نویسنده مجموعه تلویزیونی "یادآوری" گفت: 18ماه صرف نوشتن "یادآوری"کردم تاشخصیت های جالبی برای مخاطب خلق کنم.

"رویا غفاری" فیلمنامه نویس سریال تلویزیونی "یادآوری"در گفتگو با خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون باشگاه خبرنگاران گفت: اکنون دیگرهمه می دانیم که پادشاه فیلمسازی"فیلمنامه" است. فیلمنامه خوب است که یک اثر را نجات می دهد و هیچ کارگردان، تهیه کننده و بازیگری نمی تواند یک فیلمنامه بد را تبدیل به اثری دیدنی کند. می توان از فیلمنامه خوب، فیلمی بد یا متوسط ساخت اما نمی توان از یک فیلمنامه بد فیلم خوب ساخت. یکی از مهمترین ویژگی‌های فیلمنامه خوب، میزان موفقیت نویسنده در خلق شخصیت‌ها و پرداخت آن‌هاست.

وی در ادامه درخصوص شکل‌گیری  فیلمنامه "یادآوری" افزود: ایده "یادآوری" از سوال‌هایی که ذهن مرا مشغول کرده بود، نشات گرفت. ریشه این سوالات از یک طرف در بطن جامعه بود و از طرف دیگر در موضوعاتی که مشغول تحقیق در باره آنها بودم، قرار داشت. ذهن من پر ازسوال بود و فیلمنامه "یادآوری" درپاسخ به بخشی از این پرسش‌ها شکل گرفت.
 
غفاری درباره محتوا و نوع این فیلمنامه گفت: "واقع بینی هشداردهنده"  توصیف مناسبی برای این فیلمنامه است احتمالا داستان فرشته شما را ناراحت کرده است. اما بیایید از زاویه دید من به این موضوع نگاه کنیم. همه  ما در مقابل رخدادهای اجتماعی مسئولیم. هر کدام برای جلوگیری از هر آنچه ناراحتمان می‌کند سهم و وظیفه‌ای داریم. به عنوان یک فرد نمی‌توانم جلوی اتفاقات ناراحت‌کننده را بگیرم، اما به عنوان نویسنده می‌توانم کارکرد اجتماعی هنر را جدی بگیرم و در اثری که می‌نویسم بر روی بخشی از این ماجراها تمرکز کنم و برای جمع هشداری باشم.

وی افزود: اتفاقات ناگوارهمیشه وجود دارند. نمی‌توان آنها را گرفت و چشم به رویشان بست صرفا به این دلیل که کامی تلخ نشود. به نظرم دانستن حق همه انسان‌هاست. آگاهی به آدم‌ها دید بهتری می‌بخشد، به آن‌ها حق انتخاب می‌دهد و مسئولیت‌هایشان در قبال جمع را گوشزد می‌کند. برای من ورود به این مسائل راحت و آسان اتفاق نیفتاده است.

وی با اشاره به اینکه مرگ فرشته برای او هم دردناک بود، تصریح کرد:  فرشته را با همه خوشبینی و سرزندگی‌اش دوست داشتم. حتی بیشتر از شخصیت‌های دیگر. وقتی فرشته به قتل رسید تا چند روز نتوانستم دست به قلم ببرم. اما در پس این اتفاق ناراحت کننده هشدارهایی نهفته بود که نمی توانستم ازآن چشم پوشی کنم. دلم می‌خواست جوانان، داستان فرشته را جدی بگیرند و باور کنند که همه چیز را نمی‌توانند کنترل کنند. حضور در مکان‌های پر خطر، بدون پیش‌بینی‌های ایمنی می‌تواند نیروی جوانی را به تباهی بکشاند.

این نویسنده تصریح کرد: اگر فرشته تنها نمی رفت، اگر منتظررسیدن ماشین مصالح نمی شد و به توصیه ی مهندس قبل از تاریک شدن هوا مکان را ترک می کرد، اگر به جای حضور در خارج از محدوده شهر می‌گشت و ساختمانی در مرکز شهر پیدا می‌کرد و اگر قبل از دیده شدن توسط تبه‌کاران، به محض احساس خطر، به پلیس زنگ می زد و... سرنوشتش به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد. من به دنبال خلق این اگرها در ذهن مخاطب بودم. فرشته قربانی پاسداری از حقیقت شد. حقیقت سرنوشت یک کودک که گرفتار تبهکاران شده بود. همین از او یک قهرمان می‌سازد و مرگ قهرمانان، غم انگیز است. اما اگر این تراژدی بتواند سهم کوچکی در جلوگیری از اتفاقات ناگوار برای جوانان داشته باشد یا جوانی را از افتادن به مهلکه بر حذر دارد، آن وقت کارکرد اجتماعی هنر به درستی انجام شده و من حداقل بخش کوچکی از سهم خود در قبال جمع را به انجام رسانده‌ام.
 
غفاری همچنین درخصوص پرداختن به جزئیات این فیلمنامه بیان کرد: در فیلمسازی بارها از کل به جز می‌رسیم و بار دیگر از جز به سوی کل حرکت می‌کنیم. هنگام نوشتن فیلمنامه مادامی که ایده‌ای را وسط می‌گذاریم کلی نگریم و زمانی که وارد پروسه ی نگارش می‌شویم با ترسیم جزییات، کلیت مورد نظرمان را نشانه می‌رویم. پیدا کردن جزئیات برای فیلمنامه آن را باورپذیرمی‌کند و  برای برقراری ارتباط مخاطب با شخصیت ها دلیلی می‌شود. من برای فیلمنامه جزییات زیادی پیدا کردم. هر سوالی که توسط فیلمنامه در ذهن بیننده ایجاد شود جوابش در جای دیگر فیلمنامه وجود دارد. اگر جزئیات درست و به جا ترسیم شوند فیلمنامه‌ای "خود بسنده" بوجود خواهد آمد. من سعی کردم به قدر توان در این مسیر پیش بروم. هنوز توصیه ی استادم آقای خسرو حکیم رابط را به یاد دارم که "هرجزئی که خوب ترسیم شود لاجرم تبدیل به کل خواهد شد".
 
وی در خصوص خلق شخصیت های افراد سریال ادامه داد: قبلا هم گفته‌ام که فرایند خلق یک شخصیت پیچیده است و به ساعت‌ها فکر و تمرکز نیاز دارد. این ماجرا وقتی پیچیده‌تر می‌شود که تعدد و تنوع شخصیت هم در کار لحاظ شود و تلاش شود شخصیت‌های یک فیلمنامه به سمت "تیپ" شدن نروند. باز هم پیچیده می‌شود وقتی قرار است شخصیت‌های متنوع و متعدد در درون یک داستان قرار بگیرند و منشا اثر شوند. نوشتن شناسنامه برای شخصیت‌ها بسیار کمک کننده است.

این نویسنده اظهار داشت: نویسنده باید شخصیت و دنیای درونی کاراکتر را بشناسد تا بتواند فعل و کرداری را به او نسبت دهد و باید این شناخت به تعداد شخصیت‌ها وجود داشته باشد،‌ کار آسانی نیست. یکی از وجوه تعیین کننده در توفیق یا موفق نشدن فیلمنامه‌ها و آثار سینمایی میزان موفقیت نویسنده در خلق شخصیت‌ها و پرداخت آن‌هاست. من به اندازه‌ی دانش و توانم کوشیدم که شخصیت‌های جذابی خلق کنم. قضاوت با شماست که چقدر موفق شده‌ام.   
 
این نویسنده که حدود 18 ماه برروی فیلمنامه زمان صرف کرده است بیان کرد : از همان روزی که تصمیم به نوشتن این فیلمنامه گرفتم می‌دانستم که پروژه‌ی سخت و سنگینی خواهد بود. من همه‌ی تلاشم را کردم تا کاری در شان بیننده‌ی فهیم بنویسم  اما امروزکه من هم مثل مخاطب به تماشای سریال می‌نشینم با خود می‌گویم کاش فرصتی بود تا در این سکانس یک دیالوگ یا یک نوع حس اضافه شود و یا در سکانس دیگری به خود می‌گویم کاش پرداخت دقیق‌تری انجام داده بودم. این نقد خود همیشه وجود دارد اما واقعیتی هم وجود دارد، هر داستان از نقطه ای شروع و پرونده‌ی نگارش و ساختش در نقطه ای دیگر به پایان می رسد. این میان ما می‌مانیم و تجربه‌ای که باید در کارهای دیگر از آن استفاده کنیم.  
 
غفاری در خصوص اظهار نظر دیگران درباره‌‌ی فیلمنامه‌اش گفت: فیلمنامه همیشه در شورای فیلم و سریال خوانده می شود و نظراتی روی آن می‌آید اما من شخصا فیلمنامه را برای نظر دادن به کسی ندادم. البته دلم می‌خواست در مسیر نگارش آقای قاسم زاده اصل به عنوان کارگردان فیلمنامه را بخوانند و نظر بدهند تا با هماهنگی جلو برویم اما به دلایلی وی موافق نبود. پس از اتمام نگارش آقای قاسم زاده اصل فیلمنامه را به دقت خواند و نظر داد و من هم خود را ملزم کردم که با کارگردان و سلیقه‌ی کاری‌اش هماهنگ شوم و تغییراتی که مورد نظرشان بود را اعمال کنم.

وی درباره‌ی رضایتش از ساخت سریال و ثمر دادن فیلمنامه‌اش تصریح کرد: حسی که من دارم فراتر از رضایت است. به خصوص وقتی می‌دانم این خوش شانسی نصیب همه نمی‌شود که فیلمنامه شان بدون زیر و زبر شدن و تغییرات گسترده‌ی سلیقه‌ای ساخته شود.  

غفاری درخصوص مخاطب سریال نیز اظهار داشت: همه‌ی ما برای مردم کار می‌کنیم. از مردم انرژی می‌گیریم ، داستان‌ها را همین مردم می‌سازند. مردم هستند که با نظراتشان الگوی کار بعدی ما را شکل می‌دهند. پس همواره مخاطب و حضور او در پس زمینه‌ی ذهن فیلمساز فعال و تاثیر گذار است. برای من احترام و ارتباط صادقانه با مخاطب یک اصل کلی است و زمانی که روی فیلمنامه‌ای کار می‌کنم به این موضوع فکر می‌کنم که مردم می‌توانند به جای فیلم دیدن کار دیگری انجام دهند، حالا که فیلم دیدن را انتخاب کرده‌اند این داستان به آن‌ها چه می‌دهد. شخصا از داستان‌های خنثی و باری به هر جهت خوشم نمی‌آید. انتظار دارم دیدن یک فیلم یک حس تازه، یک نگاه جدید، یک شخصیت ناشناخته یا یک دیالوگ به یاد ماندنی برایم به ارمغان بیاورد و فرض را بر این می‌گذارم که مخاطب من هم انتظارات مشابهی دارد پس سعی می‌کنم توقعاتش را برآورده کنم.  
 
این نویسنده در خصوص اجتماعی و تاثیر گذار بودن فیلمنامه‌ی بعدی‌اش افزود: فقط یک چیز برایم روشن است و آن این که همیشه به دنبال داستان‌های تازه و زاویه دیدهای جدید خواهم گشت و حداکثر تلاشم را خواهم کرد تا نویسنده‌ی کاری خنثی نباشم.
 
غفاری در پایان خاطرنشان کرد: از همه‌ی همراهان و همکاران "یادآوری" تشکر می‌کنم. اگر تلاش آن‌ها نبود فیلمنامه‌ی یادآوری از دل صفحات کاغذ بیرون نمی‌آمد و امکان ارتباط برقرار کردن با مخاطبان خود را نمی‌یافت و در پایان سپاس ویژه‌ای دارم از حمایت تمام قد  قاسم زاده اصل که مصلحت فیلم و فیلمنامه را بر هر چیز دیگری در طول کار مقدم دانست، تا امروز در نقطه ای بایستیم که دلخواهمان است. 
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
سارا
۱۰:۵۲ ۲۴ بهمن ۱۳۹۲
سلام خانم غفارى من سارا هستم ١٥سالم است ميخوام نويسنده بشم سريال ياداوري را كه ديدم فهميدم نويسندش بايد عالى باشد ميتونم از شما كمك بكيرم؟ ممنون خانم
آخرین اخبار