شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
مرد جوان به رغم داشتن مدرک دانشگاهي مناسبي در رشته رياضي باز هم بعد از فارغ التحصيلي بيکار مانده بود. جست و جويش براي پيدا کردن يک شغل مناسب بي نتيجه ماند. بعد از کلي جوياي کار شدن فهميد که شهرداري براي امور خدماتي به تعدادي کارگر بي سواد نياز دارد. دل را به دريا زد و به عنوان يک بي سواد مشغول به کار شد. تمام مدت از ترس اين که بگويند اين شغل در شان شما با اين تحصيلات نيست سطح سوادش را لو نداد. بعد از چند وقت شهرداري از کارگران خود خواست در کلاس هاي سواد آموزي نهضت شرکت کنند. مرد جوان هم شرکت کرد و امتحانات را يکي پس از ديگري با موفقيت پشت سر گذاشت. يک روز معلم مرد جوان را برد پاي تخته تا مساحت يک مستطيل را حساب کند. مرد جوان در اين فکر بود که اگر از انتگرال گيري استفاده کند لو مي رود يا نه! مکث او حوصله ديگران را سر برد و چند نفر از گوشه وکنار کلاس گفتند: بابا انتگرال بگير ديگه! چرا معطل مي کني؟

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار