شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
کارواني از جانب خراسان به يزد آمد و در ريگ فيروزي فرود آمد. شب، عياري به آن کاروان رفت و يک بسته ابريشم بدزديد، روز ديگر صاحبش نزد سلطان آمد و قضيه خود باز گفت. سلطان فرمود: چرا به خواب رفتي که دزد ابريشم بَرَد؟ او در جواب گفت:« من پنداشتم که تو بيداري»
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار