها و حاشیه‌های آن زندگی کنند. با این وضع، باستان‌شناسان مجبورند در بخش‌های مختلف این تپه‌ها، برای شناخت ارتباط لایه‌ها، اقدام به گمانه‌زنی کنند، اما این احتمال هم وجود دارد که بین این لایه‌ها، ارتباط و انتقال منظمی رخ نداده و برای دهه‌ها، قرن‌ها یا هزاره‌ها وقفه زمانی پدید آمده باشد.

شهر سوخته از این نظر، یکی از کم‌نظیرترین زیستگاه‌های انسانی و تپه‌های باستانی در جهان است که به محض شروع استقرار در آن تا زمان پایان آن، بی‌وقفه سکونت داشته است و لایه‌های کشف شده آن شامل 12 مرحله استقرار در قالب چهار دوره زمانی، مانند رمانی در یک برهه زمانی 1400 ساله در قالب صفحات منظم یک کتاب نگاشته شده‌اند.

با توجه به فرم و شکل تپه‌های مدفون شده‌ای مانند شهر سوخته، طبیعی است گردشگران و عموم مردم، تصور چندان دقیقی از ماهیت آن نداشته باشند. معمولا در قسمت‌هایی از این محوطه‌ها، کارگاه‌های کاوش باستان‌شناسی ایجاد شده که فقط بقایایی از دیوارها، بناها، گورستان‌ها، اجاق‌ها و کوره‌های صنعتی به طور ناقص یافت شده که نمی‌تواند ماهیت واقعی آنها را برای عموم روشن سازد. بنابراین چه خوب است کاوشگران، مرمتگران و مستندنگاران برای معرفی درست این محوطه‌ها، تلاش کنند ماهیت و شکل نسبتا واقعی آنها را بازسازی، طراحی و فیلمسازی کنند که به آگاهی از چگونگی ظهور، رشد و زوال این محوطه‌ها منجر شود.

بی‌تردید شهر سوخته به‌عنوان اولین تپه باستانی ایران در فهرست ثبت میراث جهانی، نه‌تنها دستاوردهایی مانند حفاظت بیشتر و حرفه‌ای‌تر، کاوش‌ها و پژوهش‌های منظم‌تر و جامع‌تر و نیز معرفی واقعی‌تر و ملموس‌تر خواهد داشت، بلکه الگویی مناسب برای ثبت تپه‌های مشابه دیگر مانند شوش، سیلک کاشان، هگمتانه و تپه‌های جیرفت خواهد بود که از قضا نام همه آنها در فهرست موقت و آزمایشی یونسکو برای ثبت آینده گنجانده شده است.

گرچه محوطه‌هایی از این دست در ایران بی‌شمار است، با این حال فعالیت‌ کشاورزی و صنعتی و نیز حفاری غیرمجاز و قاچاق، پیکره نحیف این تپه‌ها را بسیار آسیب‌زده و تخریب نموده است. امید است با آگاهی مردم از اهمیت آنها و نیز تأمین اعتبار برای کاوش و حفاظت، از تخریب بیشترشان کاسته شود.

در نهایت باید از تلاش و همت فراوان متولیان پژوهش و حفاظت شهر سوخته یاد کرد؛ از دکتر سیدمنصور سجادی برای تداوم کاوش‌های شهرسوخته، دکتر روح‌الله شیرازی به‌عنوان مدیر کنونی پایگاه شهر سوخته و همکارانشان و البته دکتر حسن طالبیان و تیم کارشناسی خبره‌اش در نحوه مدیریت ثبت آثار باید قدردانی کرد که برنامه ثبت جهانی میراث ایرانی را برای هر سال بی‌وقفه تداوم می‌بخشند.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار