به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،آیا شما هم دوست دارید زندگی زاهدانه به سبک قرون وسطی را تجربه کنید؟
در حالی که تکنولوژی های متنوع جدید، زندگی انسان مدرن را با گذشته بسیار
متفاوت ساخته است؛ بعضی دوست دارند به گذشته برگردند و در گذشته زندگی
کنند.
بنا بر این گزارش، فرد 24 ساله روسی 8 ماه است که در مزرعه ای
که به سبک قرون وسطی طراحی شده، زندگی می کند. او فقط می تواند برای شکار
یا جمع-آوری غذا از محدوده مزرعه اش خارج گردد. و نمی تواند هیچ گونه
ارتباطی با بیرون داشته باشد... و سایل زندگی او هم متعلق به همان دوره
است.
پاول اسپاشنکو، صبح را با شیردوشی از بز خود و خوردن صبحانه
آغاز می کند و سپس به شکستن چوب برای آتش و آوردن آب از چاه می پردازد و
بقیه روز را هم صرف گشتن به دنبال غذا، و یا انجام کارهای مختلف در مزرعه
می کند.
وی برای آماده شدن برای ماموریت، یک ماه را صرف یادگیری نحوه تهیه نگهداری حیوانات، مزرعه داری و کلا این نوع از زندگی کرده است.
روان شناسان و جامعه شناسان روس می خواهند بدانند این نوع از زندگی چه آثاری بر شخصیت اجتماعی و و ضعیت روانی یک فرد می گذارد.
قرون وسطی
یا سدههای میانه، نام یکی از چهار دورهای است که برای تقسیمبندی تاریخ
اروپا استفاده میشود. این چهار دوره عبارت بودند از دوران کلاسیک باستان،
قرون وسطی، عصر نوزائی (رنسانس) و دوران جدید یا مدرن که از ۱۶۰۰ میلادی
شروع میشود. معمولاً قرون وسطی را از پایان امپراتوری روم در قرن پنجم
میلادی تا سقوط قسطنطنیه توسط دولت عثمانی و پایان امپراتوری رم شرقی (یا
بیزانس) در ۱۴۵۳در نظر میگیرند.
اهمیت قرون وسطی در تاریخ اروپابه
گزارش روزگارنو، به نقل از ویکی پدیا، قرون وسطی در تاریخ اروپای غربی یکی
از مهمترین مراحل تاریخی است که از ۴۰۰ میلادی تا ۱۴۰۰ میلادی را در بر
میگیرد. در بعضی از موارد از قرون تیره یا Dark age یاد میشود که از
ویژگیهای آن تاریک اندیشی، اختناق و حاکمیّت اولیاء و اصحاب دین در مناصب
مختلف است. در این دوران دین به عنوان یک مکتب کلی بر تمام جامعه سیطره
انداخته و هیچ حرکتی خارج از این مساله قابل تبیین نیست. دین نوعی اقتدار
همه گیر دارد و حوزه سیاست، اقتصاد، جامعه و فرهنگ و افراد را تحت نظارت و
کنترل دقیق خود دارد.
تقسیم بندی برهههای زمانی در قرون وسطیبهطور معمول در تاریخ مغرب زمین قرون وسطی را به سه دوره اساسی تقسیم میکنند.
۱. قرون وسطی اولیه یا ماتقدم (سه قرن اول از ۳۵۰ م تا قرن ششم یعنی ۵۵۰ میلادی)
۲. قرون وسطی ثانویه یا میانه (از قرن ۶-۷ م تا ۱۲ و ۱۳ میلادی)
۳. قرون وسطی متاخر یا عالی (از قرن ۱۴ تا ۱۶)
قرون وسطی اولیهدر
قرون وسطی اولیه که بعد از فروپاشی امپراتوری روم و یونان و یا تغییر کیش
این نظامها به مسیحیت آرام آرام شاهد تحول در ساختار اجتماعی و اقتصادی
هستیم. عمدهترین تحول در زیر بنای اقتصادی این جوامع صورت میگیرد؛ یعنی
نظام تولیدی مبتنی بر بردهداری جای خود را به نظام تولید مبتنی بر ارباب و
رعیتی یا فئودالیته میسپارد. در نظام فئودالیته همانند نظام بردهداری دو
طبقه اجتماعی اصلی در ارتباط با مناسبات تولید نقش تعیین کننده دارند.
۱.
طبقه فئودال یا زمینداران، صاحبان املاک و اراضی، کشتزارها، مزارع،
چمنزارها، مرغزارها، شکارگاهها و حتی بیابانها و کوهها که در قالب
قلعهها، دهها و قصبههای اربابی به عنوان اراضی تحت مالکیت این اشخاص
محسوب میشوند.
۲. طبقه عظیم و گسترده دهقانان و کشاورزان و همراه با طبقات میانی و واسط دیگر.
در
این دوران یک نوع تمایز بین نظام فئودالیته به عنوان نظام سیاسی با نظام
کلیسا به عنوان نظام فکری- فرهنگی به چشم میخورد. کلیسا و دولت در موازات
هم حرکت میکنند. گهگاه تضادها و همکاریهایی بین آنها دیده میشود. نظام
فئودالیته برای تداوم خود نیازمند نوعی عقاید رسمی است تا بتواند به کمک آن
ایدئولوژی به توجیه اعمال و رفتار خود پرداخته و اقدامات خود را مشروع
سازد. بنابراین در این دوران ارباب دولت، مقامات و اولیاء سیاست متوجه کمک
گرفتن از اصحاب کلیسا و روحانیون میشوند. یعنی نیاز دارند که پایههای
فقهی و شرعی این ساختمان فراهم شود. کلیسا نظام سیاسی فئودالیته را تقدیس
کرده، پس تودهها سر تعظیم فرود میآورند.
قرون وسطی ثانویهدر
قرون وسطی ثانویه این مرزبندی (تفکیک دین و سیاست) از میان برداشته
میشود. تا پیش از این، این دو طبقه جداگانه بودند و با هم کاری نداشتند.
اما با ورود به قرون وسطی میانه کلیسا داعیه سیطره یافتن بر عالم سیاسی را
در سر میپروراند. به عبارتی دیگر بین دین و سیاست نوعی وحدت ایجاد میشود.
پاپها هستند که پادشاهان را تعیین میکنند و بر آنها نظارت کامل دارند.
قرون وسطی پایانیمراحل
پایانی قرون وسطی متأخر همراه با ظهور و برآمدن جنبشهای اجتماعی و سیاسی
مختلف همراه است. زمینهها برای پیدایش نهضتهای فکری و علمی و در نهایت سر
بر آوردن دو سده ۱۴ و ۱۵ میلادی که از آن تحت عنوان دوران نوزایی یاد
میشود. در این دوران دستگاه و نظام فلسفی کلیسا که از قرن ۱۱ شروع شده بود
و همچنان تا قرن ۱۷ هم ادامه پیدا کرد یعنی نظام موسوم به اسکولاستیسم که
به آیین مدرسی موسوم است مبنای اصلی توجیه و دفاع از حاکمیت و دستگاه دین و
دولت محسوب میشد. این آیین مبتنی بر آموزههای مسیحیت، همراه با
گرایشهای فلسفی افلاطونی، فیثاغورث، آراء رواقیون و نقطه نظرات فلوطین یا
نحله نو افلاطونی و دیدگاههای سن آگوستین است.